در این گزارش به یکی از مجموعه های خودرویی شمال تهران رفتیم و با دختران مکانیک به گفت و گو نشستیم. دخترانی توانمند که فعل خواستن را صرف کرده اند و علی رغم سختی ها، در مسیر علاقه شان گام برداشته اند. گزارش اختصاصی پایگاه خبری رسمی جوان خودرو نوشته: میلاد میرعابدینی/ عکس: بهزاد اویسی […]
گزارش اختصاصی پایگاه خبری رسمی جوان خودرو
نوشته: میلاد میرعابدینی/ عکس: بهزاد اویسی
همه ما عادت کردهایم خانمها را در شغلهایی ببینیم که به روحیه لطیف و فیزیک ظریفشان میآید. اما زمانیکه نیلوفر در کودکی کاسه و بشقاب بازی را رها میکرد و برای بازی کردن به محیط صنعتی موتورخانه پناه میبرد، یا وقتی کیانا همبازی برادرانش بود و در کوچهها زنجیر دوچرخه جا میانداخت، کسی فکرش را هم نمیکرد که این 2 روزی دست به آچار شوند و حرفه مکانیکی را انتخاب کنند!
برای اینکه جوابی برای سئوالاتم پیدا کنم، راهی یکی از مجموعههای خودرویی در شمال تهران شدم. جایی که دختران مکانیک در یکی از نمایندگیهایش مشغول به فعالیت هستند. وقتی وارد تعمیرگاه میشوم استقبال گرمی میکنند و تا خردهکاریهای باقی مانده را جمعوجور کنند و دستکشهای روغنی را دربیاورند چند دقیقهای طول میکشد.
همین ابتدای کار متوجه میشوم روحیه دختران مکانیک تفاوتی با دیگر دخترها ندارد. حتما میپرسید چرا؟! چون با علم شدن دوربین عکاسی، هیجان دخترانه برای فیگور گرفتن و عکاسی گل کرده و این اتفاق کمی کار ما را برای نشاندن نیلوفر و کیانا پای میز مصاحبه، سخت میکند! مثلا در چشم به هم زدنی دیدم یکی از دخترها برای اینکه عکسها جذابتر شود، با یک حرکت آکروباتیک داخل محفظه موتور یک سانتافه رفته و دیگری با همان ظرافت دخترانه، مشغول مرتب کردن محیط اطراف است تا عکسها قشنگتر از آب دربیایند!
نیلوفر فرهمند و کیانا یاراحمدی همان دختران مکانیک هستند که بیش از یک سال است توجه افکار عمومی را به خود جلب کردهاند. با کمی خوشوبش گفتوگویمان را آغاز میکنیم. این مساله را خوب میدانم که هرگز نباید سن یک خانم را بپرسم. در ذهن خودم در حال یافتن راه حلی برای پرسیدن سنشان هستم که نیلوفر میگوید هر 2 ما متولد سال 1369 هستیم.
در ابتدای گفتوگو خودشان را در فضای یک مصاحبه رسمی و جدی تصور میکنند، اما خیلی زود متوجه میشوند در مجله تختگاز مصاحبهها هم باحال و خودمانی است! ابتدا تصور میکردم مکانیکی باعث دوستی نیلوفر و کیانا شده، اما خیلی زود متوجه میشوم رفاقت این 2 سابقه بیشتری دارد و به قبل از این ماجرا باز میگردد. دخترها علاقه زیادی به تاریخها دارند و اگر دقت کنید در زندگی مشترک هم توجه زیادی به تاریخها و مناسبتها به خرج میدهند! پس مصادف شدن زمان انتشار این شماره تختگاز با اولین سالگرد فعالیت آنها در شغل مکانیکی، ماجرا را جذابتر میکند.
در اینکه علاقه به مکانیکی همیشه در نیلوفر و کیانا ریشه داشته شکی نیست. اما جالب است بدانید یک اتفاق پای این دخترها را به مکانیکی باز کرده است. خلاصه ماجرا این است که نیلوفر برای تعمیر ماشینش پیش علی آقا (اوستای قبلی) میرود و دیگر از آنجا بیرون نمیآید! سوالات فراوان نیلوفر در مورد خودرو و جزییات مکانیکی و با حوصله بودن علی آقا در پاسخ به این سوالات، باعث میشود نیلوفر نهتنها در فرایند تعمیر خود در این تعمیرگاه حاضر باشد، بلکه بهعنوان یک کارآموز تعمیر دیگر خودروها را نیز با تمرکز دنبال کند.
همانطور که دخترها یک آرایشگاه یا کافیشاپ خوب را با هیجان به یکدیگر معرفی میکنند، نیلوفر هم از جذابیت این کار برای کیانا میگوید و در نهایت سختی کار مکانیکی هم نمیتواند این 2 رفیق گرمابه و گلستان را از یکدیگر جدا کند! مکانیکی قبلی در شهران واقع شده بود، اما فاصله زیاد خانه کیانا به آنجا هم نتوانست باعث بیخیال شدنش برای ادامه این کار شود.
در ابتدای گفتوگو با نیلوفر و کیانا حدس زدم تحصیلکرده باشند، اما تصورم این بود که تحصیلاتشان مرتبط با رشتهای است که در آن فعالیت میکنند. اما وقتی رشته تحصیلی و شغلشان را فهمیدم کاملا دود از کلهام بلند شد و فهمیدم هیچ نقطه اشتراکی میان کار فعلی شان با تجربههای قبلی وجود ندارد! نیلوفر لیسانس گرافیک دارد و قبلا به عکاسی و کارهای هنری مشغول بوده، کیانا هم با لیسانس حقوق در یک دفتر حقوقی فعالیت میکرده! یکی با تیپ و ظاهر رنگی و هنری و دیگری با دیسیپلین و لباسهای اتوکشیده یک خانم وکیل!
اما جالب است بدانید دخترها میان شغل و تخصص قبلی و مکانیکی ارتباط هم ایجاد کردهاند! کیانا قانون را بالا پایین کرده تا مطمئن شود مکانیکی خانمها منع قانونی ندارد و نیلوفر هم با دید هنری که داشته، خیلی راحتتر بعضی مسائل مثل تفکیک روغنها از روی رنگشان یا شمایل قطعات فنی را درک کرده است.
نیلوفر و کیانا دورههایی هم برای یادگیری اصولی مکانیکی گذراندهاند و مطالعه و حضورشان در کلاسهای آموزشی هنوز هم ادامه دارد. چراکه عقیده دارند، بهعنوان سمبل زنان مکانیک ایران، باید باسواد باشند. دنیای اتومبیل و مکانیکی بسیار گسترده است و دختران مکانیک به این مساله آگاهند که هرچه بخوانند و بدانند، باز هم کم است! پس عجیب نیست که در اوقات فراغتشان هم فیلمها مکانیکی ببینند و مطالب آموزشی بخوانند.
روحیه هر دختری به ظرافتهای زنانه و علاقه به زیبایی گره خورده. هر دختری دوست دارد همیشه ناخنهای مرتبط داشته باشد، آرایش صورتش متناسب باشد و خلاصه زیبا به نظر برسد. اما از هر زاویهای به مکانیکی نگاه میکنم، به این نتیجه میرسم که این کار کاملا مردانه بوده و هیچ تناسبی با روحیات زنانه نیلوفر و کیانا ندارد!
اما برخلاف چیزی که بسیاری تصور میکنند، نیلوفر و کیانا اصلا روحیه مردانهای ندارند و مثل هر دختر دیگری به این مسائل اهمیت میدهند و در زندگی شخصیشان، رویکردی کاملا دخترانه و فانتزی دارند. راستش را بخواهید قبل از گفتوگویمان برای خودم یک سناریو هندی بافته بودم که مثلا پدر یا خانواده این دخترها با فعالیتشان در مکانیکی مخالف بوده و… اما خیلی زود متوجه شدم خانوداه نیلوفر و کیانا نهتنها با فعالیت فرزندانشان در مکانیکی مخالف نبودهاند، بلکه این اتفاق برایشان جالب هم بوده و دخترها را به ثابت قدم بودن در این رشته تشویق هم کردهاند. البته آشنا بودن اوستا کار قبلی با خانواده دخترها، تاثیر زیادی در راحت شدن خیال خانوادهها داشته و با شروع فعالیت آنها، خانواده هم هر از گاهی به تعمیرگاه سر میزدند تا خیالشان راحت شود.
از تمام اینها که بگذریم، لوتی منش بودن مکانیکها یا به اصطلاح خودمانی، مشتی بودن آنها هم تاثیر بسزایی در دلگرم شدن دخترها داشته. نیلوفر و کیانا با اطمینان کامل در مورد همکاران مردشان در محل کار قبلی و تعمیرگاه فعلی سخن میگویند و تاکید میکنند برخلاف روحیه خشنی که از مکانیکها سراغ داریم، همیشه در این کار مورد احترام همکارانشان قرار گرفتهاند و به آنها بیاحترامی نشده. حتی جالب است بدانید حضور دخترها در مکانیکی قبلی، خیلی به فضا نظم داده و باعث شده به واسطه حضور آنها، بقیه هم با هم مودبانهتر رفتار کنند. آنهم در یکی از پر جرم و جنایت ترین نقاط تهران!
شاید بتوانیم بگوییم که مکانیکی ایران، آنقدر این موضوع را کم داشت که لحظهای از عزت و احترامش به دختران مکانیک کم نشد.
البته کلکل میان خانمها و آقایان هیچ وقت تمامی نداشته و همچنان همکاران مرد نیلوفر و کیانا با شوخی و در فضایی صمیمی برای آنها کری میخوانند! اما روحیه قدرتمند دختران مکانیک و علاقه فراوان باعث شده تا به بعضی ناملایمات کار و به اصطلاح تکهپرانیها حساسیت به خرج ندهند و این چیزها باعث کاهش انگیزهشان نشود.
درحالیکه نیلوفر برای باز کردن یک پیچ سفت تقلا میکند، یکی از همکاران مرد میآید و میگوید برو کنار کار تو نیست! همینجاست که نیلوفر با لحن طنزآمیز و بانمکی که دارد میگوید: «هیکل گنده و زور زیاد تو خرس هم هست!» اینجاست که حساب کار دستم میآید و برای ادامه گفتوگو ماستم را کیسه میکنم!
نیلوفر و کیانا راه زیادی را برای مکانیک حرفهای شدن در پیش دارند. در این یک سال بیشتر با تکنولوژی عمومی خودرو و تعمیر موتور آشنا شدهاند و هنوز تجربهشان در یادگیری تعمیر بخشهای دیگر خودرو کامل نشده است. اما اشتیاقشان به یادگیری کم نیست و مدام میخواهند از بخشهای دیگر سر دربیاورند.
خیلی از خانمها در شبکههای مجازی از این دخترها در مورد چگونه مکانیک شدن میپرسند. باتوجه به اینکه یک اتفاق یا به قول قدیمیها، قسمت باعث شده نیلوفر و کیانا وارد فضای مکانیکی شوند، مهمترین توصیهشان این است که خانمها در صورت علاقه، زودتر شروع به یادگیری و فعالیت کنند، چون این کار استهلاک فیزیکی و روحی بالایی دارد. همچنین قبل از شروع فعالیت عملی، حتما دوره تکنولوژی عمومی خودرو را بگذرانند تا در ادامه مسیرشان هموارتر شود. اما در نهایت نظر دخترها این است که در کلاسها و دورههای آموزشی تنها به آموزشهای تئوری میپردازند. پس برای اینکه مکانیک خبرهای شوید، دلتان را به دریا بزنید، لباس کار بپوشید و کار عملی کنید.
برخلاف خانمهایی که تا یک کار مردانه میکنند شعارهای فمینیستیشان قطع نمیشود، نیلوفر و کیانا اما نگاهی منطقی به جایگاهشان در این کار دارند. قطعا ما و دختران مکانیک تفکیکی میان خانمها و آقایان قائل نیستیم و به این معتقدیم که قابلیتهایی هست که خانمها دارند، آقایان ندارند، قابلیتهایی هم هست که آقایان دارند و خانمها ندارند. نیلوفر و کیانا دنبال اثبات برابری خانمها و آقایان در مکانیکی نیستند و عقیده دارند خانمها و آقایان یکدیگر را در مکانیکی تکمیل میکنند و قطعا یک خانم نمیتواند به تنهایی فعالیتهای مکانیکی خودرو را انجام دهد. چراکه بعضی مسائل فیزیکی انکارناپذیر بوده و مکانیکی هم پر است از کارهای سنگین که نیاز به فیزیک قویتر دارد. اما تیزبینی و وسواس خانمها هم میتواند تاثیر بسزایی در بالا بردن کیفیت تعمیر یک خودرو داشته باشد.
نیلوفر و کیانا در حال حاضر در تعمیرگاه مربوط به خودروهای کیا و هیوندای فعالیت میکنند. در این یک سال خیلی سراغ تعمیر خودروهای آنچنانی نرفته اند، اما تعمیر موتور خودروهایی مثل هیوندای سنتنیال، جنسیس و آزرا از تجربیات جالبشان بوده.
شاید بحث در مورد آینده، بهترین انتخاب برای پایان این گفتوگو باشد. حداقل چیزی که از این گفتوگو دستگیرم شد، این بود که نیلوفر و کیانا به بالا رفتن فرهنگ مکانیکی در ایران و اصطلاحا شیک شدن آن علاقه دارند. قطعا الویتشان مثل هر جوانی این است که در کشور خودشان بمانند و بتوانند تاثیرگذار باشند. اما برخی ناملایمات از جمله مشکلات اقتصادی، شاید آنها را به فکر رفتن هم بیاندازد.
نیلوفر فرهمند و کیانا یاراحمدی تنها دختران مکانیک ایران نیستند. اما قطعا تعداد خانمهایی که در این رشته فعالیت میکنند، بسیار محدود است. دخترهای مکانیک شاید در این یک سال، هنوز خیلی در کارشان حرفهای نشده باشند، اما ثابت کردهاند که «خواستن، توانستن است».
دیدگاه خود را بنویسید