راه مقابله با معضل خودروهای تک سرنشین از همه جامعه گذر میکند تهران شهری است که پر شده از خودروهای تک سرنشین و مردماش برای آب خوردن هم پشت فرمان مینشینند و در کپسول تنهاییشان از اینسو به آن سو طی طریق میکنند. اما چرا اوضاع آمد و شد در شهری چون تهران، بر پاشنه […]
راه مقابله با معضل خودروهای تک سرنشین از همه جامعه گذر میکند
پایگاه خبری جوان خودرو تحلیل میکند
این جمله دیگر قول معروف شدهاست: «ترافیک تهران به هیچ قول و قراری رحم نمیکند!». حقیقت هم دارد. این ترافیک رحم و مروت سرش نمیشود. قاتل خوشقولی است و مخل اعصاب. هرچقدر هم انواع موسیقی آرام کلاسیک و سنتی را برای سپری کردن اوقات پراسترس ترافیک تهران در خودرویتان پخش کنید، باز هم نمیتوان به قطعیت گفت ترافیک فشرده روی اعصابتان اثری نخواهد گذاشت. واقعیت این است که ترافیک تهران را بیشتر باید به فشردگی عبور کپسولهای تنهایی شهروندان تعبیر کرد. تهران شهری است که پر شده از خودروهای تک سرنشین و مردماش برای آب خوردن هم پشت فرمان مینشینند و در کپسول تنهاییشان از اینسو به آن سو طی طریق میکنند. اما چرا اوضاع آمد و شد در شهری چون تهران، بر پاشنه چنین گذر تنها و خودخواستهای میگردد؟ چاره خروج از این کپسولهای پرتعداد تنهایی چیست؟
توسعه زیرساختهای حمل و نقل درون شهری
عنوان بالا از نظر شهروندان دیگر به یک شعار و ژست سیاسی بدل شده. دیگر کسی توسعه زیرساختهای حملونقل شهری را نه یک موهبت از دنیای مدرن، بلکه یک پروپاگاندای کامل میداند که تنها گره خورده در اعداد و ارقام و آمار کممصرف است و مرهم آلام این شهر پرهیاهو نیست. شهری که بیماری مسریاش نهتنها درمان را پس میزند، بلکه با سرعت نور به شهرهای بزرگ دیگری چون اصفهان، مشهد، کرج، تبریز و… نیز منتقل شده.
درست است که طی 2 دهه اخیر تبلیغات بسیاری در زمینه توسعه زیرساخت حملونقل مدرن شهری صورت گرفته که تناسب چندانی با عمل نداشته، اما نمیتوان توسعه عظیم قطار شهری، اتوبوسهای جابهجایی سریع یا بیآرتی و نوسازی ناوگان تاکسیرانی را نادیده گرفت. تصور کنید همین خطوط بیآرتی و مترو نیز در تهران تا اینجا توسعه نمییافت و یا حتی ایجاد نمیشد، آنوقت جابهجایی روزانه در این شهر اصلا میتوانست وجود خارجی داشته باشد؟
واقعیت تلخ اینجاست که توسعه حملونقل در تهران و کلانشهرها با سرعتی اگر نخواهیم بگوییم مناسب، قابلقبول درحال پیشرفت است، اما تکافو جمعیت روزانه بهشدت روبهافزایش این شهرها را نمیدهد. همین میشود که در طول ساعات اولیه روز و عصرها در بیآرتی و مترو نشستن که سهل است، یافتن تکیهگاهی برای حفاظت از خود در مقابل اینرسی به رویایی بیبدیل برای شهروندان تهرانی بدل شده، حال بدتر اینکه بسیاری از شهرهای بزرگ از این مواهب نیز بیبهرهاند و هنوز با اتوبوسهای قدیمی گذران امور میکنند. پس بهاینترتیب شهروندان تبدیل به 2 گروه میشوند، آنهایی که وسیله نقلیه شخصی دارند و بلای ترافیک را به جان میخرند و آنهایی که سخت میکوشند که دستشان به حداقلی از یک وسیله نقلیه شخصی برسد و از محیطهای نابودگر حملونقل نسبتا سریع و ارزان شهری رهایی بیابند! با یک «دودوتا، چارتا»ی ساده میرسیم به جاییکه رشد نامتناسب جمعیت و هجوم روزانه نیرو کار از شهرها و شهرکهای اطراف شهرهایی چون تهران، اصفهان، تبریز و مشهد از دلایل اصلی ناکارمدی حملونقل عمومی در افزایش میل به بهره از آنها و عدم استفاده از خودرو شخصی است. توجیهی که اگرچه بازهم دلیل کاملا قابلقبولی برای افزایش تعداد خودروهای تکسرنشین نیست، اما آنرا قابلتحملتر جلوه میدهد. پس میتوان به جرات گفت کاستن از تعداد خودروهای تکسرنشین تنها با توسعه زیرساختهای حملونقل شهری محقق نخواهد شد.
مسکن موقتی، درمان دائمی
برای مقابله با پدیده ترافیکزای خودروهای تک سرنشین راهحل تئوری بسیار است و نسخه عملی اندک. اما آنچه بیش از همه عیان است نیاز مبرم ایران، بهعنوان کشوری در حال توسعه، با وسعتی بالا و متاسفانه درگیر با مشکلات عدیده زیستمحیطی از جمله کمآبی و بیآبی، بیابانزایی، جنگلزدایی، هجمه سنگین ریزگردها، خشکشدن سریالی دریاچهها و تالابها و در پی آن از میان رفتن ضریب سکونتپذیری و… در کنار توزیع نامتوازن امکانات شهروندی در گوشه و کنار کشور؛ به آمایش سرزمین است.
تمرکززدایی حکومتی، سیاسی و اقتصادی از تهران و کلانشهرها و توزیع متوازن فرصتهای شغلی، امکانات رفاهی و شاخصهای حقوق شهروندی در گوشه و کنار کشور در درازمدت میتواند نهتنها جمعیت روزانه را از این شهرها بزداید، بلکه سبب مهاجرت منفی از شهرهای آلوده به نقاط خوش آبوهوا و کمجمعیت و بهتبع آن همافزایی در رشد آن نواحی شود. شاید بتوان اصلیترین بازیگر چنین اقدامی را بهرهگیری از فناوری اطلاعات دانست. علمی که بنا بر ادعای برخی کشورها، نیاز به ساخت اتوبانهای چندین و چند لِینه (Lane) و چند طبقه را با برطرف ساختن نیازهای مکانی و زمانی تا حد قابل دفاعی مرتفع ساخته و همچنان نیز در پی جابهجایی مرزهای زمان و مکان، بهعنوان زندان بشر است. اما آنچه تا اینجای کار مطرح شد، راهحلی درازمدت و پرهزینه به نظر میرسد و بعید است شهری چون تهران تا زمان تحقق آن در برابر این حجم وسیع از ترافیک تاب بیاورد. پس چاره چیست؟
یکی از راهکارهای موقتی و کاهنده تعداد خودروهای تک سرنشین ترافیکزا، که بازهم از شاهراه فناوری اطلاعات میگذرد، توسعه کنترلشده و با مطالعه اپلیکیشنهای حملونقلی چون اسنپ، تپسی، کارپینو و امثالهم با وجود همه مشکلات صنفی، حقوقی و قضایی آنهاست. این راهکار سبب میشود بسیاری از خودروهای تکسرنشین تجمیع شوند و عده زیادی با یک حساب و کتاب ساده به این نتیجه برسند که بهتر است بهجای استفاده از خودرو شخصی و تحمل عذاب رانندگی در حالت خستگی، راحت درون خودرو دیگران لم بدهند و مشغول استراحت یا مطالعه بشوند و گروهی دیگر ترجیح میدهند عذاب رانندگی در ترافیک را به جان بخرند و در عوض کمکدرآمدی داشته باشند.
اپلیکیشنهای دیگری نیز وجود دارند که میتوان به کمک آنها از تمام ظرفیت هر خودرو برای جابهجایی و رسیدن به یک مقصد مشخص استفاده کرد. البته مورد آخر هنوز از نظر مطالعات امنیتی در ایران کامل نیست اما توسط شرکتهای بزرگی چون اوبر در کشورهای دیگر در حال استفاده است.
فرهنگسازی ویژه
ما هم مثل شما کاملا قبول داریم که دوچرخهسواری در بیشتر شهرهای ایران تقریبا ناشدنی و بلای مستقیم جان است. اما یک واقعیت ویژه اینجاست که فرهنگ دوچرخهسواری بهجای رانندگی برای رتقوفتق امور روزمره چندان در کشور ما طرفدار و خواهانی ندارد. شاید اگر فرهنگ ورزش را جابیندازیم و پیگیری کنیم، با افزایش تقاضا برای استفاده از دوچرخه، مسئولان شهری نیز به سوی ایجاد مسیرهای دوچرخهرو در گوشه و کنار شهرها و افزایش امنیت طی طریق با این وسیله در شهرهای بزرگ متمایل بشوند. شاید بد نباشد در این مورد از خودمان شروع کنیم و برای مسیرهای کوتاه بهجای خودرو شخصی تکسرنشین، از دوچرخه شخصی بهره ببریم. افزون بر اینها پیادهروی در روزهایی که شاخص آلایندگی شهر هوای سالم را نشان میدهد میتواند در کاهش ترافیکهای کاذب موثر باشد.
بههرحال بههمان صورتی که با سختگیری و فرهنگسازی ویژه توانستیم فرهنگ استفاده از کمربند ایمنی را تا حد زیادی در جامعه جا بیندازیم، فرهنگ استفاده از دوچرخه در مسیرهای شهری نیز با همین شیوه و به مدد وزارتخانههایی چون راه و شهرسازی، کشور، آموزشوپرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، ورزش و جوانان و سازمان حفاظت از محیط زیست انجامپذیر است. به هر حال حل این معضل یک حمله همهجانبه از سوی مردم و کلیه دستگاههای مسئول را طلب میکند تا به بار بنشیند.
ختم کلام
ختم کلام این نوشتار این است که برای رفع چنین معضلی نباید انگشت اتهام را مستقیما بهسوی تکسرنشینسواران، شهرداریها، وزارتخانهها و… دراز کرد. عامل این موضوع نه یک نهاد، شخص یا گروه، بلکه مجموعهای از اشخاص، سازمانها و وزارتخانههاست. پس نباید با رویکردی سلیقهای تنها گروهی را محکوم کرد و سایرین را از بار مضرات این معضل مبری دانست. مجموعهای از اقدامات منظم و پیگیر با همکاری مردم و کلیه نهادهای مسئول به حل معضل کپسول تنهایی شهروندان کمک خواهد کرد، نه اقدامات دفعی و فردی.
دیدگاه خود را بنویسید