نگاهی به بایدها و نبایدهای حوزه آفرود و کویرنوردی از دیدگاه یکی از باتجربههای این حوزه به نقل از مجله تخت گاز در شماره قبلی پای سخنان یکی از باتجربهترین کویرنوردان کشور یعنی مهرداد قزوینیان نشستیم. در گپوگفتی صمیمی با او ، باید و نبایدهایی را درحوزه طبیعت گردی و آفرود بررسی کردیم. در […]
به نقل از مجله تخت گاز
در شماره قبلی پای سخنان یکی از باتجربهترین کویرنوردان کشور یعنی مهرداد قزوینیان نشستیم. در گپوگفتی صمیمی با او ، باید و نبایدهایی را درحوزه طبیعت گردی و آفرود بررسی کردیم. در این شماره هم بحث را با او ادامه میدهیم و پیشاپیش از مدیرت محترم مجموعه آفرودبرگر که میزبان ما بود تشکر میکنیم.
در شماره گذشته در مورد تجهیز خودروها صحبت کردیم. قزوینیان اعتقاد داشت روند استفاده از تجهیزات که حتی بسیاری از آنها نمایشی است به شکل افسارگسیختهای در حال گسترش است. از او پرسیدیم اصلا یک خودرو دو دیفرانسیل آیا نیاز به این همه تجهیزات دارد؟
نکته اینجاست که متاسفانه بعضی از علاقهمندان تصور میکنند باید خودرو شاسیبلند آنها در خیابان همه نگاهها را به خود معطوف کند. در نتیجه بسیاری از لوازم و تجهیزاتی که اصلا برایشان کاربرد ندارد را به خودرو اضافه میکنند. متاسفانه این موضوع مُد شده است. آفرود و دودیفرانسیل سواری خودش به چند رشته مختلف تخصصی تقسیم میشود که هر کدام نیاز به تخصص و امکانات خودش دارد. سیستم تعلیق و لاستیکهای مورد استفاده در خودرویی که قرار است به تورهای سافاری برود، با سیستم تعلیق و تجهیزات مورد استفاده در یک خودرو برای مسابقه سنگنوردی و یا هر رشته دیگر متفاوت است. امکان ندارد که شما یک خودرو داشته باشید که همه کار برایتان بکند.
من اصلا با تجهیز و ارتقاء سطح خودروها مخالف نیستم. اما از راه و روش درست و با هدف مشخص. هر چند دوستانی مثل آقای حمید بریری و بسیاری از عزیزان دیگر حتی با خودروهای استاندارد از سختترین و صعبالعبورترین نقاط طبیعت ایران گذر کردند. ما خودمان با 2 خودرو استاندارد تویوتا لندکروزر و نیسان پاترول از ریگ جن عبور کردیم. به هر حال خودروهای امروزی حتی در حالت استاندارد هم قابلیتهای جالبی دارند و از خودروهای چند دهه پیش بهتر عمل میکنند. برای یک سفر آفرود باید تجهیزات و امکاناتی در خودویتان داشته باشید. مثلا جعبهآچار خودرو، پمپ باد، آب و سوخت و روغن موتور، لوازم مصرفی خودرو، لوازم ترمیم رادیاتور و از این دست چیزها. حالا اگر خودرو شما به وینچ هم مجهز بود چه بهتر. اگر لاستیک مناسب با جنس مسیر زیر خودرو شما قرار داشت قطعا بهتر است. اما مثلا لاستیک پاترول در حالت استاندارد با اندازههای رینگ و لاستیک 31/10.5/15 ساخته شده اما گاهی دیده میشود سایز رینگ و لاستیک را تا 35/12.5/15 بالا بردهاند. خب این سایز لاستیک به جای اینکه کارایی این خودرو را افزایش دهد باعث تخریب صفحه کلاچ و بسیاری از قسمتهای دیگر میشود. چون 10 سانتیمتر ارتفاع لاستیک افزایش یافته و این خودرو دیگر شتاب قبل را ندارد پس راننده مرتب دور موتور را برای دستیابی به شتاب مورد نظرش بالا میبرد. از طرفی بخشهای دیگر همچون ترمز نیز تحت فشار قرار میگیرند. حالا تصور کنید با این خودرو به آفرود هم بروید! خب قطعا استهلاک این خودرو چندین برابر یک خودرو استاندارد است. در واقع نه تنها با این تغییرات کارایی خودرو افزایش پیدا نکرده بلکه، قابلیتهای فنی و ایمنی آن را نیز کاهش دادهایم. مثلا خودرویی که قرار است برای یک سفر چند روزه مقدار زیادی سوخت و آب و آذوقه با خود حمل کند، منطقی است که از کمکفنرهای بهتر و قابل تنظیم و از این قبیل تجهیزات استفاده کند. اما الزاما نباید این خودرو نیم متر لیفت شود! تازه گاهی دوستان همین تجهیزات بلا استفاده را در بالاترین نقطه خودرویی که غیراصولی لیفت هم شده نصب میکنند. حالا سوال اینجاست که این خودرو در پیچها چگونه عمل خواهد کرد؟ آنهم با این مرکز ثقل وزنی نامنظم. در کل باید با توجه به هدفتان برنامهریزی کنید و خودرو را ارتقاء سطح دهید.
بهطور مثال هدف من عکاسی از غروب مرنجاب است. خب برای این موضوع نیاز به یک خودرو با تجهیزات خاص، 2 وینچ در عقب و جلو خودرو، پروژکتورهای فراوان، لاستیکهای اور سایز و سپرهای آفرود خاص و… ندارم. حتی حالا دیگر پراید هم تا لب شنهای مرنجاب میآید. کافی است یک خودرو دو دیفرانسیل سالم داشته باشم. من یک تویوتا هایلوکس دارم که تجهیزات مختلفی را روی آن نصب کردهام اما این لوازم و تجهیزات همانهایی است که ما در سفرهای چندین روزه در مسیرهای سختی مثل ریگ جن به آنها نیاز داریم و همگی کاربردی هستند. نکته بعدی این که در بسیاری از مواقع خودروها در مسیرهای مختلف گیر میکنند. در این شرایط خودرویی که سبکتر است هم راحتتر از معرکه خلاص میشود و هم سختتر گیر میافتد و مصرف سوخت کمتری دارد. گاهی به دلیل سنگینی خودرو باید همه تجهیزات را از آن خارج کنید تا بشود خودرو را مثلا از گِل درآورد. حالا آیا من برای عکاسی از غروب مرنجاب به این همه تجهیزات دستوپاگیر نیاز دارم؟ پاسخ منفی است. کسی که هدفش فقط طبیعتگردی آنهم به شکل معمولی است و صرفا با خانواده گاهی به دل طبیعت میرود، نیاز به خودرویی ندارد که از دور شبیه تانک T72روسیه به نظر برسد (این جمله قزوینیان در وصف این خودروها باعث خنده جمع میشود). ضمنا بحث برنامهریزی هم نباید از قلم بیافتد، این موضوع بسیار مهم است.
نمیشود که به صرف داشتن چند لیتر آب و چند کنسرو راهی طبیعت شد. شما باید بدانید مسیرتان تا مقصد چند کیلومتر است، چقدر خودرو شما سوخت مصرف میکند، باید چقدر سوخت و آب آشامیدنی با خود به همراه داشته باشید، چند وعده غذایی پیشرو خواهید داشت، باید چه نوع غذایی در چه فصلی و به چه مقدار با خود حمل کنید، در کدام نقاط توقف خواهید کرد، پمپهای بنزین سر راه را باید بشناسید، باید بدانید که در کدام ساعت حرکت کنید که به ترافیک ورودی و خروجی شهرها بر نخورید و در کل باید یک چکلیست داشته باشید که همه چیز در آن دیده شده باشد. نکته مهم دیگر جای دادن این تجهیزات و مواد در خودرو است بهطوریکه در تکانها و حرکات به این طرف و آن طرف نروند و در خودرو نریزند. من خودم یک جعبه دارم که اسمش را گذاشتهایم جعبه آشپزخانه و همه چیز در آن جای میگیرد. ما هیچوقت ننگینترین لکههای طبیعت یعنی ظروف یکبارمصرف را هم با خودمان جایی نمیبریم چون اگر در طبیعت رها شوند خودمان را نمیبخشیم. پس از ظروف استیل استفاده میکنیم که حتی با استفاده از شنهای کویر هم تمیز میشوند.
فعالیت حرفهای در این حوزه کمهزینه نیست. اما یادتان باشد پول بیحسابوکتاب خرج کردن هم هنر بهشمار نمیرود. شما میتوانید باکسهای خاص از برندهای معتبر را خریداری کنید و وسایلتان را درون آن بگذارید. عدهای هم با سلیقه و بسیار زیبا باکسهای چوبی میسازند که هم هزینه کمتری دارد و هم کارشان را راه میاندازد. به هر حال هدف شما مهمتر است. عزیزانی هستند که با یک جیپ یا پاترول ساده کل ایران را گشتهاند و هزینههایشان هم با بعضی از افراد قابل مقایسه نیست. مهم این است که شما در سفر هدف داشته باشید و از سفرتان لذت ببرید.
بله درست است. در سالهای دور ما کویرنورد نداشتیم آنهم به صورت تفریحی. این سبک در سالهای اخیر بهوجود آمده. در دوران گذشته معمولا طبیعتگردان یا کوهنورد بودند و یا شکارچی که به دل جنگلها و یا مناطق شکاری بیابانی مثل بند علیخان در ابتدای پارک ملی کویر و انتهای ورامین میرفتند. در سالهای دور کسی از ریگ جن آنهم با هدف تفریج عبور نمیکرد. اما خب در این سالها این سبک از طبیعتگردی اوج گرفته و به نظر من تبدیل به یک صنعت شده است چون افراد زیادی در حال حاضر با این رشته در بخش تامین تجهیزات و یا آمادهسازی خودروها فعال و در ارتباط هستند. اتفاقا من تصور میکنم ما در این بخش میتوانیم با استفاده از صنعت گردشگری بسیار موفق عمل کنیم و صنعتی که انگار هنوز مورد توجه مسئولین قرار نگرفته و پی به پتانسیلهایش نبردهاند.
صحبتها و درددلهای این آفرودر با علاقهمندان در شماره آینده ماهنامه تختگاز هم ادامه خواهد داشت.
دیدگاه خود را بنویسید