طی یکی 2 سال اخیر که کلمه LRT بار دیگر سر زبان مدیران شهری پایتخت افتاده حتما نام آن را شنیدهاید. اما حتم داریم این عنوان برای بسیاری ناشناخته است و آنقدر در میان وعدههای مسئولان گم شده که کمتر کسی پیدا میشود سراغی از آن بگیرد و به دنبال معنایش برود. اما حقیقت این […]
به گزارش پایگاه خبری رسمی جوان خودرو
اما پس از مونوریل که احداث و توسعه زیرساختهای آن در دوران صدارت محمود احمدینژاد بر شهرداری تهران آغاز و چندی بعد به باد فراموشی سپرده شد، چرا اینبار نام گونهای دیگر از حملونقل عمومی درونشهری سر زبان مدیران و مسئولان برنامهریز پایتخت افتاده است؟ آیا الآرتی که سوت استارت ورود آن به تهران در دوران شهرداری محمدباقر قالیباف نواخته شد میتواند گرهای از گرههای ترافیکی بزرگترین شهر ایران بگشاید یا تنها به یک ژست مدیریتی محدود خواهد شد؟
ابتدا بیایید تعریف مختصری از الآرتی یا قطارهای سبک شهری ارائه بدهیم. زمانیکه عنوان الآرتی را به زبان شیرین پارسی در موتور جستوجوگر گوگل سرچ کنید، با انبوهی از اخبار، مصاحبهها و تحلیلها درخصوص این شیوه از حملونقل درونشهری مواجه خواهید شد که البته همگی بر یک تعریف مشخص متفقالقول هستند: «LRT یک نوع قطار سبک شهری به حساب میآید که از یک، 2 یا 3 واگن تشکیل شده. الآرتی در واقع همان حملونقل ریلی سبک است که بهعنوان یک وسیله تندرو میتوان در شهرها از آن استفاده کرد.»
در شهرهای امروزی خصوصا شهرهای اروپایی که مانند تهران از بافت سنتی و کهن نیز برخوردار هستند، عموما از انواع مدهای حملونقلی بسته به منطقه مورد نظر، عرض و طول خیابانها و میزان تقاضا برای حملونقل عمومی استفاده میشود؛ که مترو، BRT یا اتوبوسهای جابهجایی سریع (Bus Rapid Transit)، مونوریلها، اتوبوسهای برقی، LRTها، اتوبوسهای معمولی، میدباسها، ونها و تاکسیها در انواع مختلف را میتوان از جمله این موارد دانست. کمتر شهری را در دنیا میتوان سراغ گرفت که مثلا با تکیه بر مترو سراغ از بیآرتی نگیرد و یا LRT را جایگزین بیآرتی و مترو بداند.
متاسفانه در تهران ما برخی دیدگاههای سیاسی و اختلاف نظرها در دورهای سبب شده بود گروهی در راستای زیر سئوال بردن فعالیتهای جبهه مقابل نوعی از مدهای حملونقل درونشهری فعلی را مردود بدانند و گونهای دیگر را برای جایگزینی آن پیشنهاد بدهند. اما خوشبختانه با فعالیتهای کارشناسی و نگاه دقیق مسئولان شهری فارغ از جناحهای سیاسی در نهایت به نظر میرسد این اختلاف سلیقهها به سوی بحثهای کارشناسی سوق داده شده است و مسئولان مربوطه با مطالعه در حال انتخاب گزینههای مناسب در راستای مدیریت ترافیک فزاینده تهران هستند.
کمتر از 3 سال پیش زمزمههای جایگزینی خط بیآرتی میدان راهآهن-میدان تجریش با الآرتی بار دیگر آغاز شد و گروهی در فضای مجازی و دنیای خارج از بدنه کارشناسی و مدیریتی شهرداری پایتخت چنان بر طبل این جایگزینی میکوبیدند که گویی تنها مرهم درد ترافیک تهران همین الآرتی است و بس. اما اندکی بعد با ورود مسئولان امر و نخبگان شهری مشخص شد این جایگزینی نیازمند زمان و کارشناسی بیشتر است. اندکاندک و با جان گرفتن دوباره مطالعات درخصوص الآرتی، این مد حملونقلی بهعنوان یکی از چندین راهحل کمکی برای کاهش ترافیک تهران اعلام شد و بار دیگر خودروهای تک سرنشین عامل و مقصر اصلی ترافیک این شهر شناخته شدند.
مطالعات شهری نشان داد الآرتی اگرچه کمکحال خوبی برای برخی مناطق تهران است اما قادر نیست به تنهایی بار سنگینی از دوش مدیریت ترافیکی پایتخت ایران بر دارد و برای رسیدن نقطه امن ترافیکی در این کلانشهر نمیتوان به قول معروف «تمام تخم مرغها را درون یک سبد چید.» و باید در هر منطقه به فراخور اوضاع و احوال معابر آن بخش، مد حملونقلی تعریف کرد و به سایر انواع حملونقل عمومی اتصال داد. بهعنوان مثال بیآرتی را نمیتوان نسخه خوبی برای معابر با عرض کمتر از 16 متر دانست و گاه حتی نمونههای سبکتر و لایههای فرعیتر حملونقل مانند ونها و میدباسها در یک منطقه میتوانند از تعداد خودروهای تکسرنشین بکاهند و یاریرسان مترو و بیآرتی باشند. در نهایت باید دانست که همه تلاش مدیریت ترافیک تهران باید معطوف به کاهش تعداد خودروهای تکسرنشین باشد و به موازات توسعه شبکه بزرگراهی تهران باید با تقویت بنیه حملونقل عمومی از بار ترافیکی بزرگراهها کاست.
البته در این بین نقش فرهنگسازی و استفاده از راهحلهای کارشناسی مانند حمایت از تاکسیهای آنلاین و اشتراکی در جهت به اصطلاح «چند تا یکی کردن» تکسرنشینها را نباید از یاد برد و تنها نمیتوان به راههای توسعه فیزیکی بسنده کرد. موردی که با گذشت 2 سال از اجرایی شدن آن تا درصد قابلتوجهی از تعداد خودروهای شخصی تکسرنشین و مشکلات فضای پارک در مناطق پرتراکم، نه فقط در تهران بلکه در سراسر ایران کاسته و اکنون در برابر چالش بزرگی تحت عنوان «تعلق یا عدم تعلق سهمیه سوخت به تاکسیهای آنلاین در صورت سهمیهبندی بنزین» قرار دارد.
یکی از جنبههایی که نظر مخالفان قطارهای سبک شهری را تقویت میکند، بافت تاریخی مرکز تهران و بر هم زدن جنبههای معاصر و سنتی معماری شهری در این مناطق است. بر این اساس کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و فعالان تاریخی در حوزه معماری و شهرسازی با توجه به پیشنهاد منطقه 12، بهعنوان قلب تپنده تهران در بطن یکی از خطوط مطرح شده از سوی مشاوران فرانسوی برای احداث الآرتی، چندان موافقتی با اجرای این طرح ندارند و آن را بر هم زننده بافتهای مفید و ارزشمند سنتی در مرکز پایتخت میدانند.
اما حقیقت اینجاست که سالها پیش، در زمانی که مدیریت شهری پایتخت به سرعت در حال توسعه شبکه بزرگراهی بود و آغاز مطالعات در راستای احداث خطوط ایستگاههای این مد حملونقل نیز مد نظر قرار گرفت، الآرتی نتوانست جایی در تهران برای خودش دست و پا کند و در نهایت طرح احداث این مُد به بار ننشست. با توجه به مشکلات عدیده سر راه این گونه از شیوههای جابهجایی عمومی سریع درون شهرهای بزرگ همچنان نیز به نظر نمیرسد در شهرداری و شورای شهر تهران اراده محکمی برای ظهور الآرتی وجود داشته باشد و شاید بتوان در فرصتی دیگر قطارهای سبک شهری را در کنار، مترو، بیآرتی، اتوبوسها، تاکسیها و امثالهم در شهر تهران به کار گرفت.
اما آنچه مسلم است و تائید مدیران اصلی شهرداری تهران را نیز همراه خود دارد این است که احداث گونهای تازه از حملونقل درونشهری در پایتخت نیازی مبرم به سرمایهگذاری بخش خصوصی دارد و با تکیه صرف بر بودجه دولتی نمیتوان طرحهایی از این دست را به سرمنزل مقصود رساند.
نوشته: روزبه خندان
دیدگاه خود را بنویسید