پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

راهنمای خرید خودروهای چینی در بازار ایران

راهنمای خرید چانگان Z300 آریو به نقل از مجله تخت گاز یکی از چینی‌هایی که مدتی است سروصدای زیادی در مارکت ایران به پا کرده و می توان آن را رقیب مستقیم دنا خطاب کرد، سایپا Z300 یا همان آریو است.  شرکت زوتی چین در سال ۲۰۱۲، Z300 را معرفی کرد. خودرویی که طراحی آن […]

javankhodro
جمعه - ۱۱ دی ۱۳۹۴

راهنمای خرید چانگان Z300 آریو

چانگان Z300 آریو

به نقل از مجله تخت گاز

یکی از چینی‌هایی که مدتی است سروصدای زیادی در مارکت ایران به پا کرده و می توان آن را رقیب مستقیم دنا خطاب کرد، سایپا Z300 یا همان آریو است.  شرکت زوتی چین در سال ۲۰۱۲، Z300 را معرفی کرد. خودرویی که طراحی آن کپی کاملی از تویوتا آلیون ۲۰۰۷ است و اتفاقا به تازگی دستخوش یک فیس‌لیفت جزیی شده. البته فعلا خبری از عرضه نسخه فیس‌لیفت داخل کشور نیست. شرکت سایپا نام Z300 را نخست به 300S و سپس آریو تغییر داد. این خودرو در حال حاضر بزرگ‌ترین سدان زوتی است که در ایران با رقبایی نظیر فاو بسترن، جک J5 و جیلی EC7 رقابت می کند. طراحی آریو از آنجا که شباهت بسیاری با تویوتا آلیون دارد، در کل هماهنگ و زیباست.  جالب است بدانید که شاسی آریو نیز از تویوتا به عاریت گرفته شده است.
فضای کابین جادار و راحت است و صندلی‌ها از پوشش چرم مصنوعی برخوردار هستند. طراحی پنل درها و کنسول جلو نسبتا زیبا و چشم‌نواز است، اما در این میان از فرم قدیمی و از مدافتاده مجموعه صفحه نمایش‌گر جلو نمی‌توان گذشت. کیفیت مونتاژ قطعات کابین قابل قبول است و می‌توان کابین را ترکیبی از قطعات بی‌کیفیت و باکیفیت خطاب کرد. چراکه در این قسمت هم قطعات پلاستیکی خشک و بی‌کیفیت به چشم می‌خورند، هم قطعات مرغوب با کیفیت دلچسب. شیب صفحه کیلومترشمار باعث شده تا هنگام حرکت تشخیص سرعت خودرو کمی سخت باشد و نورپردازی این قسمت، خوانایی آن‌را تحت شعاع قرار داده. صندلی‌ها نیز نسبتا خشک هستند و راحتی مناسبی در اختیار سرنشینان قرار نمی‌دهند. البته ایرادی به فضای پا و سر صندلی‌ها وارد نیست و از این نظر آریو نمره قبولی را به خود اختصاص می‌دهد. عایق‌بندی کابین ضعیف است و هنگام شتاب‌گیری و حرکت در دورهای بالا، صدای نه‌چندان زیبای پیشرانه سرنشینان را آزار می‌دهد. دید به اطراف اما مناسب است و وجود آپشنی هم‌چون دوربین دید عقب، فرایند پارک کردن را آسان کرده است.
زوتی برای Z300 ابتدا از پیشرانه ۱.۵ لیتری میتسوبیشی استفاده کرده بود که چندان مورد استقبال واقع نشد و به سرعت جای خود را به پیشرانه دیگری از خانواده پیشرانه‌های میتسوبیشی داد که این‌بار با یک گیرباکس ۴ سرعته تیپ‌ترونیک جفت شده است. پیشرانه ۱.۶ لیتری آریو همان پیشرانه‌ای است که در میتسوبیشی لنسرهای مونتاژ شده در چین مورد استفاده قرار می‌گیرد. این پیشرانه ۱۱۷ تا ۱۲۰ اسب‌بخار قدرت و ۱۵۱ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کند. آریو نیز در شتاب‌گیری هم‌چون دنا با ضعف‌هایی مواجه است و کندی گیرباکس باعث شده تا در شتاب اولیه خودرو سنگین و تنبلی به نظر برسد.
هم‌چنین گیرباکس در معکوس دادن و حتی سبک کردن دنده نیز دقت کافی ندارد و راننده را ناامید می‌کند. اما تعویض دنده‌ها کاملا نرم انجام می‌شود و خبری از ضربه در هنگام تعویض دنده‌ها نیست.
نرمی بیش از حد سواری آریو باعث شده تا قابلیت مانورپذیری مناسبی نداشته باشد. اما همین سواری نرم نظر خانوده‌های ایرانی را به سوی خود جلب می‌کند. آریو موفق شده تا ۵ ستاره موسسه ایمنی C-Ncap را کسب کند و از ۶ عدد ایربگ بهره می برد. هم‌چنین صندوق بار بزرگ و مصرف سوخت مناسب، از دیگر نقاط مثبت مهمان چینی سایپا به شمار می‌روند.

مشخصات فنی چانگان Z300 آریو

چانگان Z300 آریو

چانگان Z300 آریو

راهنمای خرید لیفان 620

 لیفان 620

به نقل از مجله تخت گاز

کرمان‌موتور که تا چند سال پیش به مونتاژ خودروهایی با کیفیت نظیر دوو و فولکس‌واگن در ایران شهرت داشت، مانند اکثر خودروسازان داخلی چند سالی است که به تولید خودروهای چینی در ایران روی آورده است.کرمان‌موتور محصولات برندهای لیفان و جک را در ایران مونتاژ می‌کند و نخستین‌بار با مونتاژ سدان‌های لیفان شروع به ساخت خودروهای چینی کرد. لیفان به عنوان یکی از خودروسازان بزرگ و نه‌چندان با سابقه چینی، فعالیت خود را در سال ۱۹۹۲ آغاز کرد و نخستین خودرو خود با نام لیفان 520 را در سال ۲۰۰۵ به بازار فرستاد. اما سدان بزرگ‌تر و لوکس‌تر از 520, 620 نام دارد که در سال ۲۰۰۹ معرفی شد. این خودرو در چین با نام لیفان سولانو شناخته می‌شود و به غیر از چند کشور دیگر، مونتاژ آن از سال ۱۳۸۹ در ایران نیز آغاز شده است.
کرمان‌موتور ابتدا لیفان را با پیشرانه ۱.۶ لیتری عرضه کرد. اما پس از مدتی، نمونه ۱.۸ لیتری با تیپ لاکچری را نیز به سبد محصولات‌اش افزود که از نظر قدرت موتور و سطح تجهیزات رفاهی، از نمونه ۱.۶ لیتری هیجان‌انگیزتر است. طراحی ظاهری 620 نسبت به سایر هم‌وطنان که طراحی‌های مدرن‌تری دارند، کمی قدیمی و ساده به نظر می‌رسد و در مقایسه با ظاهر جذاب محصولات جدید لیفان چنگی به دل نمی‌زند.اما وجود مواردی نظیر دستگیره کرومی درها، جلوپنجره براق، نوار LED پایین چراغ‌های جلو و نبود ضربه‌گیرهای پلاستیکی روی درها، چهره 620 را از سادگی خارج کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین ضعف‌های لیفان، به کیفیت بسیار پایین رنگ بدنه باز می‌گردد که به علت قطر نازک و کیفیت پایین، با کوچکترین ضربه‌ای فرو می‌ریزد و کنده می‌شود. طراحی کابین و تریم داخلی نیز هم‌چون نمای ظاهری لیفان جذاب و رقابتی نیست. برای رنگ‌بندی کابین از رنگ روشن استفاده شده است و قسمت فوقانی داشبورد و پنل درها از رنگ طوسی تیره برخوردارند.
صندلي‌ها با چرم مصنوعی روکش شده‌اند که برای خودرویی در این قیمت گزینه قابل قبولی به‌شمار می‌رود. تریم داخلی طرح چوب روی کنسول جلو و پنل درها ادامه پیدا کرده و کیفیتی معمولی دارد. اما مهم‌ترین نکته‌ای که توی ذوق سرنشینان می‌زند، کیفیت پایین قطعات برقی است که طرحی مشابه فلز دارند. فرمان خوش‌دست و زیباست و به فرمان خودروهای اروپایی شباهت دارد. دکمه‌های تنظیم سیستم صوتی نیز روی آن نصب شده، اما قطعات نقره‌ای رنگ روی آن کیفیت قابل قبولی ندارند. سیستم صوتی لیفان نسبتا پرقدرت است و از یک صفحه نمایشگر لمسی و ۶ بلندگو تشکیل شده. دور محل قرارگیری سوییچ چراغ‌های کوچکی تعبیه شده تا در تاریکی شب موجب سردرگمی راننده نشود. صندلی‌ها سفت هستند و در مسافرت‌های طولانی چندان راحت نیستند و سرنشینان را کلافه می‌کنند. هم‌چنین ارتفاع زیاد صندلی‌ها باعث شده تا سایش سر افراد قدبلند با سقف اجتناب‌ناپذیر باشد. فضای ردیف دوم نیز چندان بزرگ نیست و با اضافه شدن نفر سوم در این قسمت، راحتی سرنشینان کم می‌شود. اما مهم‌ترین برگ برنده لیفان 620 نسبت به رقبا، صندوق بار بسیار بزرگ و جادار است که با حجم بالاتر از ۶۰۰ لیتر، کاملا توجه افرادی که به دنبال حمل حجم زیادی از بار با خودرو هستند را به خود جلب می‌کند. این فضا حتی از صندوق بار بزرگ پژو ۴۰۵ نیز جادارتر است. اما طراحی نامناسب لولاهای در صندوق بار، بخشی از فضا را اشغال می‌کند.
پیشرانه ۱.۸ لیتری 620 از ساخته‌های لیفان است که با همکاری شرکت ریکاردو انگلستان انجام شده. فضای باز زیادی در داخل محفظه موتور به چشم می‌خورد که تعمیر پیشرانه را آسان کرده و جای دست زیادی دارد.در حالت درجا پیشرانه بسیار کم‌صدا و کم‌لرزش است. اما در دورهای بالای ۲۵۰۰ رفته‌رفته صدای موتور افزایش یافته و به علت عایق‌بندی ضعیف کابین، بخش زیادی از این صدا به کابین منتقل می‌شود. هم‌چنین لرزشی خفیف در بازه کوچکی از دور موتور در دورهای ۳۰۰۰ به بعد حس می‌شود که بعد از مدتی کارکردن پیشرانه دیگر چندان محسوس نیست. از دیگر مواردی که آرامش کابین را مختل می‌کنند، می‌توان به صدای سوت باد در دورهای بالا و صدای برخورد تایرهای نه‌چندان باکیفیت با زمین اشاره کرد.پیشرانه لیفان ۱۳۱ اسب‌بخار و ۱۶۰ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کند.
یکی از مهم‌ترین نقاط قوت این پیشرانه، کشش بالا حتی در دنده‌های ۴ و ۵ است که در سربالایی‌ها و هنگام سوار بودن چندین سرنشین و روشن بودن کولر، راننده را ناامید نمی‌کند. علی‌رغم حجم زیاد پیشرانه و کشش مناسب آن، 620 از مصرف سوخت مناسب و اقتصادی برخوردار است و در هر ۱۰۰ کیلومتر به طور میانگین حدود ۷ تا ۸ لیتر بنزین می‌سوزاند.در لیفان 620 خبری از سینی موتور نیست و ارتفاع بالای پیشرانه و حذف سینی باعث شده تا گردش هوا در پیشرانه بهتر باشد. این مورد با قوانین آیرودینامیکی در تناقض است اما باعث خنک کردن پیشرانه می‌شود.یکی از نکات منفی در خصوص لیفان 620، عدم عرضه این خودرو با گیرباکس اتوماتیک است. در صورتی‌که اکثر کسانی که سراغ خودروهای چینی می‌آیند، به دنبال خودرویی با گیرباکس اتوماتیک و قیمتی پایین هستند.
گیرباکس ۵ سرعته لیفان مشکلات عمده مدل X60 را ندارد. کورس دنده‌های این گیرباکس پایین است و از هدر رفتن دور موتور جلوگیری می‌کند. اما کلاچ سفتی دارد و مجموعه صفحه‌کلاچ آن نیز از ضعف‌هایی برخوردار است و نیاز به تعویض زود هنگام دارد.
اگر در مناطق گرمسیری زندگی می‌کنید و در فصول گرم به دمای هوا حساس هستید، لیفان 620 انتخاب مناسبی پیش‌رویتان نیست! کولر این خودرو عملکرد بسیار ضعیفی دارد و از این نظر با خودرویی نظیر پراید قابل مقایسه است! ضعف سیستم تهویه به شدت باد و میزان سرما باز می‌گردد. اما عملکرد بخاری رضایت‌بخش است و بعد از مدت کوتاهی از روشن شدن خودرو، باد گرم تولید می‌کند. فیلترهای کابین نیز ضعیف هستند و هنگام روشن بودن سیستم تهویه، دود خودروهای اطراف و هوای نامطبوع به سرعت به کابین منتقل می‌شود.
عملکرد فرمان لیفان کاملا نرم و راحت است و از سیستم ترمز مناسبی بهره می‌برد. اما در زمینه ایمنی به پیشرفتگی محصولات جدید چینی نیست و کمی ناامن است.
فنربندی لیفان چندان نرم نیست و از سیستم تعلیق از مد افتاده یکپارچه برخوردار است که باعث منتقل شدن تکان‌های مسیر به بدن سرنشینان و کابین می‌شود. پس از مدتی کارکرد، بروز سروصداهای اضافی از بعضی نقاط کابین نیز مزید بر علت می‌شود و آرامش کابین را بر هم می‌زند.
مدل‌های جدید لیفان در حال عرضه در ایران هستند و 620 نسبت به سایر رقبایش قدیمی شده و باید دید لیفان چه زمانی نسخه جدید این مدل محبوب را معرفی می‌کند.

مشخصات فنی لیفان 620

لیفان 620

لیفان 620

راهنمای خرید بسترن FAW B50

بسترن FAW B50

به نقل از مجله تخت گاز

هر چه خودروهای وطنی با طرح‌های تکراری و تکنولوژی عقب‌افتاده در حال درجا زدن هستند، باید اعتراف کنیم که چینی‌ها پله‌های پیشرفت را هم‌چون موشک طی می‌کنند و نسبت به قبل کاملا ارتقاء یافته‌اند. یکی از جدیدترین سدان‌های چینی که این روزها وارد کورس قهرمانی بهترین خودروی چینی بازار شده است، چیزی نیست جز محصول شرکت FAW موتور چین که با نام بسترن F50B شناخته می‌شود. شرکت بهمن که تا پیش از این به مونتاژ سدان‌های باکیفیت مزدا شهرت داشت، به سراغ نسخه فیس‌لیفت بسترن با نام آسا رفته. خودرویی که روی پلت‌فرم نسل قبلی مزدا۶ مونتاژ می‌شود و برای آن قیمتی بیش از ۷۵ میلیون تومان در نظر گرفته است.
FAW موتور چین از قدرتمندترین خودروسازان چین است، از سال ۱۹۵۳ در زمینه ساخت خودرو سابقه دارد و به عنوان یکی از 4 خودروساز برتر چین شناخته می‌شود. FAW  با شرکت‌های بزرگی هم‌چون فولکس واگن، مزدا و جنرال‌موتورز همکاری دارد و بسترن را به بیش از ۷۰ کشور جهان صادر می‌کند. هم‌چون سایر خودروهای چینی مطرح، که طراحی‌شان به دست استودیوهای معروف طراحی دنیا انجام شده، طراحی بدنه بسترن نیز کاری از شرکت معروف ایتال‌دیزاین است. F50B نسخه فیس‌لیفت بسترن است که قرار بود در سال ۹۱ در بازار حضور پیدا کند. تغییرات جزیی در ظاهر باعث شده تا ظاهر بسترن عریض‌تر و با ابهت‌تر از قبل به نظر برسد.
در کنار طراحی زیبای سپرها و از همه مهم‌تر چراغ‌های خوش‌فرم با گرافیک جذاب، باید هماهنگی خطوط روی بدنه را تحسین کرد. از جذاب‌ترین خطوط روی بدنه می‌توان به 2 خط موازی در نمای جانبی، خطوط روی صندوق عقب و فرم عضلانی گلگیرهای جلو و عقب اشاره کرد. طراحی قسمت عقب نیز بی‌شباهت به خودروهای اروپایی نیست و ابهت خاصی دارد. جالب است بدانید 2 خروجی اگزوز در 2 طرف سپر عقب در نظر گرفته‌شده که بنا به دلیل نامعلومی، خبری از آنها روی دیفیوز عقب نیست و زیر سپر مخفی شده‌اند.  با بررسی کابین به این نتیجه می‌رسیم که اعطای عنوان باکیفیت‌ترین خودروی چینی به بسترن چندان بی‌راه نیست.
انصافا باید به کیفیت متریال و مونتاژ کابین نمره قبولی داد. کابین بسترن حتی با کیفیت‌تر و خوش‌ساخت‌تر از خودرو خوش‌ساختی هم‌چون جک J5 است. خبری از استفاده از پلاستیک خشک در کنسول جلو نیست و این قسمت از فوم نرم با کیفیت مناسب ساخته شده است. پنل در‌ها و چرم مصنوعی روی صندلی‌ها نیز کیفیت دلچسبی دارند. به علاوه رنگ‌بندی 2 رنگ، روی زیبایی و جذابیت کابین تاثیر بسزایی گذاشته است. فرم صندلی‌های جلو و عقب بسیار راحت است و از این نظر بسترن با سدان‌های گران‌قیمت‌تر قابل مقایسه است. صندلی‌ راننده به صورت برقی در ۶ جهت تنظیم می‌شود و روی صندلی‌های ردیف عقب نیز مشکلی از نظر فضای سر و پا احساس نمی‌شود. در حقیقت یکی از بارزترین نقاط قوت بسترن همین کابین و صندوق بار جادار آن است.
به لطف مونتاژ دقیق قطعات، خبری از سروصداهای اضافی در کابین نیست. سیستم تهویه به‌صورت اتوماتیک تنظیم می‌شود و برای سرنشینان عقب نیز دریچه مجزا در پایین صندلی عقب در نظر گرفته شده است. که بهتر بود این دریچه‌ها رو به روی محل قرار گرفتن سرنشینان عقب نصب شود. سیستم صوتی از ۶ اسپیکر تشکیل شده و کیفیت مناسبی دارد. رنگ‌بندی کابین بسترن یک پله بالاتر از خودروهای هم‌قیمت خود قرار دارد و در کنار دکمه‌های ظریف روی کنسول جلو و آرایش اسپرت مجموعه پشت‌آمپر، کابین اسپرت و جذابی را برای بسترن رقم زده است.
پیشرانه بسترن، نمونه دوباره طراحی شده پیشرانه مزدا ۶ نسل قبل است و ۱.۸ لیتر حجم دارد. سقف قدرت تولید شده این پیشرانه پیشرفته به ۱۴۲ اسب‌بخار و گشتاور ۱۷۲ نیوتن‌متر می‌رسد. برای کاهش صدا و لرزش پیشرانه از سیستم NVH استفاده شده است و به لطف این سیستم از لرزش و صدای اضافی پیشرانه در زمان استارت و کارکرد درجا خبری نیست. هم‌چنین در پیشرانه بسترن به جای تسمه تایم از زنجیر موتور استفاده شده که از نقش آن در بی‌صدایی موتور نمی‌توان گذشت.
بسترن از یک گیرباکس ۶ سرعته تیپ‌ترونیک بهره می‌برد. این گیرباکس نسل دوم گیرباکس‌های کارخانه AISIN ژاپن است که گیرباکس محصولات تویوتا را نیز تولید می‌کند. تعویض دنده‌ها به نرمی انجام می‌شود و به اصطلاح خبری از تقه‌زدن به کابین هنگام تعویض دنده‌ها نیست. دقت گیرباکس در سبک کردن و معکوس دادن دنده‌ها نیز قابل قبول است و دور موتور را تلف نمی‌کند. هم‌چنین 2 برنامه D و S برای نحوه عملکرد گیرباکس قابل انتخاب است. که در حالت S با تعویض دنده‌ها در دورهای بالا، هیجان رانندگی با بسترن افزایش پیدا می‌کند.
تعلیق بسترن حتی از سدان‌های کره‌ای گران‌قیمت‌تر نیز عملکرد بهتری دارد. تعلیق در جلو از نوع بازوجناغی دوبل مجهز به میل تعادل و در عقب از نوع مولتی‌لینک با آرایش E شکل است. تعلیق هم‌چون سدان‌های اسپرت مزدا تا حدی عملکرد اسپرت و خشک دارد و به لطف ساختار مدرن تعلیق، هندلینگ بسترن در نوع خود عالی و راضی‌کننده است. فرمان‌پذیری این سدان متوسط نیز نسبتا مطلوب است اما فرمان نسبت به بعضی از رقبا کمی سفت‌تر است.
ترمز بسترن عملکرد مناسبی دارد و در چرخ‌های جلو و عقب به دیسک مجهز شده است. در فشردن پدال ترمز گیرباکس با دقت قابل قبولی عمل و به خوبی دنده‌ها را سنگین می‌کند. هم‌چنین ۴ عدد ایربگ (۲عدد جلو ۲ عدد پرده‌ای) ایمنی سرنشینان کابین را تامین می‌کنند. از سایر سامانه‌های کنترلی بسترن نیز می‌توان به سیستم ترکشن کنترل TCS اشاره کرد.
علی‌رغم ابعاد بزرگ بدنه، به لطف تسلط مناسب به خودرو و موقعیت خوب صندلی‌ها، عادت به ابعاد بسترن آسان است و هنگام پارک کردن سنسورها و دوربین عقب به کمک راننده می‌آیند.

مشخصات فنی بسترن FAW B50

بسترن FAW B50

بسترن FAW B50

راهنمای خرید لیفان  X50

به نقل از مجله تخت گاز

پس از اقبال مناسب کراس‌اوورها یا شاسی‌بلندهای کوچک در بازار، حالا نوبت به مینی‌کراس‌اوورها رسیده است. این دسته از خودروها همان هاچ‌بک‌های جمع‌وجور هستند که ارتفاع‌شان از زمین زیاد شده. خودروهای این کلاس به نوعی بلاتکیف‌اند! یعنی نه می‌توان حس رانندگی با یک هاچ‌بک را با آنها تجربه کرد، نه حس سواری با یک شاسی‌بلند یا حتی کراس‌اوور!
لیفان X50 یکی از همین خودروهاست. مینی‌کراس‌اووری که بعد از محصولی نسبتا موفق با نام X60 به بازار آمده است.
طراحی ظاهری X50 آن‌را از سایر محصولات کسل‌کننده لیفان متمایز کرده است. هنر آلمانی اپل و رگه‌هایی از طراحی ایتالیایی در ظاهر این خودرو به چشم می‌خورند و گرافیک جذاب چراغ‌ها و مواردی نظیر رینگ‌های اسپرت آلومینیومی زیبایی X50 را کامل می‌کنند. اما مواردی نظیر فرم خاص درها و فاصله زیاد پنجره‌های جانبی از یک‌دیگر، در یک راستا نبودن دستگیره درها و مواردی جزیی نظیر عدم جای گرفتن خروجی اگزوز در سپر عقب، همه از مواردی هستند که زیبایی X50 را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.
طراحی کابین نسبتا ساده و هماهنگ است. کنسول میانی در بخش بالایی ترکیب‌بندی و ارگونومی مناسبی دارد، اما در بخش پایینی رها شده است و ناگهان زیباییش را ازدست می‌دهد. غربیلک فرمان فرم اسپرت و زیبایی دارد و از جالب‌ترین جزییات کابین، می‌توان به صفحه پشت‌آمپر با محوریت دورسنج (هم‌چون خودروهای اسپرت) اشاره کرد. که پس زمینه‌ای قرمزرنگ دارد و میزان سرعت را به‌صورت دیجیتالی نمایش می‌دهد.
در اکثر قسمت‌های کابین از پلاستیک خشک استفاده شده که البته کیفیت ظاهری مناسبی دارد، اما پس از گذشت مدتی دوام و زیبایی‌اش را از دست خواهد داد و با توجه به وضعیت ظاهری مونتاژ قطعات، سروصدای اضافی، موردی است که پس از چند هزار کیلومتر گریبان X50 را خواهد گرفت. فضای کابین نسبت به ابعاد جمع‌وجور بدنه مناسب است و ۴ سرنشین به راحتی در کابین جادار X50 جای می‌گیرند. به نورپردازی نشان‌گرهای کنسول جلو نیز ایرادهایی وارد است. به‌طور مثال خواندن ساعت روی کنسول جلو دقت زیادی را می‌طلبد!
به خاطر ازدحام خودروها و ترافیک شدید در چین، در این کشور اکثر خودروها با پیشرانه‌های کم‌حجم و کم‌مصرف تولید می‌شوند. X50 نیز یکی از همین خودروهاست که از یک پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۵ لیتری بهره می‌برد. قدرت ۱۰۰ اسب‌بخار و گشتاور ۱۳۳ نیوتن‌متر به محور جلو منتقل می‌شوند و این مشخصات پیشرانه با توجه به وزن حدودا یک تنی، برای رفت‌وآمدهای شهری مناسب است.
X50 در 2 گونه اتوماتیک و منوال عرضه می‌شود که نمونه منو‌ال رانندگی اسپرت‌تری دارد و راحت‌تر می‌توان از حداکثر قدرت‌اش استفاده کرد.
اما در نمونه اتوماتیک که به گیرباکس CVT مجهز شده، دور موتور زیر ۳۰۰۰ نگه داشته می‌شود و تعویض زود هنگام دنده‌ها باعث می‌شود خودرو در مقابل تند رفتن مقاومت کند. حتی در حالت اسپرت گیرباکس نیز با وجود تعویض دنده‌ها در دورهای بالاتر، باز هم نمی‌توان از حداکثر قدرت استفاده کرد.
برخلاف اکثر خودروهای چینی، پیشرانه X50 در لحظه روشن شدن صدای کمی تولید می‌کند و در دورهای بالا نیز چندان پرسروصدا نیست. فرمان با پشتیبانی الکتریکی، کاملا نرم و بی‌احساس است و عملکرد بهتری از X60 دارد. عملکرد تعلیق نیز فراتر از انتظار است و به خوبی کوبش‌های مسیر را خنثی می‌کند و هم‌چون هاچ‌بک‌های کوچک خشک و پرتکان نیست.
هندلینگ و پایداری X50 قابل‌قبول است، اما نحوه عملکرد فرمان و چسبندگی کم تایرهای چینی، موجب کم‌فرمانی در بعضی پیچ‌ها می‌شود. بادی‌رول و حرکات اضافی بدنه اما به میزان قابل توجهی از X60 کمتر است.
ترمزهای X50 عملکرد قابل‌قبولی دارند و در هر 4 چرخ به دیسک مجهز شده‌اند. در ساختار شاسی نیز از فولاد چند مقاومتی استفاده شده تا ضربات وارده را بهتر جذب کند.
X50 را باید هاچ‌بکی در اندازه پژو ۲۰۷ اما با ارتفاع ۲۰ سانتی متر از زمین برشمرد که با وجود قیمت زیر ۵۰ میلیون تومانی، سواری نرم، کابینی نسبتا جادار و دنده اتوماتیک را در اختیار خریدار قرار می‌دهد. چندان پرقدرت نیست و به هیچ‌عنوان برای رانندگی هیجانی توصیه نمی‌شود. اما ابعاد جمع‌وجور و مصرف مناسب‌اش همان مواردی هستند که در شهرهای شلوغ و پرترافیک بسیار حیاتی به نظر می‌رسند.

مشخصات فنی لیفان  X50

راهنمای خرید برلیانس V5

برلیانس V5

به نقل از مجله تخت گاز

قدبلندترین عضو خانواده برلیانس در ایران، V5 نام دارد که معرفی و عرضه آن با دیگر کراس‌اوور شرکت سایپا، یعنی چانگان CS35 هم‌زمان شد. اگر نگاهی به ظاهر برلیانس V5 بیاندازید، بدون شک اولین چیزی که جلب توجه می‌کند، شباهت طراحی و فرم بدنه با ب‌ام‌و X1 است. برلیانس هشتمین خودروساز چین است و به عنوان یکی از شرکای تجاری ب‌ام‌و شناخته می‌شود. پس شباهت ظاهری خودروهای برلیانس با محصولات ب‌ام‌و بی‌دلیل نیست.
برلیانس شاسی‌بلند در 2 تیپ راحت و لوکس عرضه می‌شود. فضای داخل کابین برلیانس V5 با رنگ‌های گرم مشکی و کرم تزیین شده تا کیفیت متوسط متریال و مونتاژ کابین، زیر این لباس شکیل پنهان شود. اما نمی‌توان از کابین و صندوق بار این کراس‌اوور کوچک، انتظار فضای جاداری داشت. البته برلیانس V5 از نظر فضای کابین و جاداری، نیازهای یک خانواده ۴ نفره را تامین می‌کند. کیفیت مونتاژ در سطح قابل قبولی قرار دارد، اما لمس بعضی قسمت‌ها نظیر تریم نقره‌ای رنگ کنسول جلو، حس خوبی را به بیننده منتقل نمی‌کند. البته کیفیت کلی کابین از چانگان CS35 بالاتر است و پوشش داشبورد برلیانس هم‌چون داشبورد این خودرو خشک و بی‌کیفیت نیست.
میدان دید وسیع و اندازه بزرگ آینه‌ها، تسلط به خودرو را افزایش داده‌اند.
هم‌چون اکثر خودروهای چینی، برلیانس V5 نیز از یک پیشرانه ۱.۶ لیتری ۴ سیلندر برخوردار است که توانایی تولید ۱۱۶ اسب‌بخار قدرت و ۱۵۱ نیوتن‌متر گشتاور را به همراه دارد. این پیشرانه جزییات مشترک زیادی با پیشرانه بایک سابرینا، لنسر ۱.۶ و آریو دارد و مثل اکثر پیشرانه‌های نصب‌شده در خودروهای چینی، ساخت شرکت میتسوبیشی ژاپن است. هنگام معرفی این خودرو در ایران، پارس‌خودرو نمونه مجهز به گیرباکس دستی را به نمایش گذاشت اما برلیانس‌های شاسی‌بلند تحویل داده شده به مشتریان، اغلب از گیرباکس اتوماتیک بهره می‌برند. مزیت نمونه منوال به مدل اتوماتیک در حفظ کشش بهتر و شتاب‌گیری مناسب است.
در مدل‌های مجهز به گیرباکس دستی، ضعف مجموعه صفحه کلاچ مشهود است و بعد از چند دور پرفشار با خودرو، بوی کلاچ داغ به مشام می‌رسد.
یکی از مهم‌ترین نقاط قوت V5، تعادل مناسب در پیچ‌هاست و از این نظر تفاوتی با یک خودرو سدان ندارد. فرمان‌پذیری و هندلینگ دلچسب مواردی هستند که برلیانس از شریک تجاری خود یعنی ب‌ام‌و به ارث برده و از این نظر نسبت به سایر هم‌وطنانش برتری دارد.
سیستم تعلیق و فنربندی V5 هم‌چون چانگان CS35 هیجان‌انگیز و اسپرت نیست. اما عملکرد نرم‌تر مجموعه تعلیق نسبت به این رقیب چینی، باعث شده تا برلیانس سواری نرم‌تر و آرام‌تری را در مسیرهای شهری داشته باشد.
کابین برلیانس چندان آرام نیست و هم‌چون اکثر خودروهای چینی، به علت عایق‌بندی نه‌چندان قوی، صدای پیشرانه در دورهای بالا موجب آزار سرنشینان می‌شود.
عملکرد سیستم ترمز مناسب است و علاوه بر سیستم ABS، مجموعه ترمز به سامانه ASR نیز مجهز شده. هم‌چنین برلیانس V5 توانسته امتیاز مناسبی در ایمنی را به خود اختصاص دهد.

مشخصات فنی برلیانس V5

برلیانس V5

برلیانس V5

راهنمای خرید چانگان CS35

چانگان CS35

به نقل از مجله تخت گاز

چانگان که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین خودروسازان چینی و از شرکای تجاری فورد و مزدا شناخته می‌شود، پس از رفع مشکلات کیفی بعضی محصولات‌اش، حالا به جایگاه قابل قبولی بین رقبا دست پیدا کرده و همکاری این شرکت با خودروسازان ژاپنی باعث شده تا تجربیات مفیدی کسب کند. مدتی است شرکت سایپا مشغول مونتاژ محصولات این خودروساز چینی در ایران شده. کراس‌اوور CS35 در واقع دومین شاسی‌بلند چینی سایپا بعد از برلیانس V5 است.
CS35 مشخصات فنی مشابهی با ایدو دارد و در بین ۱۰ شاسی‌بلند پرفروش بازار چین جای می‌گیرد. CS35 اولین شاسی‌بلند چانگان به‌شمار می‌رود که از یک طراحی منطقی، هماهنگ و زیبا برخوردار است. طراحی CS35 به دست یک مرکز وابسته به چانگان در ایتالیا انجام شده و شاید به این دلیل، شباهت‌های زیادی با خودروهای اروپایی نظیر اپل دارد. از جزییات جذاب بدنه می‌توان به باربند آلومینیومی و آنتن شبیه بال کوسه‌ اشاره کرد که در کنار رینگ‌های ۱۷ اینچی اسپرت جلوه اسپرت نمای ظاهری را افزایش داده‌اند.
داخل کابین نیز شاهد فضایی گرم و زیبا هستیم که در مجموعه کنسول جلو شباهت‌هایی با شاسی‌بلندهای کره‌ای دارد. البته فضای کابین کمی کوچک است، اما در این قسمت چانگان از طراحی مدرن و کیفیت مناسبی برخوردار است که رنگ‌بندی تیره باعث شده تا فضای داخلی بسیار جذاب‌تر و با کیفیت‌تر به نظر برسد. نشان‌دهنده‌های داشبورد شبیه به محصولات اپل طراحی شده و در مجموعه پشت‌آمپر شاهد طرحی جذاب و به‌روز هستیم. نورپردازی نمایشگرها نیز برخلاف اکثر خودروهای چینی مناسب و جذاب است. CS35 یک کراس‌اوور در ابعاد لیفان X60 و MVM X33 محسوب می‌شود و فضای بار ۳۴۸ لیتری را در اختیار سرنشینان قرار می‌دهد. البته در صورت نیاز به فضای بار بیشتر، صندلی‌های عقب قابلیت تا شدن دارند.
قبل از روشن کردن پیشرانه چانگان به این نکته دقت کنید که این کراس‌اوور چینی تنها برای رانندگی راحت در مسیرهای شهری ساخته شده و به هیچ عنوان از آن انتظار عملکردی هیجان‌انگیز نداشته باشید. پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۶ لیتری CS35 با لرزش کمی روشن می‌شود. البته چانگان این مدل را با یک پیشرانه ۱.۵ لیتری توربو نیز عرضه می‌کند که جای خالی آن در ایران احساس می‌شود. پیشرانه CS35 از سری پیشرانه‌های CORE BLUE به‌شمار می‌رود که سازگار با محیط‌زیست طراحی شده‌اند و آلایندگی پایینی دارند. گیرباکس ۴ سرعته اتوماتیک چانگان کیفیت پایینی در تعویض دنده‌ها دارد و از طرفی در معکوس دادن با تاخیرهایی همراه است. این گیرباکس فاقد دکمه اسپرت است، اما در حالت تیپ‌ترونیک می‌توان دنده‌ها را به‌صورت دستی تعویض کرد، تا وضعیت افت دور موتور و کاهش کشش بهتر از حالت اتوماتیک باشد. در دورهای زیر ۳۰۰۰ گشتاور ضعیف گریبان این کراس‌اوور دیفرانسیل جلو را می‌گیرد و این مورد در سربالایی‌ها دردسرساز می‌شود و با روشن بودن کولر این عیب تشدید می‌شود. پیشرانه چانگان ۱۲۵ اسب‌بخار و ۱۶۰ نیوتن‌متر گشتاور تولید می‌کند که برای یک رانندگی آرام و کم‌تنش شهری مناسب به نظر می‌رسد. با عبور سرعت از ۵۰ کیلومتربرساعت صدای پیشرانه مجهز به تسمه تایم زنجیری رفته‌رفته زیاد می‌شود و بخشی از داخل کابین به گوش می‌رسد. هم‌چنین سروصدای اضافی بعضی از قطعات کابین در طول حرکت به گوش می‌رسد.
سیستم تعلیق در جلو از نوع مک‌فرسون و در عقب از نوع بازوی دنباله‌دار است و عملکرد نرم آن باعث می‌شود تا بخشی از کم‌وکاستی‌های فنی چانگان را فراموش کنید. تعادل CS35 نسبت به سایر چینی‌ها در وضعیت بهتری قرار دارد اما کم‌فرمانی شدید در پیچ‌ها گوش زد می‌کند که با مراعات بیشتری در مسیرهای پرپیچ‌وخم پدال گاز را بفشارید. هدف از ساخت CS35 راحتی عملکرد در مسیرهای شهری بوده پس بادی‌رول در پیچ‌ها به خاطر نرمی سیستم‌تعلیق دور از انتظار نیست.
ترمزهای در هر 4 چرخ از نوع دیسکی هستند که در چرخ های جلو از دیسک‌های خنک‌شونده استفاده شده است. هم‌چنین CS35 به 2 ایربگ مجهز شده و توانسته ۴ ستاره ایمنی از موسسه CNCAP کسب کند. درها نیز هنگام تصادف باز می‌شوند.
چانگان CS35 با مصرف سوخت ترکیبی ۷ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر، علی‌رغم پیشرانه کم‌توان و گیرباکس قدیمی، گزینه‌ای مناسب برای رفت‌وآمدهای شهری به نظر می‌رسد و از نقاط قوت آن می‌توان به ابعاد جمع‌وجور، طراحی زیبا و از همه مهم‌تر کیفیت مناسب قطعات کابین آن اشاره کرد.

مشخصات فنی چانگان CS35

چانگان CS35

چانگان CS35

راهنمای خرید جیلی  EX7

جیلی  EX7

به نقل از مجله تخت گاز

شرکت جیلی از سال ۱۹۸۶ فعالیت خود را آغاز کرد و از سال ۲۰۰۲ وارد گود خودروسازی شد و حالا به عنوان یکی از 4 خودروساز برتر چین شناخته می‌شود. هم‌چنین در سال ۲۰۰۸ شرکت جیلی بخش عمده‌ای از سهام ولوو را خریداری کرد و با مالکیت این برند سوئدی، خودرو را در بازارهای جهانی نیز مطرح کرد. امگرند از زیر مجموعه‌های شرکت جیلی به‌شمار می‌رود که از سال ۲۰۰۹ به جیلی اضافه شده و خودروهای لوکس این شرکت را شامل می‌شود.
با استقبال نسبتا مناسبی که از سدان لوکس جیلی، یعنی امگرند 7EC در ایران به عمل آمد، جیلران موتور تصمیم گرفته تا شاسی‌بلند EX7 را نیز برای رقابت با خودروهایی هم‌چون جک S5، لیفان X60 و ام‌وی‌ام X33 روانه بازار کند.
از EX7 در نمایشگاه شانگهای ۲۰۰۸ رونمایی به عمل آمد و حالا بیشتر از یک سال از حضور آن در ایران می‌گذرد. اما به سبب قیمت غیرمنطقی نسبت به سایر رقبا، استقبال مناسبی از این شاسی‌بلند چینی به عمل نیامده است. طراحی این شاسی‌بلند جمع جور، تقلیدی کورکورانه از تویوتا RAV4 نسل سوم به شمار می رود. گلگیرهای عضلانی، جلوپنجره مستطیلی ناهماهنگ با طرح کلی خودرو و چراغ‌های کوچک مجهز به لامپ‌های LED در عقب، از ویژگی‌های ظاهری این شاسی بلند چینی هستند. هم‌چنین قطعات پلاستیکی استقاده شده در بدنه کیفیت چندانی ندارند. EX7 در رنگ‌های طلایی، مشکی، سفید و نقره‌ای در بازار عرضه می‌شود.
با ورود به کابین، با فضایی مشابه 7EC روبه‌رو می‌شویم. طراحی کابین ساده است اما با ترفندهایی نظیر استفاده زیاد از دکمه‌ها و نحوه دکوراتیو کنسول جلو و پنل درها سعی شده تا لوکس به نظر برسد. طراحی کابین تم اروپایی دارد، اما کیفیت معمولی قطعات کابین چنگی به دل نمی زند. تنها صندلی راننده به‌صورت برقی تنظیم می‌شود. اما نبود لبه‌های کناری صندلی‌های جلو باعث شده تا در پیچ‌ها به خوبی سرنشینان را دربرنگیرند و فضای ردیف دوم نیز تا حدودی افراد قدبلند را دچار مشکل می کند. هم‌چنین عدم راحتی پشتی صندلی ها نیز مزید بر علت شده است. نرمی بیش از حد صندلی‌های عقب باعث شده تا پس از مدتی سرنشینان دچار مشکل شوند. فرمان و اهرم گیرباکس طراحی و کیفیت مناسبی دارند و در کنار نشان‌گرهای زیبای پشت فرمان، ترکیبی چشم‌نواز خلق کرده‌اند. تسلط بر خودرو مناسب است و دید خوبی از اطراف در اختیار راننده قرار می گیرد. EX7 دید مناسب عقب را مدیون طراحی ستون‌های نازک است و آینه‌های جانبی که فضای زیادی را پوشش می‌دهند. با این وجود دوربین دید عقب و سنسور جلو و عقب نیز در پارک کردن به کمک راننده می‌آیند تا از این نظر هیچ مشکلی با EX7 احساس نشود. در کل کیفیت متریال و مونتاژ قطعات کابین در سطح معمولی قرار دارد و حتی در برخی مدل‌ها، سروصدای بعضی قسمت‌ها از همان روزهای اول به گوش می‌رسد.
EX7 یک پیشرانه ۲.۴ لیتری که بر مبنای پیشرانه 2 EF AZتویوتا ساخته شده را در دل خود جای داده است که نسبت به رقبا حجم بیشتری دارد. این پیشرانه مجهز به ۱۶ سوپاپ قادر است ۱۶۲ اسب‌بخار قدرت تولید کند. اما مهم‌ترین مشکل EX7 را باید در تک‌دیفرانسیل بودن آن جست‌وجو کرد. مهم‌ترین نقطه قوت EX7 اما به سواری نرم و کم‌تکان آن برمی‌گردد که از این نظر حتی از هیوندای ix35 نیز نرم‌تر است. در حقیقت سیستم تعلیق نه بیش از حد نرم است و نه سفتی‌اش موجب ناراحتی سرنشینان می‌شود. اما این عایق‌بندی ضعیف کابین و در نتیجه نفوذ صدای برخورد تایرها با زمین و صدای آزاردهنده پیشرانه در دورهای بالاست که آرامش کابین را بر هم می‌زند. EX7 در بازارهای خارجی در 2 نوع اتوماتیک و منوال عرضه می‌شود. اما برای بازار ایران تنها نمونه اتوماتیک آن انتخاب شده. جعبه‌دنده ۶ سرعته اتوماتیک در تعویض دنده ۲ به ۳ تاخیر دارد و بخشی از توان پیشرانه راتلف می‌کند. به علت عدم هماهنگی گیرباکس با پیشرانه و عملکرد نه‌چندان مطلوب آن، تاخیر موتور در واکنش به پدال گاز کاملا مشهود است. عملکرد نه‌چندان رضایت‌بخش گیرباکس اتوماتیک نیز باعث شده تا برای کاهش سرعت از طریق معکوس دادن، نتوان روی آن حساب باز کرد.
هندلینگ EX7 در سطح مطلوبی قرار دارد و از رقیبی نظیر X33 بهتر است. اما نبود سامانه کنترل کشش در شاسی‌بلندی با این قیمت جای تعجب دارد. فرمان‌پذیری نسبتا مناسب است، اما بازی بدنه و حرکات ناهماهنگ‌اش باعث می‌شود تا در سرعت‌های بالا با مراعات بیشتری برانید.  ۷ ایربگ در کابین EX7، ایمنی سرنشینان را تامین می کنند، اما هم‌چون EC7، این محصول جیلی در آزمون ایمنی EURONCAP شرکت نکرده و نمی‌توان اظهار نظر چندانی راجع به ایمنی‌اش کرد. هم‌چنین حساسیت کم پدال ترمز که نیاز به فشار زیادی دارد، در سرعت‌های بالا می‌تواند خطرساز شود.
شرایط بازار دست دوم EX7 اما مناسب نیست و علی‌رغم قیمت زیر ۲۰ هزار دلاری‌اش در خارج کشور، در ایران قیمتی غیرمنطقی و بالا دارد.

مشخصات فنی جیلی  EX7

جیلی  EX7

جیلی  EX7

راهنمای خرید MVM  X33

 

به نقل از مجله تخت گاز

چری تیگو که توسط مدیران خودرو در ایران، با نام MVM X33عرضه می‌شود، یکی از معروف‌ترین خودروهای چینی نزد مردم ایران است. X33 نخستین کراس‌اوور چینی است که در ایران عرضه شد و با قیمت پایین توانست لذت سواری با یک کراس‌اوور شهری را به خریدارانی که بودجه کمی داشتند هدیه کند. همین عامل باعث شده که X33 علی‌رغم کیفیت نه‌چندان مناسب و ظاهر حوصله‌سربرش، فروش مناسبی را در کشور تجربه کند و بسیار محبوب شود. اما این محبوبیت تنها به چند سال اول عرضه‌اش محدود شد. چرا که با ظهور رقبای جدید هم‌وطن و افزایش شکایت مردم از کیفیت نامناسب، X33 رفته رفته از آن تک‌وتای سابق افتاد.
X33 نخستین‌بار در سال ۲۰۰۶ معرفی شد. اما در سال ۲۰۱۱ چری تصمیم گرفت تا ظاهر این کراس‌اوور محبوب را دستخوش تغییراتی کند. X33 به غیر از چین، در ایتالیا و مالزی نیز مونتاژ می‌شود و به تازگی به بازار کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز راه پیدا کرده است. چند ماهی از عرضه نسخه فیس‌لیفت X33 در ایران می‌گذرد. این مدل جدید که در بخش‌هایی نظیر طراحی بدنه و کابین دستخوش تغییراتی شده است، آمده تا نقاط قوت مدل قدیمی را حفظ و ضعف‌هایش را جبران کند.
در نمای ظاهری، بیشترین تغییرات متوجه نمای جلو شده. تغییر فرم چراغ‌های جلو و جلو پنجره کرومی و در کاپوت از مهم‌ترین تغییرات این قسمت هستند. هم‌چنین سپر جدید با طراحی جذاب جایگزین سپر بلاتکلیف و بی‌روح مدل قدیمی شده است. لامپ‌های LED دی‌لایت نیز زیبایی این قسمت را دوچندان کرده‌اند. در نمای جانبی، ضربه‌گیرهای هم‌رنگ بدنه روی درها نصب شده‌اند و رینگ‌های ۱۷ اینچی با فرم جدید خودنمایی می‌کنند.
طراحی قسمت عقب، یک کپی ناخوانا از نسل دوم تویوتا RAV4 به‌شمار می‌رود. به طراحی قسمت عقب مدل قدیمی X33 انتقادات زیادی وارد بود. اما در مدل جدید با طراحی جدید چراغ‌های مجهز به لامپ‌های LED و تغییر فرم چراغ‌های مه‌شکن روی سپر، سعی شده تا کمبودهای مدل قبلی جبران شود. اما هنوز هم طراحی ضعیف سپر باعث شده تا انباره اگزوز از فاصله چند متری مشخص باشد و به زیبایی این قسمت لطمه بزند.
کابین X33 نسبت به قبل کاملا متحول شده و بسیار جذاب‌تر و خوش‌ترکیب‌تر از قبل است. مهم‌ترین تغییرات به بخش میانی کنسول جلو مربوط می‌شود. هم‌چنین فرم جدید دریچه‌های هوا، صندلی‌ها، فرمان و صفحه کیلومترشمار، ازسایر تفاوت‌های کابین جدید با کابین مدل قدیمی به‌شمار می‌روند.
سیستم تهویه به صورت اتوماتیک تنظیم می‌شود و صندلی‌های جلو نیز به صورت برقی تنظیم شده و در مدل‌های فول‌آپشن به گرمکن مجهز هستند.
کیفیت قطعات و پلاستیک‌های به کار رفته در ساخت کابین چندان مناسب نیست، اما استفاده از رنگ‌بندی تیره برای تزیین کابین باعث شده تا کیفیت پایین پنهان شود. پوشش چرم مصنوعی صندلی‌ها، غربیلک فرمان و استفاده از قطعاتی از جنس پلاستیک فشرده با رنگ نقره‌ای، باعث بهبود اوضاع کیفی نه‌چندان مناسب کابین شده.
از نظر فضای کابین و صندوق بار مشکلی با X33 احساس نمی‌شود و این خودرو انتظارات در این بخش را به خوبی پاسخ می‌دهد. این فرم نیمکتی صندلی‌های عقب و عدم در بر گرفتن سرنشینان است که باعث سر خوردن آنها در پیچ‌ها می‌شود. آینه وسط از 3 بخش مختلف تشکیل شده که در بخش وسط جهت جغرافیایی حرکت خودرو با قطب‌نما نمایش داده می‌شود و در 2 بخش کناری ارتفاع و فشار هوا قابل مشاهده است.
عایق‌بندی کابین کیفیت مناسبی ندارد و در دورهای بالا صدای نه‌چندان زیبای پیشرانه به کابین نفوذ می‌کند.
X33 جدید هم‌چون مدل قبلی از یک پیشرانه ۲ لیتری برخوردار است که با تولید ۱۳۹ اسب‌بخار قدرت و روانه کردن گشتاور ۱۸۲ نیوتن‌متر به محور جلو، نیاز رفت‌وآمد شهری را پاسخ می‌دهد. این پیشرانه به سیستم تزریق مستقیم سوخت و سامانه VVT مجهز شده است و توانسته استاندارد الایندگی CHINA VI را کسب کند.
مهم‌ترین تغییری که در بخش فنی X33 به چشم می‌خورد، استفاده از گیرباکس CVT به‌شمار می‌رود که طبق ادعای کمپانی، کاهش ۲ لیتری مصرف سوخت را در پی داشته است. مسلما شتاب‌گیری با گیرباکس CVT به دلیل عملکرد خاص‌اش با سایر گیرباکس‌های اتوماتیک متفاوت است. اما تعویض‌های بدون کوچک‌ترین تنش در ترافیک‌های شهری، راحتی راننده و سرنشینان را دوچندان می‌کند.

یکی از مهم‌ترین نقاط قوت مدل قدیمی X33، عملکرد راحت و بسیار نرم سیستم تعلیق بود که در مدل جدید نیز هم‌چنان به قوت خود باقی است. کاهش کم‌فرمانی در پیچ‌ها به عملکرد مناسب سیستم تعلیق بازمی‌گردد، اما تاخیر در برگشت فرمان، به اصطلاح کمی توی ذوق راننده می‌زند. البته کندی فرمان مانع مانورهای خطرناک می‌شود. ترمزها در هر چهار چرخ از نوع دیسکی هستند و سیستم ترمز به کمک سامانه‌‌های ABS و توزیع الکترونیکی نیرو، عملکرد مناسبی در توقف جثه X33 دارد. هم‌چنین ۲ ایربگ از مواردی هستند که ایمنی سرنشینان جلو را تامین می‌کنند.

مشخصات فنی MVM  X33

جک S5

جک S5

به نقل از مجله تخت گاز

شرکت کرمان موتور با مونتاژ جک J5 به عنوان یکی از محبوب‌ترین خودروهای چینی در ایران، به خوبی جایگاه خود را میان مونتاژکنندگان و واردکنندگان خودروهای چینی تثبیت کرد و حالا تصمیم گرفته تا خلا نبود خودرویی با کیفیت J5 در بازار شاسی‌بلندهای چینی را با مدل S5 جبران کند. S5 که عرضه آن در بازار مدتی است شروع شده، رقبایی نظیر ام‌وی‌ام X33، لیفان X60 و جیلی EX7 را در مقابل خود می‌بیند، اما با توجه به رشد کیفیتی قابل توجه و قیمت رقابتی‌اش، این بار می‌تواند در مقابل رقیبی اروپایی هم‌چون رنو داستر قد علم کند.
S5 در طراحی بدنه سبک و سیاق هیوندای ix35 را دنبال می‌کند و نمی‌توان ایراد چندانی به ظاهر آن گرفت. هواکش حجیم روی سپر جلو در کنار جلو پنجره و چراغ‌های خوش‌فرم، نمای خشن و جذابی را برای قسمت جلویی رقم زده‌اند. در نمای جانبی قطعات پلاستیکی پایین بدنه کیفیت مناسبی دارند و پوشش براق دستگیره درها بر جلوه لوکس S5 افزوده است. البته در این میان وجود قطعه‌ای بی‌کیفیت روی گلگیرهای جلو زیبایی چندانی ندارد. طراحی قسمت عقب جایی است در حین حرکت نظر هر بیننده‌ای را به سوی خود جلب می‌کند.
در طراحی این قسمت از شاسی بلندهای آئودی الهام گرفته شده است و استفاده از چراغ‌های LED زیبایی و جذابیت این قسمت را دوچندان کرده است. هم‌چنین حرف S روی در صندوق بار به رنگ قرمز مجهز شده است تا بیشتر حال و هوای محصولات اسپرت آئودی را تداعی کند.  با ورود به کابین شباهت ها با ix35 بیشتر عیان می‌شوند. طراحی کنسول جلو شباهت زیادی با این شاسی‌بلند کره‌ای دارد و از این نظر طراحی کابین کاملا هماهنگ و چشم‌نواز است. پوشش چرمی پنل درها، چرم‌دوزی دور فرمان و پوشش کنسول جلو کیفیت قابل‌قبولی دارند و برای پوشش صندلی‌ها از پارچه‌ای طرح‌دار استفاده شده است.
صندلی جلو به‌صورت دستی تنظیم می‌شود و نبود تنظیمات برقی صندلی در خودرویی با این قیمت کمی ناامیدکننده است. البته راحتی صندلی‌ها مناسب است و در مسافت‌های طولانی به هیچ عنوان خسته‌کننده نمی‌شوند. فضای صندلی‌های ردیف عقب نیز راضی‌کننده است مشکلی از نظر کمبود فضای سر و پا ندارد. به لطف ارگونومی مناسب کابین، دسترسی به دکمه‌ها و ادوات راحت است و دید اطراف و تسلط به خودرو مناسب است. آینه‌های بزرگ جانبی دید مناسبی از افراد را در اختیار راننده قرار می‌دهند، اما آینه میانی عملا کاربرد خاصی ندارد و تنها سرنشینان عقب را نشان راننده می‌دهد! با وجود دید ضعیف عقب، نبود دوربین دید عقب در S5 بیشتر خودش را نشان می‌دهد و هنگام پارک کردن تنها سنسورهای هشدار دهنده به کمک راننده می‌آیند. یکی دیگر از نکات منفی کابین کیفیت نامناسب مانیتور روی کنسول میانی است که فرمان‌ها را به سختی و دیر منتقل می‌کند و هنگام رانندگی از تمرکز راننده می‌کاهد. اما از سوی دیگر سانروف و پوشش آن از کیفیت قابل‌قبولی برخوردارند.
یک پیشرانه ۲ لیتری توربو برای S5‌های مونتاژی توسط کرمان‌موتور در نظر گرفته شده است. این پیشرانه عرضی قادر است قدرت ۱۷۶ اسب‌بخار و گشتاور ۲۳۵ نیوتن‌متر را به محور جلو منتقل کند. با وجود این پیشرانه توربو، S5 لقب تنها شاسی‌بلند توربو زیر ۱۰۰ میلیون تومان را به خود اختصاص داده است. البته برای کاهش استهلاک قطعات فنی و پایین آوردن مصرف، از یک توربوشارژر کوچک با فشار بوست پایین در این خودرو استفاده شده. شتاب اولیه S5 خوشحال‌کننده است و صدای BOV خارج شده از پیشرانه لذت رانندگی را به ارمغان مي‌آورد. در دور ۳۰۰۰ توربوشارژر در ماکزیمم بوست خود قرار می‌گیرد، اما دور موتور زود وارد کات‌آف می‌شود و شتاب‌گیری تنها با تعویض دنده میسر است. در این میان ضریب کوتاه دنده‌ها در جعبه دنده 6 سرعته دستی باعث شده تا در تجربه‌های اول، دنده‌ها را به اشتباه تعویض کنید و از طرفی سخت جا رفتن دنده‌ها باعث افت دور موتور می‌شود. با توجه به حجم کم پیشرانه، کشش S5 در سربالایی‌ها و شیب‌های تند ضعیف است و در این مسیرها حتما باید با معکوس كردن دنده‌ها افت کشش را جبران کرد.
در حین حرکت عملکرد سیستم تعلیق مناسب است و خبری از تکان‌های آزاردهنده داخل کابین نیست و فرمان برقی جک نیز عملکرد مناسبی دارد. هم‌چنین عایق‌بندی مناسب کابین  به خوبی صداهای اطراف را فیلتر می‌کند و مونتاژ دقیق قطعات کابین باعث شده‌اند تا در حین حرکت خبری از سروصداهای رایج در خودروهای چینی نباشد. در طول حرکت تنها باد وارد شده به کابین از لچکی عقب قابل لمس بود که فقط با دقت فراوان باید متوجه آن می‌شدیم. از مهم‌ترین سامانه‌های حرکتی جک می‌توان به سیستم HDC که سرعت را در شیب‌ها یکنواخت نگه می‌دارد و سامانه HAC اشاره کرد که در سربالایی‌ها از عقب رفتن خودرو جلوگیری می‌کند. سیستم کنترل پایداری ESP نیز به خوبی S5 را در پیچ ها جمع و در سرعت‌های بالا از خارج شدن از جاده جلوگیری می‌کرد.
از نظر ایمنی نیز S5 در جایگاه مناسبی قرار دارد و با کسب ۵ ستاره ایمنی از موسسه CNCAP عنوان یکی از چینی‌های ایمن را به خود اختصاص داده است. یکی از مهم‌ترین نقاط قوت S5، مصرف سوخت پایین است.

مشخصات فنی جک S5

جک S5

جک S5

MG  GS

MG  GS

به نقل از مجله تخت گاز

پای برند باسابقه و شناخته‌شده MG از سال ۱۳۹۰ و با مدل ۵۵۰ به ایران باز شد. در این سال‌ها مدیاموتورز همواره مشغول تکمیل سبد محصولات MG در ایران بوده و در آخرین قدم، اقدام به عرضه کراس‌اوور GS در کشور کرده است.
اجازه دهید قبل از هر چیز ماهیت GS را به‌طور کامل مشخص کنیم. یک کراس‌اوور کاملا جذاب و خشن که علاوه بر ظاهر جذاب، باطن پرقدرت و هیجان‌انگیزی نیز دارد. در طراحی GS سبک جدید طراحی محصولات MG به چشم می‌خورد. بدنه از خطوط در هم شکسته و خشن تشکیل شده و از طراحی جذاب چراغ‌ها خصوصا در عقب نمی‌توان گذشت. فاصله زیاد شیشه عقب تا سپر باعث شده تا ارتفاع این بخش بیشتر از آنچه هست به نظر برسد. تورم روی گلگیرها و استفاده از جزییات زیاد در طراحی سپرها نیز باعث شده ابهت ظاهر GS دوچندان شود. زیر سپرهای جلو و عقب فلاپ‌های نقره‌ای رنگی نصب شده تا از برخورد سپر با زمین در ناهمواری‌ها جلوگیری کند. دکوراتیو کابین همان چیزی است که از این شاسی‌بلند اسپرت انتظار دارید و به خوبی با ظاهر جذاب و اسپرت خودرو هماهنگ است.
کیفیت متریال کابین در حد و اندازه خودروهای کره‌ای قرار دارد و یک پله از چینی‌های بازار بالاتر است. استفاده از تریم چوبی براق در کنسول جلو و پوشش چرم سفید رنگ برای صندلی‌ها که در تضاد با کنسول و پنل درهای مشکی‌رنگ است، فضایی دلنشین و لوکس را برای GS رقم زده. در این میان طراحی غربیلک فرمان نسبت به سایر بخش‌ها کاملا معمولی است و این صفحه کیلومترشمار جذاب است که خلا سادگی فرمان را جبران می‌کند. فضای سرنشینان با توجه به ابعاد جمع‌وجور بدنه مناسب است و کیفیت مناسب مونتاژ و عایق‌بندی عالی کابین باعث شده تا در طول حرکت، آرامش قابل‌قبولی در کابین حکم‌فرما باشد. صندلی‌ها اسپرت و خشک هستند اما فضای مناسبی را در هر 2 ردیف در اختیار سرنشینان قرار می‌دهند.
اهرم دنده در کنسول میانی به نرمی تغییر وضعیت می‌دهد و خبری از اهرم ترمز دستی در این قسمت نیست. با قرار گرفتن گیرباکس در حالت اسپرت، رنگ صفحه کیلومترشمار به قرمز رنگ تغییر می‌کند و موجب ترشح آدرنالین در بدن راننده می‌شود! این هیجان زمانی تکمیل می‌شود که بفهمید برای تعویض دنده می‌توانید از پدال‌ شیفترهای پشت فرمان نیز استفاده کنید. تسلط به اطراف به لطف ارتفاع زیاد از زمین مناسب است، اما اندزه کوچک شیشه عقب باعث شده تا دید این قسمت عملا صفر باشد. اما نگران نباشید، دوربین و سنسورهای عقب در پارک کردن به کمک راننده می‌‌آیند تا دید ضعیف این قسمت مشکل ساز نشود.
GS یک پیشرانه ۲ لیتری ۴ سیلندر را در دل خود جای داده که از ۱۶ سوپاپ و سیستم تزریق مستقیم سوخت بهره می‌برد. پیشرانه ۴ سیلندر به یک عدد توربوشارژر مجهز شده که هم‌چون یک معجزه روی عملکرد خودرو تاثیر بسزایی دارد. توان پیشرانه در بهترین حالت به ۲۱۷ اسب‌بخار می‌رسد و گشتاور ۳۵۰ نیوتن‌متری نیز در دور ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ در اختیار راننده قرار می‌گیرد. قدرت مناسب پیشرانه باعث شده تا وزن خودرو را احساس نکنید و در شتاب‌گیری‌های ناگهانی به آن امیدوار شوید. GS ظرف ۸ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۱۰۰ کیلومتر می‌رسد اما در دورهای بالاتر کمی افت پیشرانه محسوس است.
در این میان از عملکرد قابل تحسین گیرباکس ۶ سرعته دوبل‌کلاچ GS نیز نباید گذشت. که هماهنگی مناسب‌اش با پیشرانه بسیار دلچسب است و هنگام افت دور موتور معکوس‌های به موقعی می‌دهد. توان پیشرانه به هر 2 محور جلو و عقب منتقل می‌شود و از نقش بسزای توزیع الکترونیکی نیرو بین چرخ‌ها نیز نمی‌توان گذشت. به علاوه GS به سامانه قفل دیفرانسیل نیز مجهز شده است که در مسیرهای ناهموار به خوبی خودش را نشان می‌دهد.
در مسیرهای شهری دقت فرمان و کیفیت ترمزها قابل تحسین است و این جسارت را به راننده می‌دهد تا پیچ‌ها را با سرعت بیشتری طی کند. البته وجود سامانه ESP و کنترل ترمز سر پیچ‌ها CBC در این قابلیت و کنترل دلچسب بی‌تاثیر نیستند. برخلاف روح اسپرت و خشن، GS از یک تعلیق نرم و راحت بهره می‌برد که به خوبی تکان‌های مسیر را فیلتر می‌کند و نقش بسزایی در آرامش کابین و کیفیت سواری دارد. طبق ادعای کمپانی، GS شیب ۴۵ تا ۶۰ درجه را به راحتی طی می‌کند و زوایای خوب ورود و خروج از شیب، باعث می‌شود تا خیال راننده در پیمودن مسیرهای ناهموار راحت باشد. اما با توجه ارتفاع نه‌چندان زیاد از زمین، نمی‌توان روی قابلیت‌های آفرود این کراس‌اوور کوچک حساب چندانی باز کرد. ترمزدستی الکترونیکی، ۶ عدد ایربگ، سامانه نگه‌دارنده خودرو در سربالایی‌ها و ترمز خودکار در سرپایینی‌ها HDC از سایر امکانات این شوالیه خشن هستند.
قابلیت‌های اسپرت و شهری GS به قابلیت‌های آفرود و خارج جاده‌ای آن می‌چربد و با قیمت حدود 140 میلیون تومانی که کمتر از رقبای کره‌ای است، امکانات جالب‌تر، ظاهر متفاوت‌تر و پیشرانه پرقدرت‌تری را در اختیار مالک خود قرار می‌دهد.

مشخصات فنی  lMG  GS

MG  GS

MG  GS

گریت وال H6

گریت وال H6

به نقل از مجله تخت گاز

این روزها شاید شاسی‌بلندی با ظاهر شبیه به فولکس‌واگن TIGUAN نظرتان را به خودش جلب کرده باشد. این خودرو چیزی نیست جز گریت‌وال H6 که در سال ۲۰۱۱ وارد بازار شد و توانست عنوان پرفروش‌ترین شاسی‌بلند بازار چین در سال ۲۰۱۳ را به خود اختصاص دهد. H6 که از مهم‌ترین محصولات شرکت گریت‌وال به شمار می‌رود، توسط دیارخودرو در ایران عرضه شده. ابعاد بدنه کمی از هیوندای توسان بزرگ‌تر است و در دسته شاسی‌بلندهای متوسط جای می‌گیرد. طراحی ساده، جذاب و هماهنگ از بارزترین مشخصات ظاهری H6 به‌شمار می‌رود و همان‌طور که اشاره شد در بعضی نقاط بدنه شباهت زیادی با محصولات فولکس‌واگن دارد.
فضای کابین H6 هم‌چون نمای ظاهری‌اش ساده و زیبا طراحی شده. تنها محل قرار گیری شیفتر گیرباکس در کنسول میانی جلب توجه می‌کند و دریچه‌های سیستم تهویه نیز به صورت دایره‌ای طراحی شده‌اند. یک صفحه نمایشگر متوسط نیز در کنسول جلو نصب شده و اطلاعات سیستم صوتی را نشان می‌دهد. یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کابین، صفحه کیلومترشمار اسپرت و هیجان‌انگیز است که شباهت زیادی با نمونه مشابه در هیوندای توسان دارد. در میان 2 دایره مجموعه آمپر، یک نشان‌دهنده باد تایر نیز نصب شده. هم‌چنین هریک از صندلی‌های جلو از زیر دستی جداگانه برخوردار هستند. فاصله بین 2 محور اندکی از هیوندای توسان بیشتر است و همین مورد باعث شده تا فضای کابین به‌خصوص در ردیف عقب، جادار و راحت باشد. فضای بار ۸۰۸ لیتری یکی از مهم‌ترین نقاط قوت این شاسی‌بلند چینی است که از بسیاری از رقبای کره‌ای نیز بزرگ‌تر و جادارتر است. کیفیت متریال کابین در حد متوسط ارزیابی می‌شود و استفاده از پلاستیک فشرده خشک در نقاط مختلف کابین به چشم می‌خورد.
از همه ویژگی‌ها و جزییات H6 که بگذریم، به مهم‌ترین نقطه قوت آن، یعنی پیشرانه ساخت میتسوبیشی با کد 4G96S4M می‌رسیم که ۲.۴ لیتر حجم دارد. قدرت ۱۶۳ اسب‌بخاری و بیشینه گشتاور ۲۱۰ نیوتن‌متری که از دور ۳۰۰۰ تا ۴۵۰۰ به محور جلو منقل می‌شود، به خوبی با وزن ۱.۵ تنی H6 تناسب دارد. جعبه‌دنده استفاده شده در H6 از نوع ۴ سرعته خودکار است که برای رفت‌وآمد در شهرهای پرترافیک گزینه مناسبی است، اما نمی‌توان از آن انتظار عملکردی هیجانی و برق‌آسا داشت. عایق‌بندی کابین کیفیت مناسبی دارد و نفوذ صدای پیشرانه به کابین در حد معمول است.
ترمزهای جلو و عقب از نوع دیسکی هستند. مصرف سوخت H6 نیز به بیش از ۹ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر می‌رسد که با توجه به باک ۵۸ لیتری، پای صاحب‌اش را کمتر به پمپ بنزین باز می‌کند.
H6حدود ۹۰ میلیون تومان قیمت دارد و به عنوان یکی از گران‌ترین شاسی‌بلندهای چینی بازار شناخته می‌شود. این در حالی است که مدل‌های عرضه شده در کشورهای خارجی از تجهیزات کامل‌تر نظیر پوشش چرمی صندلی‌ها و تریم چوبی کابین و سطح کیفی بهتر بهره می‌برند.

مشخصات فنی گریت وال H6

گریت وال H6

گریت وال H6

لندمارک  V7

لندمارک  V7

به نقل از مجله تخت گاز

مدتی است که گروه خودروسازی بهمن نیز که تا پیش از این با مونتاژ محصولات مزدا در  ایران شناخته می‌شد، به سمت تولید خودروهای چینی رفته است. لندمارک V7 از جدیدترین خودروهای تولیدی این خودروساز است. لندمارک از تولیدات شرکت ZXAUTO (ژونگ‌ژینگ) به‌شمار می‌رود و علی‌رغم قیمت پایین، آفرودی‌تر از سایر شاسی‌بلندهای چینی است.
طراحی ظاهری لندمارک اما چنگی به دل نمی‌زند و در نگاه اول عرض کم و ارتفاع زیاد آن جلب توجه می‌کند. چراغ‌های جلو و عقب و ترکیب‌بندی سپرها، از فاصله چند متری فریاد می‌زنند که با یک خودرو چینی طرف هستید. لندمارک با قیمت حدود ۷۶ میلیون تومان از ارزان‌ترین شاسی‌بلندهای متوسط چینی به‌شمار می‌رود که بزرگ‌تر و مرتفع‌تر از هم‌قیمت‌هایی نظیر لیفان X60 و MVM X33 است.خبرها حاکی از آن است که لندمارک به زودی جایگزین سرانزا در ناوگان خودروهای حمل پول می‌شود. این صندوق بار بزرگ و کابین جادار لندمارک است که باعث شده این خودرو گزینه مناسبی برای خودروی حمل پول باشد.
طراحی کابین نسبتا ساده است و فرم کلی این قسمت شباهت زیادی با خودروهای دهه قبل دارد. در میان موارد جذابی نظیر چیدمان زیبای کنسول جلو، بعضی از قسمت‌های کابین، نظیر غربیلک ساده و مجموعه پشت‌آمپر کسل‌کننده، از مواردی هستند که باعث کاهش زیبایی کابین می‌شوند. پوشش صندلی ها نیز پارچه‌ای است و خبری از تنظیم الکترونیکی صندلی‌های جلو در لندمارک نیست. در عوض فضای جادار و بزرگ کابین باعث می‌شود تا کم‌وکاستی‌هایش را فراموش کنید.
در بازار جهانی لندمارک با 3 ردیف صندلی عرضه می‌شود و عموما شاسی‌بلندی ۷ تا ۸ نفره است. اما در نمونه‌های عرضه شده داخل کشور، صندلی‌های ردیف سوم حذف شده و در عوض فضای بار ۲۰۰۰ لیتری در اختیار سرنشینان قرار دارد. حتی صندلی‌های ردیف دوم نیز قابلیت خواباندن دارند تا بتوانید از فضای بار بسیار بزرگ‌تر بهره ببرید. هم‌چنین با پرداخت مبلغی بیشتر، می‌توانید مواردی نظیر قطعات چوبی کابین، مانیتور و دوربین عقب را نیز به فهرست تجهیزات خودرو خود اضافه کنید.کیفیت کلی کابین نیز در حد متوسط است و در بعضی موارد نمی‌توان از مرغوبیت و دوام متریال به‌کاررفته دفاع کرد. فاصله لندمارک از زمین حداقل ۲۰۰ میلی‌متر است که سوار و پیاده شدن از خودرو را تا حدی سخت می‌کند.
همان‌طور که اشاره شد، لندمارک از معدود شاسی‌بلندهای چینی است که برای پیمودن مسیرهای خارج جاده‌ای و آفرود مناسب به نظر می‌رسد. از نظر فنی، لندمارک شباهت زیادی با پیک‌آپ کاپرا دارد. پیشرانه 4G69 میتسوبیشی در دل لندمارک جا خوش کرده که توان تولید نیروی محرکه ۱۲۸ اسب‌بخار را دارد. هم‌چنین این پیشرانه ۲.۴ لیتری قادر است ۲۰۰ نیوتن‌متر گشتاوردر دورهای ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰  تولید کند. همین عامل باعث شده تا برخلاف چری و لیفان، کشش در دورهای پایین رضایت‌بخش باشد. رادیاتور لندمارک با ۲ عدد فن خنک می‌شود و گیرباکس ۵ سرعته دستی آن که مشابه گیرباکس کاپرا اما با مقداری تغییر است، عملکرد قابل قبولی دارد. ضرایب دنده‌ در دنده‌های ۱ تا ۳ کاهش پیدا کرده تا با وزن ۱۸۵۰ کیلوگرمی خودرو هماهنگ باشد. تعلیق در جلو از نوع جناغی میله پیچشی و فنر تخت در عقب است. انتقال قدرت به هر دو دیفرانسیل لندمارک انجام می‌شود و استفاده از دیفرانسیل الکترونیکی 3 حالته (تک دیفرانسیل، دو دیفرانسیل سبک و دو دیفرانسیل سنگین) باعث شده تا پیمودن مسیرهای آفرودی به مراتب آسان‌تر از سایر چینی‌ها باشد.
در حالت تک دیفرانسیل نیز نیرو به محور عقب منتقل می‌شود. در حالت دو دیفرانسیل اما کشش لندمارک بهتر است. شتاب اولیه لندمارک اما نامناسب است اما در دنده‌های ۴ و ۵ و با روی دور افتادن پیشرانه، بیشتر خودش را نشان می‌دهد. به خاطر عرض کم و طول زیاد، تعادل خودرو به ساگی از دست می‌رود، اما این عملکرد مناسب سیستم تعلیق است که علاوه بر دفع مناسب ضربات وارد شده به کابین، تعادل مناسبی نیز برای لندمارک به ارمغان می‌آورد.کشش در پیچ‌ها کند است و به همین دلیل شاهد پایداری ضعیف در پیچ‌های جانبی هستیم.
اما طراحی خاص سپرها و زاویه مناسب ورود و خروج از شیب باعث شده‌اند تا در مسبرهای خارج جاده‌ای، نگرانی راننده از برخورد سپرها با زمین کمتر شود. باک لندمارک هم‌چون کاپرا ۷۴ لیتر حجم دارد. ترمزها تنها در جلو از نوع دیسکی هستند و عملکرد چندان دقیق و سریعی ندارند. هم‌چنین برای این کابین بسیار بزرگ، تنها 2 عدد ایربگ نصب شده که چندان قابل قبول نیست.

 اما طراحی خاص سپرها و زاویه مناسب ورود و خروج از شیب باعث شده‌اند تا در مسبرهای خارج جاده‌ای، نگرانی راننده از برخورد سپرها با زمین کمتر شود. باک لندمارک هم‌چون کاپرا ۷۴ لیتر حجم دارد. ترمزها تنها در جلو از نوع دیسکی هستند و عملکرد چندان دقیق و سریعی ندارند. هم‌چنین برای این کابین بسیار بزرگ، تنها 2 عدد ایربگ نصب شده که چندان قابل قبول نیست.

مشخصات فنی لندمارک V7

لندمارک  V7

لندمارک  V7

دیدگاه خود را بنویسید

نظرات کاربران

کیوسک مطبوعاتی