روز دیدار با لانچیا بتا فرارسید. لانچیا در پارکینگی مسقف و تروتمیز نگهداری میشد. با همان نگاه اول به جلوپنجره، سینی زیر جلو و فواصل سپر تا دیگر قطعات، معلوم بود که با خودرو بکری روبهرو هستیم. پس بیدرنگ خودرو را آتش کردیم و راهی خیابان شدیم. گزارش اختصاصی پایگاه خبری رسمی جوان خودرو نوشته: […]
گزارش اختصاصی پایگاه خبری رسمی جوان خودرو
نوشته: امید آذرزمانی / عکس: بهزار اویسی
کمپانی لانچیا یکی از خوشنامترین خودروسازان جهان است. هرچند این خودروساز در ایران شاید آنقدرها شناخته شده نباشد اما بهتر است بدانید این کمپانی بهخصوص در دهه 60 تا اوایل دهه 90 دوران پرشکوهی داشت. لانچیا در سال 1993 از مسابقات رالی جهانی کنارگیری کرده است اما با داشتن 10 عنوان قهرمانی جهان هنوز هم پرافتخارترین تیم بهشمار میرود! در میان محصولات این کمپانی مدل BETA که خودش دارای ورژنهای مختلفی است، بیش از دیگر مدلهای توانست به ایران راه پیدا کند. البته بیشک خاصترین خودرو تولید شده این کمپانی مدل استراتوس است که در رده سوپرکارهای دستهبندی میشود. خودرویی که تنها 492 دستگاه از آن تولید شد و طراحیاش بر عهده مارچلو گاندینی و موسسه برتونه بود. جالب آنکه حضور یک دستگاه از این خودرو که حالا دستکم چندصد هزار دلار میارزد در ایران قطعیت دارد. اما متاسفانه استراتوس قرمزرنگ ایران توسط سودجویان حوزه کلاسیک در اوایل دهه 70 از ایران خارج و فروخته شد. دوباره به سراغ بتا برویم. گفتیم این خودرو از محبوبترین محصولات لانچیا بهشمار میرود که بخشی از پیشینهاش به سال 1909 و مدل 15/20 HP بازمیگردد. زیرا لانچیا برای اولینبار در این سال بود که در این کمپانی از پسوند HP استفاده کرد. اما مدل بتا در سال 1972 معرفی شد و تا سال 1984 هم در خط تولید باقی ماند. بتا در انواع فستبک (Berlina)، 4 درب ناچبک (Trevi)، 2 درب کوپه، 2 درب تارگا (Spider)، 3 درب با کد HPE و ورژنی اسپرت با نام Montecarlo طراحی و ساخته شد. همه این خودروها بهصورت موتور جلو و دیفرانسیل جلو تولید شدند. اما مدل مونتکارلو بهدلیل اینکه ورژن خاصی بود، مهندسان پیشرانه آنرا به عقب منتقل کردند تا این خودرو برعکس دیگر بتاها موتور عقب و دیفرانسیل عقب باشد.
البته بتا به همین راحتی هم متولد نشد. زیرا در اواخر دهه 60 میلادی لانچیا با مشکلات اقتصادی و مدیریتی بسیاری دستوپنجه نرم میکرد. سرانجام امپراتوری FIAT در سال 1969 بخش زیادی از سهام لانچیا را خریداری کرد تا این خودروساز با کمک فیات دوباره روی پایش بایستد. در سال 1970 سرجیو کاموبه همزمان با این تغییرات بر صندلی مدیریت فنی شرکت لانچیا تکیه زد تا تیم فنی جدید این کمپانی شکل بگیرد. بهاینترتیب به دستور کاموبه آقایان مهندس راهی دپارتمان طراحی لانچیا شدند. آقای Romanini که سابقه همکاری در تیمهای مسابقات اتومبیلرانی را نیز داشت در بخش طراحی شاسی مستقر شد. Zacccone Mina مسئول تیم طراحی انجین شد و حتی در بخش تست فنی و آزمایشگاهی نیز تغییرات بهوجود آمد. به منظور کاهش هزینهها در تولید خودرو جدید، مهندسان بخش پیشرانه به سراغ استفاده از پتانسیلهای موجود رفتند. پس بلاک آهنی و سرسیلندر آلومینیومی از فیات به عاریت گرفته شد تا با توسعه و تغییر در آنها، قلب تپنده جدید برای خودرو جدید با میلسوپاپهای در سرسیلندر تولید شود. لانچیا که نیاز به خونی دوباره در رگهایش داشت از قابلیتهای فیات استفاده کرد و توانست اعتبار لانچیا را دوباره بازیابد.
یکی از اشکالات لانچیا در اواخر دهه 60 میلادی کیفیت پایین محصولات این شرکت بهخصوص در بخش قوای محرکه بود. از اینرو چند پروژه «افزایش کیفیت در تولید» توسط فیات در لانچیا برگزار شد تا این کمپانی خودش را با استانداردهای جدید تطبیق بدهد. سرانجام محصول جدید توانست آزمایشات را پشت سر بگذارد و در سال 1972 آماده شود تا همچون جنگجویی تازهنفس خودش را به خط اول مبازره در بازار خودرو برساند. جنگجویی که لانچیا خیلی روی او حساب کرده بود و به همین دلیل نام بتا را که از حروف یونانی باستان است برای آن در نظر گرفت. البته سابقه استفاده از این نام توسط وینچنزو لانچیا موسس این شرکت به سال 1908 و حتی 1953 آنهم برای یک اتوبوس بازمیگردد!
طراحی لانچیای جدید با همکاری دپارتمان طراحی فیات انجام شد. از اینرو دیگر خبری از خطوط گرد در لبههای درپوش موتور و اندازههای کوچک و فضای تنگ در محصولات دهه 60 مثل مدل Fulvia نبود. به جای آن از ترکیب چراغهای گرد و مستطیلی (در ورژن مخصوص بازار آمریکا) در بدنهای ساده و کشیده استفاده شد. در مدل HPE شیشه عقب با درب محفظه بار یکی شد. چیزی شبیه به ماستنگ فستبک یا سیترئن زانتیا. شیشهها کشیدهتر شدند و چراغهای عقب هم سبکی شبیه به پژو 504 پیدا کردند که البته طراحی آن خودرو هم بر عهده ایتالیاییها بود.
مدل HPE درواقع یک خودرو خانوادگی بود. زیرا دیگر مدلها از نظر اندازه به بزرگی این خودرو نبودند. دیده شده که این مدل را گاهی با مدل کوپه اشتباه میگیرند. درواقع تفاوت اصلی این خودرو با مدل کوپه در بخش ظاهری به شیشههای کشیده عقب و پشت خودرو بازمیگردد. زیرا مدل HPE دارای شیشههای بزرگی است که ناشی از کشیدگی اتاق در بخش عقب است. البته طول محوری در همه مدلها معادل 2535 میلیمتر بود و طراحان با استفاده از دیزاین درون کابین و طول بدنه ورژنهای مختلف این خودرو را شکل دادند.
نمای ظاهری این خودرو واقعا جذاب است. انگار قصد ندارد کهنه شود. مثل شلوارهای جین آبی پررنگ که تا آخر دنیا تولید میشوند طراحی شده است. درکل طراحی خودروها را میتوان به 2 دسته تقسیم کرد. دسته اول آنهایی هستند که هیجان را به سرعت به بیننده منتقل میکنند. این هیجان میتواند از یک سوپرکار مثل فراری انزو بهدست بیاید و ماندگار باشد و یا از یک هیوندایی سوناتا YF باشد که بعد از چند سال دیگر نگاهتان را به سمت خودش جذب نمیکند. اما دسته دوم خودروهایی هستند که با استفاده از خطوط واقعی و اغراقنشده به سادگی طراحی شدند و شاید قدیمی شوند اما کهنه و پژمرده نمیشوند. خودروهایی مثل لانچیا بتا، BMW E30 و شورولت کامارو نسل دوم در این رده قرار میگیرند. در واقع شما میدانید که لانچیا بتا یک خودرو قدیمی (کلاسیک) است اما هیچ وقت نمیگویید: «این ماشینها هم دیگر قدیمی شدهاند و قشنگ نیستند.»
یادتان باشد وقتی قرار است با یک خودرو ایتالیایی دیدار کنید، باید منتظر نکاتی باشید که حتما باعث تعجب شما میشوند. همان اول کار فقط کافی است درب خودرو را باز کنید و یک نگاه به صندلیها و رنگ روکش آنها بیندازید. روکشهای زرد رنگ مات که کاملا سالم هستند انتظار نشستن شما را میکشند تا ثابت کنند هنوز هم از بسیاری از خودروهای امروزی راحتترند. واقعا همینگونه است. یکی از فاکتورهای مهم این خودرو راحتی صندلیهاست. درکل طراحی صندلیها در محصولات ایتالیایی با رویکردی اسپرت انجام شده ولی این از میزان راحتی آنها کم نکرده. کافی است نگاهی به همقطاران این خودرو بیاندازید. مثل آلفارومئو ولوچه 2000 که یکی از زیباترین کابینها و صندلیهای طراحی شده در عصر طلایی خودروهای کلاسیک را دارد.
اما این همه ماجرا نیست زیرا روکش زردرنگ مخمل صندلیها رودریها را نیز فرا گرفته است. اما داشبورد با روکشی مشکی تزئین شده و یک پنل چوبی قهوهایرنگ درست وسط داشبورد جاییکه در خودروهای امروز معمولا مانیتور نصب میشود، قرار دارد. روی این پنل چوبی ادوات کنترلی مختلف مثل ساسات، برف پاککنها و… قرار دارد اما چیزی که زیبایی این بخش را دوچندان میکند یک ساعت آنالوگ زیباست. دریچههای سیستم تهویه مطبوع درست در زیر این قسمت قرار دارند و یک چراغ هم وظیفه دارد قسمت پایین پنل را نورپردازی کند. نه هنوز تمام نشده صبر کنید. فکرش را بکنید در حال رانندگی با یک لانچیا بتا در جادههای زیبای ساحلی ایتالیا هستید و میخواهید موزیک را تغییر بدهید. پس نوار کاست آلبوم Mattinata پاواراتی را از داشبورد درمیآورید و درون سیستم صوتی میگذارید. اما صدای پاواراتی آنقدر قدرتمند است که سیستم صوتی نمیتواند آنرا به خوبی پخش کند. پس کافی است با استفاده از آمپلیفایر پایین کنسول میانی صدا را طوری تنظیم کنید که صدای پاوارتی دلچسب شود.
یک پنل هم در جلو شیفتر دنده قرار دارد که از یک تا 5 روی آن حک شده است و یک حرف R هم در آن قرار دارد که نشاندهنده مشخصات حرکت و تعداد دنده گیرباکس است. شیفتر دنده دارای سر چوبی است و البته حرکت دادنش نیاز به قلق خاصی ندارد. تصور نکنید که بخش عقب هم کوچک است زیرا تقریبا یک فرد با قد متوسط میتواند بهراحتی درون صندلیهای عقب جای بگیرد و دلیل این مهم نیز عمق زیاد صندلی است. شیشههای عقب به سبک خودروهای 2+2 پایین نمیآیند اما مثل شیشههای BMW E21 و یا اصطلاحا لچکی کمی باز میشوند. اسپیکرهای کابین عقب هم درست در کنار ران و زیر محل قرار گرفتن آرنج روی دربهای کناری نصب شدهاند. صندلیهای عقب نیمکتی نیستند و دقیقا 2 صندلی مجزا از هم در این بخش از کابین نصب شدهاند که در میان آنها نیز چراغ روشنایی قرار دارد.
از کابین که خارج شویم باید برویم سراغ محفظه موتور. برای باز کردن آن باید درب را از سمت جلو شیشه به سمت دماغه حرکت بدهیم. خب حالا بازهم وقت تعجب است. چون شما با یک پیشرانه 4 سیلندر 2 لیتری روبهرو هستید که بهصورت عرضی درون محفظه موتور جاخوش کرده و دستهموتورهایش از چپ و راست آنرا مهار نکردهاند، بلکه یکی از آنها روی لبه بالایی شاسی و جلو خودرو قرار دارد! بازوهای تعادل یا استرسبارهای فابریک این خودرو نیز از روی کمکها تا جلو شاسی را مهار کردهاند که در نوع خودش جالب است.
یکی از دلایل خوشفرمانی این خودرو این است که مهندسان لانچیا در زمان طراحی فضای پیشرانه در محفظه موتور، سعی کردهاند حدود 20 درجه پیشرانه فیات را به سمت عقب ببرند تا مرکز ثقل وزنی خودرو به سمت عقب متمایل شود و به همین دلیل در زمان ترمزگیریهای شدید هم دماغه خودرو کاملا باثبات عمل میکند. البته نمونه موتور عقب این خودرو یا همان Montecarlo نیز در کشور موجود است که موتور و گیرباکس آن در عقب قرار دارند. مهندسان لانچیا در این مدل هم با استفاده از یک سابفریم موتور را طوری در محفظهاش قرار دادهاند که بهترین پایداری را برای محور عقب ایجاد کند. البته در دوران تولید بتا اصلاحاتی نیز روی آن انجام شد. مثلا سیستم فرمان دوباره مورد بازنگری کمپانی ZF قرار گرفت و پینینفارینا نیز در نمای ظاهری تغییراتی ایجاد کرد. بهطور مثال شیشه عقب کمی ایستادهتر شد تا دید روبهعقب بهبود یابد. یا در بخش فنی میتوانستید در سال 1978 سیستم جرقهزنی انژکتوری را سفارش بدهید. همچنین گیرباکس اتوماتیک 4 سرعته نیز در همین سال به لیست سفارشات اضافه شد. حتی لانچیا نسخهای از مدل سدان یا همان Trevi را تولید کرد که قابلیت استفاده از LPG را داشتند.
لانچیا با تولید مدل بتا سعی کرد دوباره در بازار آمریکا با دست پر بازگردد. زیرا مدل فولویا نتوانسته بود لانچیا را در مقابل بامو 2002 و تریموفها پیروز کند. به جز مدل سدان همه مدلها راهی بازار آمریکا شدند و به موفقیتهایی نیز دست پیدا کردند. البته مدلهای اسپایدر با نام Zagato و مونتکارلو با نام Scorpion فروخته شدند. البته مدلهای ویژه بازار آمریکا همواره با قوانین سخت ایمنی و زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکردند که باعث شده بود تغییراتی نسبت به مدلهای اروپایی داشته باشند. اما از نظر کیفیت هم این خودروها هرچند بهتر از نمونههای اروپایی بودند اما بازهم با مشکلاتی روبهرو شدند که در سال 1980 سدی شد در مقابل فروش این خودرو در آمریکا. با اینحال لانچیا سعیاش را کرد تا این بازار را از دست ندهد. اما همواره مدلهای اسپرت در آمریکا از فروش بهتری برخوردار بودند.
لانچیا برای همه مدلهای فرمان دندانهشانهای یا Rack And Pinion در نظر گرفته بود که بسیار نرمتر از نمونههای مارپیچی قدیمی بود. از طرفی سیستم تعلیق در هر 4 چرخ مستقل است و این نوید فرمانپذیری و کیفیت سواری مناسب این خودرو میدهد. البته سیستم فنربندی مکفرسون هم تاثیر مثبتی در فرمانپذیری این خودرو دارد. در واقعیت هم همینطور است زیرا واقعا سواری این خودرو کیفیت بالایی دارد. جالب آنکه زود با شرایط رانندگی آن آشنا میشوید و اصطلاحا قلقهایش را میگیرید. نحوه اتصال سیستم فنربندی مکفرسون با بازوهای نگهدارنده در این خودرو بهگونهای بود که به دلیل موفقیت در جذب و دفع ضربات بعد از سال 1975 در دیگر مدلهای لانچیا نیز مورد استفاده قرار گرفت. حتی در خلال دهه 80 تا 90 هم بعضی برندهای دیگر از این نحوه اتصال و بهکارگیری سیستم مکفرسون الگوبرداری کردند.
بتای ما خودرو بسیار بکری است و حدود 35 سال در اختیار یکی از خلبانان پر غرور نیروی هوایی ارتش قرار داشته است. این خودرو تنها 56 هزار کیلومتر کارکرد دارد اما بهدلیل گذر سالها و جابهجایی دچار اشکالاتی در بخش رنگ و بدنه شده است که باعث شده تنها در نقاطی مورد ترمیم قرار بگیرد. درواقع مالک فعلی این خودرو دومین مالک آن بهشمار میرود. جالب آنکه در زمان خرید این خودرو مالک اول از رینگ و پیستون گرفته تا چراغها و زههای بدنه به همراه لوازم اضافی نو دیگر را نیز به خریدار میدهد تا بهاصطلاح بهعنوان یدک داشته باشد.
پشت فرمان بتا که قرار میگیرد 2 چیز را باید به خاطر داشته باشید. اول اینکه اگر قد متوسطی دارید سعی نکنید خودتان را زیاد درگیر تنظیم صندلی کنید زیرا عمق صندلیهای این خودرو زیاد است و درواقع سبک سواری آن بهگونهای است که شما نسبت به فرمان در سطح پایین قرار دارید. دوم هم اینکه تصور نکنید چون یک خودرو 41 ساله سوار شدهاید پس بهتر است کاری به کار دیگر ماشینهای خیابان نداشته باشید. زیرا پیشرانه 2 لیتری 119 اسببخاری این خودرو چیزی از خودروهای امروزی کم که ندارد هیچ، پدالاش هم به گاز بسیار حساس است. البته لانچیا درون سینه این خودرو پیشرانههای مختلفی را از 1300 تا 2000 سیسی نصب کرد. یکی از نمونههای 2 لیتری با پسوند i.e.2000 بین سالهای 1980 تا 1984 عرضه شد که مجهز به سوختپاش انژکتوری و 120 اسببخار نیرو بود. ضمن اینکه در سال 1982 تا 1984 نیز نمونه 2 لیتری VX کاربراتوری مجهز به سوپرشارژر راهی خیابان شد که 133 اسببخار نیرو در اختیار اننده قرار میداد.
صدای اگزوز زیبای این خودرو که مختص خودروهای ایتالیایی است آنقدر جذبتان میکند که در زمان تعویض دنده حیفتان میآید گاز وسط ندهید! لانچیا در بخش ترمز هم واقعا خوب است. زیرا این خودرو در همه مدلهای با ترمزهای دیسکی در هر 4 چرخ تولید شد. موضوعی که حتی همین الان هم در بعضی از خودروهای تولید وطندیده نمیشود. حتی سوئیج باز کردن قفل صندوق عقب هم مثل یک سوئیچ ساده طراحی نشده و بیشتر شبیه به یک میخ مسطح است! واکنش پیشرانه به پدال گاز واقعا جالبتوجه است زیرا حتی بعضی از خودروهای مجهز به دریچه گاز برقی امروزی تولید وطن هم چنین سرعتی در پاسخگویی به راننده ندارند. احساس سواری و لذت تعویض دنده با یک خودرو ایتالیایی تنها با خود این خودروها قابلمقایسه است. احساسی که اگر فرصت شد حتما آنرا تجربه کنید. در پایان از همکاری صمیمانه مالک خودرو، جناب آقای حسین رنجبران با ماهنامه تختگاز صمیمانه تشکر و قدردانی میکنیم.
دیدگاه خود را بنویسید