گفت و گو با میثم طاهری، اولین راننده ایرانی یورونسکار همیشه وقتی هم وطنانمان در عرصه جهانی افتخار آفرینی می کنند، احساس غرور خاصی به ما دست می دهد و به ایرانی بودن خود افتخار می کنیم. ایرانی ها در همه جای دنیا برای کشورشان افتخار افرینی می کنند. از ناسا گرفته تا بیمارستان های فوق […]
گفت و گو با میثم طاهری، اولین راننده ایرانی یورونسکار
به گزارش جوان خودرو
من میثم طاهری هستم. در تاکستان استان قزوین متولد شدم. دانشجو رشته کامپیوتر بودم و حدود سال 2005 بود که تصمیم گرفتم به دبی مهاجرت کنم و از آن زمان ساکن دبی هستم. چند سالی هست که یک شرکت کامپیوتری را تاسیس کردهام و کارهای سرویس کامپیوتری را انجام میدهم. از همان اول به ماشین و اتومبیلرانی عشق و علاقه داشتم ولی چون ورزش پرهزینهای است، ورود به آن کار سختی بود. اما در هر صورت وارد این ورزش شدم و با صرفهجویی، توانستم این ورزش را از مسابقات کارتینگ آغاز کنم. با من و داستان رانندگی در سختترین مسابقات دنیا همراه باشید.
خلاصهای از مسابقاتی که در آنها شرکت کردهاید شرح دهید:
مسابقات کارتینگ را از سن پایین شروع و رفتهرفته در این حرفه پیشرفت کردم و وارد مسابقات تویوتا سری GT86 شدم که در پیست یاس مارینا و دبی اتودروم برگزار میشد. بلافاصله پس از آن، وارد مسابقات GT دبی و مسابقات قهرمانی سرعت در امارات شدم. سپس با خودروهای پروتوتایپ سقف باز در مسابقات رالی کار خاورمیانه شرکت کردم. سال بعد از آن یا به عبارت دیگر در سال 2015، مسابقات استقامت 24 ساعته را در بارسلونا شروع کردم. 2 فصل را در این مسابقه با خودروهای مختلف مثل بامو و پورشه و تیمهای مختلف که بیشتر سوییسی، اتریشی و آلمانی بودند ادامه دادم. یک مسابقه قهرمانی زمستانه در پیست زوندوورت هلند برگزار شد. با خودرو فولکسواگن اوالون ولف که یک خودرو فرمولا بود در این مسابقه شرکت کردم.
به همین روال ادامه دادم تا اینکه تصمیم گرفتم امسال کلا سبک مسابقه را عوض کنم و این شد که سراغ نسکار رفتم. فعلا در حال تمرین برای آمادگی مسابقه اصلی هستم و اولین رویداد تمرینیام در والنسیا بود.
چه شد که تصمیم گرفتید وارد مسابقات نسکار شوید؟
من از سال گذشته، یک دعوتنامه از تیم تنظیمکننده این مسابقات در اروپا داشتم و قبلا در اینباره با من صحبت کرده بودند ولی چون خودم درگیر 2 مسابقه مختلف بودم و خیلی سرم شلوغ بود، نتوانستم سال گذشته به آنها ملحق شوم ولی امسال مسابقات 24 ساعته را ترک کردم تا بتوانم در نسکار شرکت کنم. همچنین مسابقهای در نوربرگرینگ آلمان هست که شرکت میکنم. این پیست را امتحان کردم، خیلی خوب بود و راضی بودم. قرارداد تمام فصل را بستم و احتمال زیاد سال آینده در نسکار امریکا ادامه خواهم داد.
اولین مسابقه تمرینی نسکار در والنسیا چطور پیش رفت؟
هر سال اولین دوره از مسابقات یورونسکار در والنسیا اسپانیا برگزار میشود. تیم برگزارکننده سری اروپایی نسکار، فرانسوی هستند و تحت قوانین و خانواده نسکار اجرا میشود. مسابقه تمرینی خوبی هم بود و خوب پیش رفت. چالش اصلی اینجا بود که به دلیل فرصت کم تا مسابقه اصلی، زمان برای عادت کردن به خودرو نسکار و سبک متفاوت مسابقه خیلی محدود بود و سبک نسکار هم با هرآنچه که تابهحال رانده بودم متفاوت است. اما درمجموع خوب بود.
متاسفانه در مسابقه اول، یکی از رانندههای رقیب بهشدت از پشت با من برخورد کرد و هردو با سرعت 230، 240 کیلومتر برساعت به گارد ریل برخورد کردیم و خودرو کاملا متلاشی شد. تیم سخت تلاش کرد که خودرو را برای مسابقه روز بعد آماده کند اما از آنجایی که شاسی ماشین هم ضربه دیده بود، تیم به دلیل مسائل ایمنی صلاح دیدند که این خودرو از ادامه مسابقه در این سری انصراف دهد. اما این حادثه تاثیری بر امتیازات نداشت و امتیاز مسابقه اول را بهطور کامل دریافت کردیم چراکه تیم ما در مسابقه 2 راننده دارد و راننده دیگر تیم توانست یک پنالتی بگیرد. قوانین این مسابقات طوری است که میتوان امتیازات یکی از مسابقات را حذف کرد. بنابراین چیز زیادی را در این حادثه از دست ندادیم.
پس شما امتیاز این مسابقه را حذف کردید؟
بله امتیاز مسابقه دوم را بهدلیل تصادف حذف کردم چون ضرری نمیکردم. یورونسکار 14 مسابقه در سال برگزار میکند که فقط امتیاز 13 مسابقه محاسبه میشود، بنابراین هنوز شانس قهرمانی داریم. مسابقههای آخر در آلمان و بلژیک برگزار خواهند شد و امتیاز آنها دوبل محاسبه میشود.
مسابقات یورونسکار تابهحال چطور پیش رفته است؟
خیلی خوب پیش میرود. بهخاطر مسابقه اول که بهدلیل اشتباه یکی از رانندههای دیگر تصادف کردم و تیم ما نتوانست مسابقه را ادامه دهد، کلا دور اول و دوم را از دست دادم، امتیازی کسب نکردم و در آخر جدول یعنی جایگاه 37-38 قرار گرفتم. اما بعد از آن با وجود سختیهای مسابقه، مشکل اساسی دیگری نداشتم و توانستم خودم را به مقام دهم جدول رده بندی ارتقاء دهم که به نظر من پیشرفت خوبی است و خدا را شکر خوب پیش میرود. یک مقام دوم، 2 مقام سوم و یک مقام چهارم را در طول برگزاری مسابقات یورونسکار کسب کردم ولی در کل امتیازات قهرمانی مهم است چراکه نتایج در آخر فصل مشخص میشود.
مسابقه نسکار چه نکات جدیدی را در مقایسه با سایر مسابقاتی که شرکت کرده بودید داشت؟
قوانین نسکار با قوانین مسابقات معمولی تفاوت دارد و هر تیم باید یک Spotter داشته باشد که موقعیت و شرایط را به راننده گزارش دهد، چون خودروهای نسکار به شکلی هستند که دید بیرون آنها از کابین بسیار محدود است و شرایط اطراف را Spotter گزارش میدهد. به همین دلیل است که پیست نسکار به شکل دایره یا بیضی طراحی میشود چون Spotter باید کاملا به پیست دید داشته باشد. سبک مسابقات نسکار بهقدری متفاوت است که من هم تا پیش از آن اصطلاح Spotter را نشنیده بودم و برای خودم هم جالب بود.
خودرو نسکار چه تفاوتهایی را با سایر خودروهای مسابقهای دارد؟
خودرو مسابقهای نسکار کلا با هر آنچه که تابهحال مسابقه داده بودم متفاوت است. فیزیکاش، هندلینگ و رانندگی آن کاملا سبک متفاوتی دارد. کلا سبک این مسابقه آمریکایی با نمونه اروپاییاش فرق میکند. مسابقات آمریکایی مهیجتر هستند و طرفداران بیشتری هم دارند. مثلا برای چنین مسابقهای 50، 60 هزار بیننده به پیست آمده بودند اما برای مسابقات استقامت یا GT، استقبال در این حد نیست. خودرو نسکار یک موتور 5700 سیسی دارد و گیرباکس آن فقط 4 دنده دارد که تقریبا کل مسابقه فقط 2 دنده 2 و 3 قابلیت استفاده دارد و برخلاف خودروهای مسابقهای GT، هندلینگ خوبی هم ندارد. سیستمهای کمکی و ایمنی درست و حسابیای هم ندارد. 2 هفته دیگر، پیش از مسابقه انگلستان، در فرانسه و بلژیک 2 روز تمرین داریم که بتوانیم در مسابقه اصلی به نتیجه مطلوب برسیم.
روز تمرینی با مسابقه اصلی چه تفاوتهایی دارند؟
در روز تمرین 3 ساعت پیست باز است و ما میتوانیم تمرین و باتوجه به شرایط پیست، مشخصات خودرو را با توجه به شرایط تنظیم کنیم. اما به این دلیل که یک مکانیک بیشتر ندارم، دسترسی به خیلی چیزها برایم مقدور نیست. هرچند با امکانات موجود ادامه میدهم که خوب طبیعتا سختی بیشتری دارد و تلاش بیشتری را میطلبد.
بزرگترین چالشی که تابهحال در این مسابقه با آن روبهرو شدهاید چه بودهاست؟
چالشها برای من در این مسابقه خیلی زیاد بوده. قوانین یورونسکار با قوانین مسابقاتی که از قبل شرکت کرده بودم کاملا متفاوت است. یکی از بزرگترین چالشهای من در این مسابقه، تامین بودجه لازم و بحث اقتصادی آن است. شرکت در این مسابقات هزینه کمی ندارد و چون من هم هنوز اسپانسر ندارم، خیلی برایم سخت است. درآمد شخصیام هم آنقدر نیست که بتوانم کاملا از پس هزینههای مسابقه بر بیایم و مجبورم با وام بانکی، کار 2 یا 3 شیفت یا قرض گرفتن از دوستانم، به شرکت در مسابقات ادامه بدهم. در هر صورت، به هر ضرب و زوری که شده، مبلغ کافی را تامین میکنم و امیدوارم که برای فصل بعد، بتوانم بهتر و قویتر و با بودجه بیشتری کارم را ادامه بدهم.
پیشرفت خودتان را در این مسابقات چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من پیشرفت خوبی بوده چراکه حدود 80 تا 90 درصد از رانندگان یورونسکار، سابقه 4 الی 5 ساله پشت فرمان خودروهای این مسابقات دارند. خودروهایی که وسیله آسانی هم برای رانندگی نیستند اما تا به اینجا، کار خوب پیش رفته است. از آنجایی که من هم از مسابقات جیتی و پورشه و بامو به یورونسکار آمدهام کلا با یک دنیای دیگر و سبک دیگر رانندگی و مسابقه روبهرو هستم که تطبیق با این شرایط آنهم در زمان به این کوتاهی، کار آسانی نیست. میتوانستم نتیجه بهتری بگیرم اما خوب طبیعتا هزینه بیشتری را هم برایم دربرداشت.
چطور؟!
تیم من، تیم خیلی قویای نیست و اعضای کمی دارد. مثلا برای کل فصل، فقط یک مکانیک دارم. یا جای خالی حضور یک Data Analyst در تیم من کاملا حس میشود. اما در هر صورت تلاش میکنم که خودم را به صدر جدول برسانم.
بیایید به ابتدای داستان زندگی میثم طاهری بازگردیم. علاقه به خودرو در شما چگونه بهوجود آمد؟
من در خانوادهای بزرگ شدم که عموهایم همگی فنی بوده و مکانیک و راننده هستند. اگر مشکلی برای خودروهایمان پیش بیاید، آنها را در خانه تعمیر میکنیم، حتی مشکلاتمربوط به موتور و گیرباکس را. من در یک چنین حالوهوایی بزرگ شدم و همیشه سرعت را دوست داشتم. مثلا چتربازی یا اسکی میکردم. کارهای مختلفی را امتحان کردم اما دیدم که رانندگی آن چیزی است که دوست دارم و اخلاقی هم دارم که اگر دنبال چیزی میروم باید تا انتها ادامه بدهم و آن کار را به موفقیت برسانم. بنابراین رانندگی را پیش بردم و خیلی از این کار راضیام. به نظرم ورزش خیلی خوب و جالبی است. هزینههای بسیار بالایی دارد اما انگیزه و اشتیاقی که مسابقه دادن به شما میدهد، نتیجهاش این میشود که با سعی و تلاش بیشتر، بتوانید در مسابقات بیشتری شرکت کنید.
ورزش موتوراسپرت را از کارتینگ شروع کردید؟
بله من این ورزش را از مسابقات کارتینگ شروع کردم و آنرا هم همیشه ادامه دادهام و تا زمانی هم که بتوانم رانندگی را ادامه بدهم، کارتینگ را رها نمیکنم. چون عشق و علاقه خاصی به این مسابقات دارم. ما در مسابقات 24 ساعته قهرمانی ایتالیا تیم داریم. مسابقه امسال مدتی دیگر در میلان برگزار میشود و پارسال هم تیم داشتیم و به نتایج خوبی رسیدیم.
حدود 2 سال هم در دبی و ابوظبی در مسابقات 24 ساعته کارتینگ استقامت دبی که یک مسابقه بزرگ بینالمللی است با تیم خودم شرکت کردم. حدود 3 سال، من هم در این مسابقه تیم داشتم. چند نفری باهم جمع شدیم و یک تیم را تشکیل دادیم.
شما از مسابقات کارتینگ شروع کردید و مسابقات دیگری را هم امتحان کردید و حالا هم نسکار. این جابهجایی در مسابقات مختلف با توجه به اینکه هر کدام قلق و قوانین خاص خودش را دارد، چگونه امکانپذیر است. چطور از عهده انجام این کار بر میآیید؟
این جابهجایی در مسابقات و نشستن پشت فرمان خودروهای مختلف، اصلا کار آسانی نیست ولی چون تمرین زیاد و رانندگی زیادی داشتهام، سریعتر میتوانم خود را با خودروها و مسابقات مختلف تطبیق بدهم. شاید قدرت خودروهای کارتینگ 10 اسببخار باشد اما خودرو نسکار 600 اسببخار قدرت دارد. قدرت و سرعت و تمام ویژگیهای خودروهای مسابقات مختلف با هم فرق میکند. اما اگر تجربه زیادی در موتوراسپرت داشته باشید پس از چند دور رانندگی در یک پیست، سبک رانندگی با آن خودرو را یاد میگیرید.
از بین خودروهایی که با آنها مسابقه دادهاید، کدامیک را بیشتر دوست داشتید و بهنظرتان ویژگی خاصی داشته؟
خودرو وُلف بود که به نظرم از همه خودروهایی که با آنها رانندگی کردم بهتر بود. کل بدنه آن تقریبا از فیبرکربن ساخته شده و بهخاطر همین، 400 کیلوگرم بیشتر وزن ندارد و سرعت آن حتی از مرسدسبنز AMG GT3 هم بیشتر است و هندلینگ فوقالعاده خوبی دارد. خودروهای مورد علاقه من، پروتوتایپها هستند. بعد از وُلف، بهنظرم پورشه 911 GT3 عالی بود. بامو E46هم که با آن در مسابقه GT آلمان شرکت کرده بودم، خودرو بینظیری بود. اما هنوز روش رانندگی باخودروهای نسکار بهطور کامل دستم نیامده و آنقدر فرصت نداشتم خودم را با این خودروها تطبیق بدهم. نسکار خودروهای خیلی قوی و به اصطلاح گردن کلفتی دارد و خیلی دوستش دارم. رانندگی با آن فقط به مهارت و تجربه راننده برمیگردد و برای همین هم برای من خیلی جالب است.
در بین مسابقاتی که شرکت کردید، سختترین و مهیجترین مسابقه کدام است؟
هر مسابقهای کاراکتر خاص خودش را دارد. مثلا در مسابقات 24 ساعته، باید بدون اشتباه، بدون مشکل و بدون تصادف و با بیشترین سرعتی که میتوانید، رانندگی کنید. اما مسابقات سرعت سبک دیگری است و هیجان دیگری دارد. حتی اگر مثلا در پیست یک دور هم دور خودتان بچرخید ممکن است در عرض 2 ثانیه، از نفر اول به نفر آخر برسید چون همین 2 ثانیه در این مسابقات به اندازه یک عمر ارزش دارد. در مسابقات استقامت حتی موتور خودرو را بین مسابقات تعویض میکردیم و بازهم شانس برنده شدن را داشتیم چون استراتژی مسابقه فرق میکرد. مسابقات کارتینگ هم هیجان خاص خودش را دارد اما بههرحال در هر مسابقه که روی سکو میرویم لذت خاصی دارد که در هر صورت قرار است که به یک نتیجهای برسیم و خوشحال و دست پر برگردیم.
دوست دارید در آینده در چه مسابقات دیگری شرکت کنید؟
برنامه من بعد از مسابقات نسکار، ایندیکار و نهایتا لمان است. لمان برای من آرزویی است که هر طور شده آنرا برآورده میکنم. این مسابقات 24 ساعته، برای من نهایت زندگی است. به نظر من حتی فرمول یک هم در حد مسابقات 24 ساعته نیست و آرزو دارم که بتوانم در این مسابقات شرکت کنم و حتما هم به آنجا خواهم رسید. روزی با یک تیم خوب و در یک خودرو مسابقهای خوب در لمان شرکت میکنم. ولی برنامهای که در حال حاضر دارم، موفقیت در مسابقات نسکار است و در کنار آن مسابقات 24 ساعته را نیز کماکان ادامه میدهم. یکی از تیمها در شرف بستن قرارداد همکاری است بنابراین، این مسابقات را هم در کنار نسکار ادامه خواهم داد. احتمالا سال آینده مسابقات ایندیکار و ایندیلایت را امتحان کنم که ببینم آیا واقعا دوست دارم یا نه. اگر علاقهمند بودم ادامه میدهم و اگر هم نه، نسکار را ادامه خواهم داد. اما هدف نهایی من مسابقات 24 ساعته لمان است.
آیا ایرانی بودن شما تا حالا باعث شده مسئله خاصی پیش بیاد؟
گاهی اوقات مشکل ویزا پیش میآمد و حتی چند مورد از مسابقات را بهخاطر رد شدن ویزا از دست دادم که باعث شد قهرمانی را از دست بدهم. مثلا پارسال اگر سری مسابقات 24 ساعته زوندوورت را به موقع میتوانستم شرکت کنم، بدون هیچ مشکلی قهرمان دنیا میشدم اما ویزای من دیر تایید شد چون تایید پاسپورتهای ایرانی، بیشتر طول میکشد و بنابراین قهرمانی را از دست دادم. جالب اینجا بود که بعد از اتمام مسابقه، ویزا به دستم رسید. حتی اگر این مسابقه را شرکت میکردم و آخر هم میشدم، امتیازاتم کافی بود که بتوانم قهرمانی دنیا را کسب کنم. در مسابقه بارسلونا شانس برنده شدن داشتم اما از آنجایی که با 2 خودرو در حال مسابقه دادن بودیم، پورشه من آتش گرفت و بامو همتیمی من هم به دلیل نقص گیرباکس، نتوانست ادامه دهد و چون نتوانسته بودم در مسابقه قبلی شرکت کنم، برد حتمی را از دست دادم. به جز این یک مورد مشکل خاص دیگری هیچوقت نداشتم.
من به ایرانی بودنم واقعا افتخار میکنم. همیشه با پرچم ایران در مسابقات شرکت کردهام و حتی در یکی از مسابقات چون گواهی مسابقه از امارات به من داده شده بود، پرچم امارات روی ماشین من بود و من قبل از مسابقه با مسئولین صحبت کردم و گفتم که باید با پرچم ایران مسابقه بدهم نه با پرچم امارات. من ایرانی هستم و با پرچم کشور خودم مسابقه میدهم. بالاخره مسئولین قبول کردند که اینکار انجام شود و با پرچم ایران مسابقه دادم. حتی به دلیل بحث و جدل با مسئولین سر پرچم، مسابقه هم با کمی تاخیر برگزار شد.
اما بهطور کلی در موتوراسپرت مهم نیست که از کجا هستی و چه ملیتی داری. اتفاقا خیلی استقبال و حمایت میکنند چون تابهحال در خیلی از این مسابقات، یک ایرانی شرکت نداشته و بهعنوان اولین ایرانی شرکتکننده در مسابقات، خیلی تحویل میگیرند چراکه تا پیش از آن، از همه ملیتها شرکت داشتهاند به غیر از ایرانی.
در تصاویری که از شما میدیدم، روی کلاه ایمنیتان، نوشته شده «چو ایران نباشد، تن من مباد» داستان این نوشته روی کلاه ایمنی شما چیست؟
بله این شعر را علاوه بر کلاه ایمنی روی خودروهایی هم که با آنها مسابقه میدهم چاپ کردم. روی لباسم، روی پیراهنهایم این شعر چاپ شده است. روی لباس مسابقهام همیشه پرچم و نقشه ایران چاپ شده است. یک سری موارد بوده که هیچوقت بدون آنها مسابقه ندادم و همیشه برای ملیت و ایرانی بودنم ارزش و احترام قائل بودهام. من خودم به ایرانی بودنم افتخار میکنم و دوست دارم دیگران هم بدانند که من ایرانی هستم و اینکه چرا میگویم ایرانیام. بهنظر من ایران بهترین کشور دنیاست، من تقریبا همه کشورها بودم و همه جا را هم دیدم اما ایران، ایران است و هیچ جای دنیا مثل ایران نمیشود.
اولین بار که پشت فرمان نشستید چند سال داشتید؟ و گواهینامهتان را در چه سنی دریافت کردید؟
یکی 2 روز بعد از روز تولدم بلافاصله برای گرفتن گواهینامه اقدام کردم و سریع هم گرفتم چون قبلا تجربه نشستن پشت فرمان را داشتم. اولین باری هم که پشت فرمان نشستم 10 یا 11 سالم بود. عمویم با تاکسی دوستاش رانندگی را به من یاد داد و با همان خودرو کنار خیابانهای شهر، رانندگی را یاد گرفتم. خیلی هم به رانندگی عشق و علاقه داشتم. اما متاسفانه در ایران امکانات ورزش موتوراسپرت وجود نداشت و فقط رانندگی در خیابانها بود که برایم خوشایند نبود و چون همیشه ایمنی رانندگی برایم مهم بود، هیچوقت در خیابانها این کار را نکردم و جان کسی را به خطر نینداختم.
در حال حاضر خودرو شخصیتان چیست؟
در حال حاضر خودرو شخصی من، یک مینیکوپر است. من قبلا پورشه باکستر داشتم ولی چون بودجه کمی برای مسابقات داشتم، مجبور شدم آنرا بفروشم و هزینههای مسابقه را پرداخت کنم. خیلی وقت است که یک مینیکوپر دارم. خودرویی که در اصل ماشین مسابقه بوده و هنوز رولکیج، صندلی و کمربند ایمنی مسابقهای و حتی آتش خاموشکن هم داخل کابین هست. با نامهای از راهنمایی و رانندگی دبی، توانستم این خودرو مسابقهای را پلاک کنم. ماشین خیلی خوبی است و خیلی دوستش دارم.
به غیر از این 2، خودروهای دیگری هم داشتهاید؟
خودروهای شرکت مثل میتسوبیشی لنسر و خودروهای شاسیبلند هم بوده که با آنها رانندگی کردم اما در کل خیلی در قید و بند خودروهای خیابانی نیستم. برایم اهمیت چندانی ندارد. چندان اهل پز دادن با خودرو نیستم چون بهوسیله ماشینم نمیتوانم چیزی را به دیگران ثابت کنم. خودرویی که قرار است با آن مسابقه بدهم خوب باشد، خودرو خیابانی چندان برایم مهم نیست.
خودرو آرزوهایتان چیست؟
من علاقه زیادی به بامو دارم، خودرو خیلی خوبی است. چون به نظرم بامو مخصوص آنهایی است که عشق ماشین هستند. خودروهای دیگری هم مثل پورشه هست که خیلی خوب و بینقص هستند اما کیف رانندگی بامو چه در پیست و چه در خیابان بسیار بیشتر است. در کل یک بامو E46 میتواند خودرو آرزوهایم باشد.
ما در ایران موقعیتی برای مسابقات اتومبیلرانی نداریم. نظرتان راجع به موتوراسپرت در ایران چیست؟
شرایط موتوراسپرت در ایران موجود است. ولی برای ایرانیانی که عشق و علاقه رقابتهای اتومبیلرانی را دارند، جای پیشرفت و بهبود خیلی زیاد است. هنوز این ورزش در ایران جا نیفتاده و فقط برای تعداد محدودی قابل دسترس است و میتوان آنرا فراگیرتر و عمومیتر کرد. البته برای این منظور باید اطلاعرسانی بهتری انجام شود. هنوز دسترسی به این ورزش برای تمام افرادی که علاقه دارند میسر نیست چون هزینه بالایی دارد. آموزشگاهها، اکادمیها و مراکز آموزشی بیشتری باید در ایران تاسیس شود. باید واقعا در این راستا دلسوزی بیشتر باشد نه اینکه فقط به چشم یک تجارت به آن نگریسته شود. کارآفرینانی که پیستها را میسازند، میتوانند فقط به فکر کسب درآمد نباشند، میتوانند از درآمد کسب شده، بخشی از آنرا هم به رانندهای که عشق و علاقه این کار را دارد بدهند تا وی هم انگیزه بیشتری را برای ادامه دادن پیدا کند. کار سختی هم نیست فقط به آموزش و مدیریت نیاز دارد. فقط با یک سری دورههای آموزشی کوتاه میتوان به کسی که به این ورزش علاقه دارد، کلیات آنرا آموخت. رانندههای خیلی خوبی در ایران داریم اما شرایط ایمنی و همچنین امکاناتی مثل پیستها بسیار محدود است. این ضعفها و نواقص کوچک با کمترین هزینه قابل برطرف کردن است.
من هم بهعنوان کسی که در مسابقات و پیستهای مختلف رانندگی تجربه دارم، حاضرم هر کمکی که از دستم بر میآید برای بهبود این ورزش در کشور عزیزم انجام بدهم بدون اینکه کوچکترین چشمداشت مالی داشته باشم. فقطوفقط دوست دارم که این ورزش در ایران رونق بگیرد.
آیا آنطور که بایدوشاید حمایت میشوید؟
متاسفانه خیر. من تابهحال هیچگونه حمایت مالی نشدهام و حتی دستاندرکاران ایرانی هم هیچگونه حمایتی از من انجام ندادهاند. اما خدا را شکر ایرانیان با خبررسانی درباره میثم طاهری در رسانههای مختلف مثل تلویزیون و مجلات، حامی من هستند و از این بابت خوشحالام. اما از نظر مالی، تابهحال هیچگونه حمایتی نشدهام. نه که بخواهم گلایهای بکنم. چشمداشت خاصی هم از کسی ندارم اما امیدوارم با زحمتهایی که میکشم، بتوانم با جذب چند اسپانسر، برای فصل بعد با تیم پرتعدادتر و قویتری مسابقات را ادامه بدهم. در این شرایط و در این مسابقات سخت، هر کمکی برای من ارزش دارد.
این موضوع باعث نشده که از شرکت در مسابقات موتوراسپرت دلسرد شوید؟
آدم برای کاری که انجام میدهد باید دلیل کافی داشته باشد. دلیل من از ادامه اینکار، رسیدن به هدف خودم بوده، از هیچ کسی چشمداشت و انتظاری نداشتهام که کمکی به من بکند تا من به هدفم برسم و اگر اینطور نباشد در راه رسیدن به هدفم قدم برنمیدارم. اسم این کار کمک نیست. این سوءاستفاده از کمک دیگران است. ارزش این کار به این است که شما تمام تلاش خود را خودت انجام دهی و به هدفی که میخواهی برسی. من با تعمیر کامپیوتر و نصب شبکه و کارهایی از این قبیل که درآمد قابلتوجهی هم ندارد، سعی کردم به هدفهایم برسم. با صرفهجویی و کمتر خرج کردن سعی کردم هزینههای مالی خودم را تامین کنم و بتوانم این ورزش را ادامه بدهم. خیلی سخت بوده، خیلی وقتها بهخاطر مشکلات مالی مجبور بودم از خیلی از مسابقهها صرفنظر کنم. ولی هیچوقت سرد نشدم و با این امید که مسابقه بعدی بهتر خواهد بود ادامه دادم و همیشه همینطور هم شده است. لحظه آخر همیشه مبلغ کافی جور شده و توانستم خودم را به مسابقه برسانم.
در همان مسابقه پاول ریکارد من فقط به اندازهای پول داشتم که بلیت هواپیما بگیرم و خودم را به پیست برسانم. حتی پول هتل هم نداشتم و 3 روز را در تریلی تیم خوابیدم درحالیکه مسابقه سخت و طاقت فرسا 24 ساعته را پیش را داشتم. بعد از مسابقه هم مستقیم به فرودگاه برگشتم و 17 ساعت در فرودگاه ترکیه منتظر ماندم تا بتوانم ارزانترین بلیت بازگشت به دبی را خریداری کنم. اما این مسائل هیچ مشکلی برایم نداشتهاند. اتفاقا بالعکس خیلی هم ارزشمند بوده که با سختی به نتیجه رسیدم و نتیجه شیرینتری برای من بود.
با چه چالشهای فیزیکی و روانی در مسابقات روبهرو هستید؟
از نظر روانی، هر چقدر که بیشتر تجربه میکنم، بیشتر رانندگی میکنم و در مسابقات مختلف شرکت میکنم، آرامش بیشتری مییابیم. مثلا ممکن است که راننده در 2 مسابقه اول فصل، استرس زیادی داشته و آشفته باشد اما با تجربه بیشتر، اطمینان و اعتمادبهنفس بیشتری هم کسب میشود و دیگر شرایط اطراف اذیتکننده نیست و تمرکز فقط بر مسابقه معطوف میشود.
آمادگی جسمانی هم یکی از لازمههای این ورزش است. میدوم، دوچرخه سواری میکنم. اما بهترین ورزشی که مرا برای مسابقات آماده میکند، کارتینگ است. پیش از مسابقه 10، 15 دقیقه به پیست کارتینگ میروم و با کارت اجارهای رانندگی میکنم. خیلی خوب است و قبل از مسابقه آمادگی نهاییام را با کارتینگ انجام میدهم.
در آکادمی خودم هم یک شبیهساز رانندگی دارم که در پیستی که قرار است مسابقه بدهم؛ با همان خودرویی که قرار است رانندگی کنم، ساعتهای طولانی تمرین میکنم تا با پیست ملموس شوم. تمرینات پیش از مسابقه اصلی در پیست اصلی هم که جای خود دارد. مجموعه این عوامل باعث میشوند شرایط بهتری ایجاد بشود و نتیجه بهتری را بتوان گرفت.
در مورد آکادمیتان بیشتر برایمان توضیح دهید:
از حدود 2 سال پیش، من اکادمی رانندگی Vector را در دبی تاسیس کردم که هدف، آموزش رانندگی فقط به ایرانیان است. چون کار خودم مربوط به کامپیوتر و شبکه مرتبط میشود، طراحی شبیهسازهای کامپیوتری را برای مسابقات المپیک انجام میدهم و آنها را برای رانندهها و تیمهای خاص میسازم. کل آموزشها به زبان فارسی انجام میشوند. در این آکادمی، کارآموز آموزش را با مراحل اولیه تئوری آغاز میکند، سپس با شبیهساز رانندگی، در پیستهای مختلف و با خودروهای مختلف رانندگی میکنند و بعد از آن با خودروهای مختلف در پیستهای دبی اتودروم و یاسمارینا رانندگی خواهند کرد که مراحل مختلفی دارد. یعنی آموزنده میتواند با خودروهای مختلف از فرمولا گرفته تا آئودی TT و R8 آموزش ببیند. پس از اتمام تمامی این مراحل، فراگیر برای امتحان اصلی و کسب گواهینامه مسابقه آماده میشود و یا اینکه ما به FIA نامهای ارسال میکنیم که شخص مورد نظر تمامی مراحل را با موفقیت پشت سر گذاشته و میتواند در هر نقطهای از دنیا امتحان اصلی را بدهد.
جالبترین خاطرهای که از موتوراسپرت داشتید را برایمان تعریف کنید:
مسابقه 24 ساعته پاول ریکارد در فرانسه بود که ما با خودرو پورشه و تیم اتریشی MSG شرکت کرده بودیم. مسابقه خیلی سختی بود اما توانستیم به بهترین نتیجه برسیم. روز زمانگیری، گیرباکس خودرو تیم شکست و من مسابقه را از جایگاه 65 که آخرین جایگاه بود شروع کردم و در عرض حدود 10 دور، از حدود 47، 48 رقیب سبقت گرفتم. مسابقه خیلی خوب و جالبی بود، ما حتی تا نیمه شب هم نفر اول بودیم. یعنی از نقطه 65 تا نفر اول پیش رفتیم و تا 3، 4 ساعت مانده به پایان مسابقه هم جایگاه اول را حفظ کردیم اما یک پنچری باعث شد که کمی زمان را از دست بدهیم ولی حتی با این وجود هم مسابقه را در مقام دوم به پایان رساندیم. هر 4 راننده با چنگ و دندان با خودرو رانندگی میکردیم که اول شویم. تمام تلاشمان را برای برد انجام دادیم و تجربه جالبی بود.
تجربه آموزش یا مسابقه دادن در ایران را داشتهاید یا خیر؟
خیر متاسفانه. من فقط در آکادمی خودم در امارات آموزش میدهم. علاوه بر این بهعنوان معلم رانندگی در پیست یاس مارینا و دبی اتودروم فعالیت دارم که نحوه رانندگی با آئودی R8، مکلارن، خودروهای فرمولا و نظایر آنرا به کارآموزان آموزش میدهیم. ولی در ایران تابهحال، شرایط آموزش را نداشتهام چون در امارات زندگی میکنم و همینجا مشغول به کار هستم. اما خیلی علاقهمند هستم که یک روزی در ایران هم بتوانم به هموطنانام رانندگی را بهصورت حرفهای آموزش دهم.
یک ایرانی، در یک مسابقه آمریکایی در کشورهای اروپایی! چه حسی دارید؟ بازخورد مردم و سایر شرکتکنندگان راجع به ایرانی بودن شما چیست؟
خیلی متعجب شدند. خیلی دوست دارند و برایشان جالب است. چون که من همیشه با پرچم ایران و با شعر «چو ایران نباشد تن من مباد» روی لباس، کلاه ایمنی و خودرو در این مسابقات شرکت و خیلی به ایرانی بودنم افتخار میکنم. رسانههای خارجی هم از این موضوع خیلی استقبال کردند و برایشان خیلی جالب بود که یک ایرانی برای اولین بار در چنین مسابقاتی شرکت میکند و به مقام و نتیجه خیلی خوبی هم تابهحال دست پیدا کرده است. حتی طرفداران این مسابقات هم از این موضوع خیلی استقبال میکنند. درست است که نسکار اصالتا آمریکایی است اما یک مسابقه بینالمللی بهحساب میآید و از کشورهای مختلفی برای تماشای آن در پیست حاضر میشوند. من هم بهعنوان یک ایرانی واقعا افتخار میکنم که توانستهام نام و پرچم ایران را در این مسابقات مطرح کنم.
در خاتمه پیامی برای خوانندگان دارید؟
دوست دارم این پیام را هم به مردم بدهم که مسابقه دادن در خیابانها و رانندگی سریع و خطرآفرین در خیابانهای عمومی، کار کاملا بیارزش و پوچی است. اگر به سریع راندن و مسابقه دادن علاقه دارید باید اصولی آنرا انجام بدهید. دلیلی ندارد که بهخاطر عشق و علاقه خودتان، جان دیگران را به خطر بیندازید.
دیدگاه خود را بنویسید