تویوتا یاریس هاچبک 2015 به نقل از مجله تخت گاز تویوتا یاریس به عنوان یکی از کم مصرف ترین و ارزان ترین هاچ بک های تویوتا شناخته می شود. در چند سال اخیر، از میان هیاچ بک های گوناگون تویوتا، تنها پای یاریس به ایران باز شده است. البته تجربه نشان داده مقبولیت مدل سدان […]
به نقل از مجله تخت گاز
تویوتا یاریس به عنوان یکی از کم مصرف ترین و ارزان ترین هاچ بک های تویوتا شناخته می شود. در چند سال اخیر، از میان هیاچ بک های گوناگون تویوتا، تنها پای یاریس به ایران باز شده است. البته تجربه نشان داده مقبولیت مدل سدان یاریس در ایران، بیشتر از مدل هاچ بک است و همواره حجم واردات مدل هاچ بک محدودتر از مدل سدان بوده است. جدیدترین محصول وارداتی تویوتا به ایران و یکی از جدیدترین مدل های تویوتا، نسل چهارم یاریس است. یاریس ۲۰۱۵ جایگزین مدل قبلی خود شده و با کد اتاق XP150 شناخته می شود. همچون نسل جدید کرولا، یاریس جدید نیز در دو نسخه ویژه اروپا و آمریکا و نسخه مخصوص خاورمیانه تولید می شود. این دو از نظر طراحی تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند و از آنجایی که ایرتویا خودروهایش را از امارات وارد ایران می کند، مدل وارد شده به کشور از نوع ویرایش خاورمیانه است که بر پایه تویوتا VIOS شکل گرفته است.
طراحی یاریس جدید در قسمت جلو شباهت زیادی با محصولات لکسوس دارد و جلو پنجره اش گواه این مساله است. چراغ های بزرگ و متعجب عقب نیز فرم جالبی دارند و تقریبا روی ستون های عقب قرار گرفته اند. طراحی کابین یاریس جدید مشابه کابین نسل سوم یاریس سدان است. چیدمان کابین و کنسول جلو در یاریس جدید، عامه پسندتر از مدل های قبلی یاریس است و به هیچ عنوان گیج کننده و شلوغ نیست. کیفیت متریال کابین در سطح معمولی قرار دارد. البته فراموش نکنید که با یک هاچ بک ارزان قیمت در بازارهای جهانی طرف هستید، پس نمی توان انتظار کیفیت محصولات لوکستر تویوتا را از یاریس داشت. البته دوام متریال و مونتاژ قطعات همچون سایر محصولات تویوتا قابل اعتماد است. همچون سایر محصولات تویوتا، یاریس جدید نیز از کمبود امکانات نسبت به رقبا رنج
میبرد و حتی از تنظیم برقی صندلی ها و ایربگ های جانبی و پرده ای نیز در این هاچ بک کوچک خبری نیست. وقتی که نگاهی به چرخ های عقب می اندازید و ترمز کاسه ای عقب را مشاهده می کنید، نا امیدیتان از یاریس دو چندان می شود. این در حالی است که حتی ۲۰۶ تیپ ۵ نیز از ترمز دیسکی عقب بهره می برد. صندلی ردیف عقب قابلیت تا شدن دارد تا در صورت نیاز، فضای بیشتر برای بار در اختیار باشد. روی صندلی های جلو مشکلی از نظر فضای سر و پا احساس نمی شود، اما در
صندلیهای نیمکت مانند عقب احساس راحتی به اندازه
صندلی های جلو نیست و فضای محدود پا و سر برای افراد قد بلند
آزار دهنده است. یاریس جدید از یک پیشرانه ۱.۵ لیتری VVTI برخوردار است. این پیشرانه ۱۶ سوپاپ با کد NZ.FE1 شناخته می شود و قادر است ۱۰۷ اسب بخار قدرت تولید کند. عملکرد گیرباکس ۴ سرعته اتوماتیک یاریس جذابیت چندانی ندارد، اما برای مصارف داخل شهر کافی به نظر می رسد. از پیشرانه کوچک یاریس نیز نمی توان انتظار عملکرد فوق العاده ای داشت و مصرف بسیار پایینش، کمتر پای صاحبش را به پمپ بنزین ها باز می کند. تعلیق یاریس در جلو از نوع مک فرسون و در عقب از نوع پیچشی است. سواری یاریس در کل نرم و بی صداست، اما گه گاهی تکان ها به کابین نفوذ می کنند. یاریس جدید رقبایی نظیر کیا ریو جدید و هیوندای i20 را در مقابل خود می بیند. و باید گفت از نظر جذابیت های کابین و فهرست امکانات یک سر و گردن پایینتر از آنها قرار دارد.
به نقل از مجله تخت گاز
سراتو از سال ۲۰۰۳ تا کنون، به عنوان بازیگر اصلی کیا در کلاس سدانهای کوچک خانوادگی حضور دارد و از محبوبیت بالای آن در چند سال اخیر، خصوصا در بازار خودرویایران، نمیتوان گذشت. نسل جدید کیا سراتو که در بازار امریکا با نام (فورته) شناخته میشود، در سال ۲۰۱۳ به عنوان سومین نسل کیا سراتو معرفی شد تا با ظاهری به مراتب زیباتر از قبل، برای رقبا خط و نشان بکشد. یکی از ویژگیهای اصلی خودروهای کرهای، همین ظاهر پر زرق و برق آنهاست. کیا سراتو جدید نیز از این قاعده مستثنی نیست و با نگاهی گذرا به بدنه آن، به جذابیتهای ظاهریش که کم هم نیستند، پی خواهید برد. خطوط هماهنگ بدنه، از مهمترین ویژگیهای ظاهری سراتو جدید به شمار میآیند. در نمای ظاهری، سراتو همچون کرولا و سیویک جاافتاده نیست، اما به مراتب زیباتر و چشم نوازتر از آنهاست و علاوه بر خانوادهها و افراد میان سال، خریداران جوانتر و طالب جذابیت را نیز به سوی خود جذب میکند. با نزدیک شدن به خودرو، چراغهای پشت دستگیره درها و پایین آینههای جانبی روشن شده و به شما خوش آمد میگویند. فضای کابین سراتو جدید نیز به پیروی از نمای ظاهری، از جذابیت و پویایی خوشایندی برخوردار است. همچنین کیفیت بالای متریال استفاده شده در کابین نیز باعث میشود تا از پرداخت مبلغ حدود ۱۳۰میلیون تومان برای این سدان کوچک پشیمان نشوید. در کل طراحی کابین متناسب است و همچون هموطنش هیوندای النترا، مواج و ساختار شکن نیست، ازاین رو دیرتر خسته کننده و تکراری خواهد شد. فضای کابین سراتو نیازهای یک خانواده ۴نفره را به خوبی پاسخ میدهد، اما در مقابل کرولا و سیویک کمی محدودتر به نظر میرسد.عایقبندی کابین بسیار مطلوب است میزان سر و صداهای وارد شده به کابین بسیار کمتر از قبل است. یکی از مهمترین برتریهای سراتو نسبت به رقبای ژاپنیاش، فهرست بلند بالای آپشنها و امکانات رفاهی است که در مقابل کرولا و سیویک با امکانات محدودتر، بسیار وسوسه کننده به نظر میرسد. از مهمترین این آپشنها میتوان به سیستم تهویه مطبوع اتوماتیک جداگانه برای سرنشینان جلو و عقب و تنظیم برقی صندلی راننده در ۱۰ جهت به همراه گرمکن و سردکن صندلی راننده و گرمکن صندلی سرنشین جلو اشاره کرد. فرمان سراتو در سه حالت کامفورت، اسپرت و نرمال تنظیم میشود. همچنین شیفترهای تعویض دنده در پشت فرمان لذت رانندگی با سراتو را دوچندان میکنند. سراتو جدید از یک پیشرانه ۴سیلندر ۲لیتری بهره میبرد که قادر است ۱۶۱ اسب بخار قدرت تولید کند. جعبه دنده ۶سرعته تیپترونیک از دقت بالایی برخوردار است و گشتاور ۱۹۴ نیوتنمتر را به محور جلو منقل میکند. کشش سراتو در سربالاییها با تعداد سرنشینان زیاد ستودنی است، اما از آن انتظار شتاب آنچنانی و کندهشدنهای ناگهانی هنگام فشردن پدال گاز را نداشته باشید. صدای موتور نیز در دورهای بالا چندان جذاب نیست و در داخل کابین شنیده میشود. از مهمترین سامانههای ایمنی و حرکتی دراین خودرو، میتوان به کنترل پایداری الکترونیکی و مدیریت پایداری VSM اشاره کرد، که هندلینگ و چسبندگی فوقالعادهای را برای سراتو به ارمغان آوردهاند و باعث میشوند تا اعتماد به نفس راننده هنگام مانورهای ناگهانی و تعویض خطوط بالا برود. مصرف سوخت ۷.۹ لیتری این سدان جمع و جور نیز در نوع خود و با وجود موتور ۲لیتری مناسب است و باعث میشود کمتر به پمپ بنزینها سر بزنید.
به نقل از مجله تخت گاز
صحبت از اعتبار و قدمت برند که میشود، نام و نشان کرهایها در مقابل برندی با سابقه همچون تویوتا رنگ میبازد. تویوتا همواره در ساخت خودروهای با دوام، همه پسند و پرفروش شهرت داشته است و نماینده آن در کلاس C، عنوان پرفروشترین خودروی جهان را یدک میکشد. کرولا نخستین بار در سال ۱۹۶۶ معرفی شد و حالا پس از گذشت ۴۸ سال از عمر درخشانش، یازدهمین نسل آن با کد F170 روانه بازار شده است. خودرویی پرطرفدار و با سابقه که فروشش در سال ۲۰۱۳ از مرز ۴۰ میلیون دستگاه گذشت. کرولا جدید با دوظاهر مختلف عرضه میشود. یک مدل مخصوص بازار امریکا است و دیگری ویرایش خاورمیانه کرولا به شمار میآید. نمونه وارد شده به کشور ظاهری متفاوت نسبت به مدل عرضه شده در بازار امریکا دارد و در 2 سطح تجهیزاتی XLi و GLi در ایران عرضه میشود. نمای ظاهری کرولا، زرق و برق رقبای کرهای را ندارد، اما طراحی آن به مراتب جاافتادهتر و عامه پسندتر از سراتو است و همین عامل باعث میشود تا دیرتر از این خودرو بیآلایش خسته شوید. چراغهای بسیار بزرگ در کنار جلوپنجره براق و سپر ورم کرده جلو، از مهمترین عناصر طراحی بدنه کرولا به شمار میآیند. خطوط روی جلو پنجره به داخل کاسه چراغها نیز منتقل شده اند و با وجود گلگیرها و سپرهای وروم کرده، ابعاد کرولا بزرگتر از قبل شده است. بر خلاف بدنه سراتو که از خطوط نرم و سیالی تشکیل شده است، نمای ظاهری کرولا جدید مخلوطی از خطوط تیز و نرم است که ترکیبی چشم نواز را رقم زده است. به لطف ابعاد بزرگ بدنه و طراحی منطقی، کرولا از کابین بسیار جادار و راحتی برخوردار است که به راحتی ۵ نفر را در خود جای میدهد. کیفیت متریال کابین مطلوب است و تنها نبود مواردی همچون روکش چرمیصندلیها در مدلهای پایه توی ذوق میزند. طراحی کابین کرولا به دور از هیجان است و جذابیت سراتو و سیویک را ندارد. در عین حال اتاق این خودرو بسیار با دوام و آرامش بخش است و بیشتر افراد میانسال را به سوی خود جذب میکند. همانطور که اشاره شد، کرولا از نظر سطح تجهیزات و امکانات رفاهی، در مقابل رقیبی همچون سراتو حرفی برای گفتن ندارد و از امکانات ابتدایی دراین رنج قیمت، همچون صندلی برقی راننده و تهویه مجزا برای سرنشینان عقب، حتی در نمونههای فول آپشن بی بهره است. این اشکال کرولا در مدل XLI با امکانات پایه پررنگتر است و نبود مواردی همچون تهویه اتوماتیک، صفحه نمایش، کروزکنترل، سانروف و مهشکنهای جلو دراین مدل بسیار ناامیدکننده است. اما با روشن کردن کرولا و شروع حرکت بااین سدان محبوب ژاپنی، تمام کموکاستیهایش را فراموش کرده و به آن علاقهمند خواهید شد. سواری کرولا همچون سایر محصولات خانوادگی تویوتا، بسیار نرم و بیصداست و سیستم تعلیق در دفع ناهمواریها و تکانهای مسیر، عالی عمل میکند. رانندگی با کرولا چندان هیجان انگیز نیست، اما کشش بالای این خودرو و تعادل خوبش در حرکات بدنه قابل تحسین است. همچنین جعبه دنده ۴سرعته اتوماتیک از دقت بسیار بالایی برخوردار است و هماهنگی آن با پیشرانه مثالزدنی است. البته جای خالی کرولاهای مجهز به جعبه دنده ۷سرعته اتوماتیک CVTI S در ایران احساس میشود. فرمان کرولا بسیار نرم است واین نرمیزیاد، در مواردی فرمان را گیج کرده است. کرولا با وجود قدرت کمتر از سراتو، پا به پایاین خودرو شتاب گیری میکند و ظرف4/10 ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد. در میان سه خودرویاین مقایسه، کرولا یکی از ایمنترینهاست و دراین زمینه کارنامه درخشانی دارد.
به نقل از مجله تخت گاز
MG کهنه کار با ورودش به ایران، ذهن بسیاری را به سوی خودروهای معلوم الحال چینی برد و همین عامل باعث شد تا مقبولیتی درخور محصولات جذابش را تجربه نکند. داستان از این قرار است که شرکت MG انگلستان، پس از سالها دست به دست شدن، سرانجام در سال ۱۹۹۴ به بامو واگذار شد و در سال ۲۰۰۵، دو کمپانی چینی Saic و Nanjing مالکیت آن را از آن خود کردند. خط تولید MGدر چین است و همین عامل باعث شده تا برچسب چینی روی پیشانی این خودروساز با سابقه بخورد. اما خیلیها نمیدانند که محصولات MG هنوز هم با نظارت مهندسان بریتانیایی این شرکت تولید میشوند و تحت لیسانس انگلستان هستند و از این نظر، وضعیتی مشابه بنزهای تاپ خودرو که در ایران خودرو مونتاژ میشدند دارند. پس به هیچ عنوان نمیتوان MG را با خودروهای نوپا و بیکیفیت چینی قیاس کرد. محصولات MG در کنار خودروهای کرهای و ژاپنی قرار میگیرند و با قیمتی مناسب تر از آنها، انتخابهای جذابی به شمار میروند. MG6 را میتوان گرانترین MG وارد شده به ایران در نظر گرفت. این مدل در دو نوع GT و مگنت عرضه میشود. مدل GT در قسمت عقب، فرم لیفتبک دارد و اسپرتتر است. مدل مگنت نیز با طراحی ساده تر در عقب، صندوق بار بزرگتری را در اختیار قرار میدهد. طراحی MG6 اسپرت و چشمنواز است. خصوصا گرافیک زیبای چراغهای جلو و عقب که به این زودیها خسته کننده نمیشوند. با قرار گرفتن در کابین و مشاهده ترکیب کنسول جلو و صفحه کیلومترشمار، ذهن بیننده ناخوداگاه به سوی کابین محصولات بامو میرود. طراحی چشمنواز کنسول جلو به هیچ عنوان گیجکننده نیست و ارگونومی مناسبی دارد. کیفیت متریال کابین نسبتا مناسب است. فضای کابین MG6 یکی از نقاط قوت این سدان متوسط به شمار میرود. با صندلیهای راحت و جادار این خودرو هیچ مشکلی از نظر فضای پا و سر احساس نمیشود و در ردیف عقب ۵ سرنشین به راحتی قرار میگیرند. تنها شیب قسمت عقب سقف در مدل لیفت بک باعث شده تا افرادی که قد بلندی دارند، مجبور باشند سایش سر با سقف را تحمل کنند. نکته منفی دیگر در خصوص MG6، دید محدود عقب است که باعث شده این خودرو به دوربین دید عقب نیاز مبرم داشته باشد، اما در کل از نظر تسلط به خودرو و فرم قرار گیری سرنشینان، MG6 امتیاز کافی را کسب میکند. MG6 با دو تریم داخلی مشکی و کرم عرضه میشود، که اتاق مدلهای GT اکثرا مشکی رنگ هستند. یک پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۸ لیتری توربو در دل این سدان جذاب جا خوش کرده که قادر است ۱۶۰ اسب بخار و ۲۱۵ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. در این میان عملکرد جعبه دنده ۵ سرعته تیپ ترونیک نیز قابل توجه است و هماهنگی مناسبی با پیشرانه دارد. یکی دیگر از نقاط قوت MG6، هندلینگ و پایداری عالی این خودرو است که در تعویض ناگهانی خطوط و پیچها به راننده اعتماد به نفس میدهند. در این میان فرمان بسیار نرم است و همین نرمی زیاد باعث شده تا کمی گیج باشد و در مواردی اطلاعات مناسبی از مسیر منتقل نکند. البته این مورد در ترافیکهای شهری یک مزیت محسوب میشود و تنها افرادی که به رانندگی اسپرت و هیجان انگیز اهمیت میدهند میتوانند از آن ایراد بگیرند. علیرغم ماهیت اسپرت MG6، سواری این خودرو نرم و راحت است و شاسی انگلیسی، راحتی قابل قبولی را برایش به ارمغان آورده است.
به نقل از مجله تخت گاز
رنو مگان سدانی که در سال ۲۰۰۵ به عنوان خودرو سال اروپا برگزیده شد. خودرویی محبوب و عامهپسند در ایران که تا همین چند سال پیش، با قیمت معقولش انتخاب بسیار مناسبی بود. اما مگان هم از افزایش نجومی قیمت در امان نماند و حالا با امکاناتی کم، کابینی قدیمی و جعبه دندهای که در این بازار متنوع بیشتر شبیه یک شوخی دوستانه است، در میان خودروهای حدودا ۱۰۰ میلیون تومانی قرار گرفته است! مگان در دو نوع ۱۶۰۰ و ۲۰۰۰ در ایران عرضه شده است. مدل ۲۰۰۰ ابتدا به صورت کاملا وارداتی از ترکیه به ایران میآمد، اما حالا هر دو مدل در ایران مونتاژ میشوند. طراحی ظاهری مگان پس از گذشت سالها، هنوز هم چشمنواز و هماهنگ است. مگان وامدار طراحی ناموفق مدل SATIS VEL است که تحولی اساسی در طراحی محصولات رنو ایجاد کرد. یکی از نکات جالب در مگان، عدم خروجی لوله اگزوز روی سپر عقب است و خروجی اگزوز قبل از رسیدن به سپر مخفی شده است. روی دستگیره درهای مگان جای چرخاندن کلید وجود ندارد و تمام درها با کارت کلید باز میشوند. سیستم استارت خودرو نیز به این صورت است و با دکمهای روی کنسول جلو، پیشرانه ۲ لیتری بیدار میشود. این آپشن در سال ۲۰۱۴ یک مورد عادی است، اما در زمان خود یک ویژگی منحصر به فرد و جذاب به شمار میآمده است. مهمترین ویژگی مثبت مگان، فضای جادار کابین و صندوق بار بزرگ است. صندلیهای مگان راحت و جادار هستند و فاصله پشت سریها نسبت به سر تنظیم میشود. اما صندلیهای جلو به خوبی سرنشینان را در بر نمیگیرند و در پیچها باعث سر خوردن سرنشینان میشوند. خبری از سانروف، روکش چرمیصندلیها و تنظیمات برقی صندلیها در مگان نیست و نبود این موارد در یک سدان ۹۰ میلیونی ناامید کننده است. همچنین مگانهای ۱۶۰۰ با دو ایربگ و شیشهها و آیینههای برقی، از نظر سطح تجهیزات وضعیتی مشابه تندر ۹۰ فول آپشن دارند. در جای جای کابین فضاهای متعددی جهت نگهداری اشیا تعبیه شده است. فرم جالب ترمز دستی هنوز هم جلب توجه میکند و بیشباهت به ادوات هواپیما نیست. میدان دید عقب متوسط است و به لطف ابعاد بزرگ پنجرههای جانبی، دید اطراف و تسلط به خودرو کاملا راضی کننده است. ضعفهایی در سیستم تهویه اتوماتیک و سیستم صوتی دیده میشود. به طور مثال تا خودرو روشن نشود نمیتوان از سیستم صوتی آن استفاده کرد. ارتفاع فرمان در دو حالت قابل تنظیم است و ۶ عدد ایربگ در مدل ۲۰۰۰، کمربندهای ۳ نقطهای پیش کشنده و سیستم کنترل پایداری، ایمنی مگان را تامین میکنند. فراموش نکنید مگان موفق به کسب ۵ ستاره ایمنی از موسسه EURONCAP شده است و یکی از ایمنترین سدانهای متوسط به شمار میرود. البته کیفیت بعضی از متریال کابین توی ذوق میزند و کیفیت پایین مونتاژ داشبورد باعث شده تا پس از مدتی شاهد بروز سر و صداهای اضافه از این قسمت باشیم. مگان ۲۰۰۰ از یک پیشرانه ۲ لیتری ۱۶ سوپاپ برخوردار است. قدرت تولیدی این پیشرانه در مقابل حجم آن ناامید کننده است و به تکنولوژی قدیمی موتور باز میگردد. نسبت تراکم پیشرانه مگان ۱۰ به ۱ است و از این نظر باید حتما از بنزین سوپر برای آن استفاده شود. نقطه ضف فنی مگان در جعبه دنده ۴ سرعته اتوماتیکش نهفته است. این جعبه دنده کهنه در سال ۲۰۱۴ توان رویارویی با خودروهای دیگر را ندارد و تاخیرهای متعدد آن کمی آزار دهنده است. گشتاور مگان در دورهای میانی به دست میآید و همین عامل باعث شده تا مگان با وجود پیشرانه ۲ لیتری به هیچ وجه خودروی پرشتابی نباشد.
به نقل از مجله تخت گاز
پس از موفقیتهای هاچبک متوسط هیوندای، i30، این بار برادر بزرگترش قدم به ایران گذاشته تا در کنار سایر محصولات جدید هیوندای، خودروهای رقیب را به چالش بکشد. هیوندای i40 را میتوان جدیدترین محصول وارد شده هیوندای به ایران خطاب کرد. این خودرو در سال ۲۰۱۱ معرفی شد. ابتدا مدل استیشن آن به بازار آمد و سپس هیوندای تصمیم گرفت از مدل سدان آن نیز رونمایی کند. i40 دو نوع استیشن و سدان در ایران عرضه میشود که نمونه سدان، در ظاهر شباهت زیادی به هیوندای النترا دارد و از نظر اندازه اتاق، میان سوناتا و النترا قرار میگیرد. نمونه استیشن نیز مناسب خانوادههای چند نفره است که به دنبال فضای زیاد بار و کابین بزرگ هستند. حضور i40 واگن، سبد محصولات هیوندای را در ایران تکمیل کرده و خلا خودروهای واگن در مارکت ایران را پر کرده است.
اتاق i40 بیشباهت به سایر مدلهای جدید هیوندای نیست و طراحی آن، همچون طراحی بدنه، حالت سیالی و نسبتا شلوغ دارد. کیفیت متریال کابین در سطح مطلوبی قرار دارد و از این نظر یک پله از i30 بالاتر است. این کیفیت مطلوب در کنار فهرست راضی کننده آپشنها، فضای کابین i40 را بسیار دلچسب ساخته است. البته در کنار کیفیت مونتاژ مناسب، نکاتی منفی نظیر لقی نشیمنگاه صندلیهای عقب نیز قابل ملاحظه است. فضای سرنشینان جلو به لطف ابعاد مناسب صندلیها کافی به نظر میرسد. اما کنسول میانی بزرگ باعث شده تا راننده خودش را در فضای تنگ احساس کند. نکته جالب اینجاست که نمونه واگن با مدل سدان، از نظر فضای سرنشینان ردیف عقب تفاوتی ندارد. اما شیب سقف در قسمت عقب، افراد قد بلند را از نظر فضای سر دچار مشکل میکند. فضای بزرگ صندوق بار نمونه واگن، نظر افراد مشتاق سفر با اساسهای زیاد را به سمت خود جلب خواهد کرد. همچنین در صورت نیاز، صندلیهای عقب با دکمهای خوابانده میشوند تا فضای بار ۱۷۲۰ لیتری در اختیار قرار گیرد.
از میان طیف گسترده پیشرانههای عرضه شده برای i40, تنها پیشرانه ۴سیلندر ۲لیتری با قدرت ۱۷۶ اسب بخار برای عرضه در ایران انتخاب شده است. از این نظر، i40 توانایی فنی مشابه سوناتا دارد و این پیشرانه پر قدرت، نیازهای راننده را به خوبی پاسخ میدهد. البته نمونه واگن به علت وزن بیشتر، از مدل سدان کندتر است، اما باز هم به عنوان یک واگن خانوادگی، خودرو نسبتا چالاکی به نظر میرسد. سواری i40 چیزی میان سوناتا و النترا است. این خودرواز سواری نرم و راحتی برخوردار است، اما بعضی تکانهای مسیر را به داخل کابین منتقل میکند که برای یک خودروی کرهای با اکسلهای ضعیف، ایراد عجیبی نیست. در کل میتوان گفت، در طراحی سیستم تعلیق و کمک فنرها، روی جنبه خانوادگی و راحت بودن i40 بیشتر تاکید شده است. در کابین i40 ۹ عدد ایربگ قرار دارد، که در کنار سامانههای مختلف نظیر سیستم الکترونیکی کنترل پایداری، سیستم ضد هرزگردی و سامانه کمکی ترمز، ایمنی این خودروی خانوادگی را تامین میکنند. i40 در ایران، تقریبا هم قیمت نسل جدید هیوندای سوناتا است و از این نظر کارش کمی سخت شده و پیش بینی میشود اکثر خریداران این رنج قیمت، سوناتا جدید را به i40 گران قیمت ترجیح دهند.
به نقل از مجله تخت گاز
مدتی است بازار خودروهای هاچبک داغ شده است و با توجه به شلوغی شهرها و مشکلاتی نظیر کمبود جای پارک، نیاز به هاچبکهای جمع و جور در شهرها بیشتر از قبل شده است. از سوی دیگر طراحی ساده و کسلکننده بعضی از هاچبکها باعث شده تا مشتریان این خودروها، که اکثرا از قشر جوان جامعه هستند، تمایلی به خرید این خودروهای کوچک نشان ندهند. اما هیوندای با معرفی ولاستر، قدم مثبتی در راستای ساخت هاچبکهای خاص و هیجانانگیز برداشته است. مدتی از ورود اولین خودروی 3 درب هیوندای بهایران میگذرد. ولاستر معجونی از یکهاچ بک کوچک و یک خودروی کوپه به شمار میآید و در مدت حضورش درایران توانسته مقبولیت مناسبی، خصوصا میان خانمها کسب کند. ولاستر از طراحی خاص و جذابی بهره میبرد. و با وجود فزونی آن در خیابانها، هنوز هم جلب توجه میکند. طراحی قسمت جلو ولاستر شباهت زیادی با سایر محصولات هیوندای دارد. اما مواردی همچون رامایرهای غیر واقعی پلاستیکی روی کاپوت، کمیدر ذوق میزنند. همان طور که اشاره شد، ولاستر نخستین خودروی 3 درب هیوندای است. ولاستر تنها یک درب عقب در قسمت شاگرد دارد. ازاین رو در جلو سمت شاگرد از در سمت راننده بزرگتر است و ستون سمت شاگرد جلوتر از ستون سمت راننده قرار دارد. البته گشتاور پیچشیاین خودرو با تقویت پروفیل سازه در ستونها حفظ شده است. سوار و پیاده شدن از در کوچک عقب کمی سخت شده و بعضی اوقات برخورد سر با ستون عقب اجتناب ناپذیر است. شیشه عقب بسیار کوچک است. همچنین مواردی مانند اگزوز دوبل در وسط سپر عقب و قرار گرفتن دوربین عقب در زیر آرم هیوندای، در طراحی ولاستر جالب توجه هستند. سپر حجیم عقب ترکیب زیبایی با چراغهای عقب دارد و ظاهری منحصربهفرد را برای ولاستر به ارمغان آورده است.
با ورود به کابین نخستین چیزی که جلب توجه میکند، طراحی خاص کنسول جلو و پنل درهاست. صندلیهای جلو به خوبی سرنشین را در بر گرفته و جادار و راحتاند. تنظیمات صندلی راننده نیز به صورت نیمه برقی انجام میشود. اما به علت فرم خاص بدنه ولاستر، فضای قسمت عقب بسیار محدود است و برخورد سر سرنشین با سقف دراین قسمت اجتناب ناپذیر است. البته استفاده از سقف شیشهای دراین خودرو باعث شده تا تنگی فضای کابین کمتر احساس شود.
ولاستر از یک پیشرانه ۴ سیلندر ۱.۶ لیتری برخوردار است که میتواند ۱۳۸ اسب بخار قدرت تولید کند. خبری از صدای جذاب اگزوزها و سواری هیجان انگیز در ولاستر نیست. گشتاور ولاستر در دورهای بالا به دست میآید و در سربالاییها کشش مناسبی از خود نشان نمیدهد. گیرباکس ۶ سرعته تیپ ترونیک ولاستر اما تا حدودی به لذت سواری بااین خودروی کوچک افزوده است و باعث میشود ضعفهای فنی این خودرو را فراموش کنید. گیرباکس ولاستر عملکرد قابل قبولی دارد و بسیار دقیق است. فاصله دندهها از یک دیگر کم هستند و معکوس دادنهای به موقع باعث میشود تا دور خودرو افت نکند. همچنین تعویض دندهها در حالت اتوماتیک با نرمی و بدون انتقال ضربه به کابین انجام میشود. فرمان ولاستر تیز و حساس است و به خوبی فرامین راننده را منتقل میکند. سواری خشک و پر تکان ولاستر نیز با توجه به سیستم تعلیق اسپرت و لاستیکهای بزرگش اجتناب ناپذیر است. پایداری ولاستر و کشش خروج این خودرو از پیچها مناسب است و ۶عدد ایربگ، ایمنی سرنشینان را تامین میکنند. ولاستر بیشتر مناسب جوانهایی است که به دنبال متمایز بودن هستند.
به نقل از مجله تخت گاز
سری ۴ یکی از جدیدترین محصولات بامو است که با تکیه به تجربیات سری ۳ محبوب تولید شده است. بامو با متوقف کردن تولید مدل کوپه سری ۳ بسیاری از هوادارنش را شوکه کرد، اما با جایگزین کردن سری ۴ کوپه به جای آن، به رقبا گوشزد کرد که هنوز میدان را خالی نکرده است.
در این چند سال اخیر تنوع محصولات بامو بسیار زیاد شده است و تقریبا میتوان گفت در هر کلاس خودرویی یک نماینده دارد. همانطور که اشاره شد، سری ۴ کوپه به عنوان جایگزین سری ۳ کوپه معرفی شده است، اما اینکه چرا بامو به ساخت مدل سدان سری ۴ تحت عنوان سری ۴ گرنکوپه، در حالیکه مدل سدان سری ۳ تولید میشود، دست زده است، جای سوال دارد. مدتی است پرشیا خودرو واردکننده بامو به ایران، فعالیت خود را افزایش داده و اقدام به وارد کردن جدیدترین مدلهای بامو به ایران میکند. سری ۴ به عنوان یکی از جدیدترین مدلهای ب ام و، طی یک رونمایی نسبتا طولانی (چند شبانه روز رونمایی!)، پایش به ایران باز شد. این مدل جدید بامو در دو نوع کوپه و گرنکوپه (۴ در) وارد ایران میشود. هر کدام از این مدلها در دو نوع 420i و 428i وارد کشور میشوند. 420i کوپه تنها در تیپ لاکچری عرضه میشود و 420i گرنکوپه در انواع اسپرت و لاکچری در ایران عرضه میشود. پکیج اسپرت M نیز برای مدل 428i گرنکوپه قابل سفارش است. فضای کابین جادار است و فرم طراحی صندلیها جالب توجه است. حتی صندلیهای ردیف عقب نیز علیرغم فرم کوپه بدنه، فضای نسبتا مناسبی دارند. طراحی کلی کابین و کنسول جلو کاملا مشابه سایر محصولات جدید بامو است و به نظر میرسد بامو برای کاهش هزینههایش، سعی کرده از یک فرم تکراری برای کابین اکثر محصولاتش استفاده کند!
کنسول میانی حدود ۷ درجه به سمت راننده متمایل شده است و از این نظر شاهد ارگونومی مناسبی در کابین سری ۴ هستیم. و باعث شده دسترسی به ادوات مختلف آسان باشد. در مدل لاکچری نیز ترکیب تیره و روشن در تریم داخلی مشاهده میشودو در مدل اسپرت لاین، از پوشش مشکی رنگ برای کابین استفاده شده است. صندلیهای جلو به صورت برقی تنظیم میشوند و مجهز به سیستم حافظه و گرمکن هستند. وکیوم درها در فاصله معینی به بسته شدن درها کمک میکند.
مدلهای 420i و 428i هردو از یک پیشرانه ۴ سیلندر ۲ لیتری برخوردار هستند. این پیشرانه ۲ لیتری با دو توربوشارژر مجهز به سامانه تویین اسکرول تغذیه میشود. بوست توربوها در این دو مدل متفاوت است و باعث شده تا مدل 420i بتواند ۱۸۴ اسب بخار و مدل 428i، ۲۴۵ اسب بخار قدرت تولید کند. این سیاست جدید بامو در ساخت پیشرانههای کم حجم، آلایندگی و مصرف پایینی را برای محصولاتش به ارمغان آورده است و سری ۴ کوپه تنها ۶ تا ۶.۵ لیتر بنزین در ۱۰۰ کیلومتر میسوزاند. سیستم تویین اسکرول توربوها، باعث شده تا بیشینه گشتاور در همان دورهای ابتدایی در اختیار راننده قرار بگیرد و از این نظر سری ۴ خودروی تیز و چابکی باشد. یکی دیگر از ویژگیهای بارز سری ۴، بهره گیری از گیرباکس ۸ سرعته استیپ ترونیک است که در سایر محصولات جدید بامو نیز به چشم میخورد. این جعبه دنده مدرن یکی از بهترینهاست و عملکرد لذت بخشی دارد. در حالت رانندگی اسپرت فرمان و کمک فنرها سفتتر میشوند و دندهها در دورهای بالاتر تعویض میشوند. در حالت اقتصادی اما همه عوامل در جهت کاهش مصرف سوخت دست به دست هم میدهند. عایقبندی کابین مناسب است و صدای موتور به کابین نفوذ نمیکند. اما در این بامو ۲ لیتری به دنبال صدای جذاب پیشرانه و اگزوزها نباشید. تنها صدای زوزه توربوهای سری ۴ گوش را نوازش میدهد و از این نظر چندان خودروی خوش صدایی نیست.
سری۴ کوپه رقیب نزدیک بنز E کلاس کوپه محسوب میشود. اما مهمترین مزیت آن نسبت به رقیب اشتوتگارتی، خدمات پس از فروش و گارانتی مناسب در ایران است.
به نقل از مجله تخت گاز
از ورود کیا اسپرتیج به ایران مدت زیادی میگذرد. نسل قبلی اسپرتیج به واسطه طراحی مناسب،قابلیتهای فنی دلچسب و البته قیمتی منطقی، محبوبیت زیادی درایران بهدست آورده بود و در مقابل رقبایش گزینه مناسبی به نظر میرسید. مدل جدید اسپرتیج در سال ۲۰۱۱ معرفی و پس از مدت کوتاهی راهی بازار ایران شد تا موفقیتهای نسل قبلی را تکرار کند. اسپرتیج از پلتفرم و پیشرانه مشترک با هیوندای توسان بهره میبرد. از این جهت شباهتهای زیادی با این شاسی بلند کرهای دارد.
بر خلاف اکثر خودروهای کرهای که ازطراحی پرزرق و برق و اغراق آمیز برخوردارند و پس از مدتی از مد افتاده و کسلکننده میشوند، اسپرتیج از ظاهر زیبا و بینقصی بهره میبرد. تمام اجزای بدنه با هم در هماهنگی کامل هستند و ردپای سبک جدید طراحی محصولات کیا، در اسپرتیج به وضوح دیده میشود. از قطعات کرومی نسبت به نسل قبل بیشتر در بدنه استفاده شده است تا ظاهر آن لوکس به نظر برسد.همچنین چراغهای LED جلو هم تاثیر بسزایی روی زیبایی ظاهرگذاشتهاند. در طراحی مدل ۲۰۱۴ اسپرتیج تغییرات جزیی نسبت به قبل ایجاد شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به گرافیک جدید چراغهای عقب و فرم جدید شبرنگهای روی سپر عقب اشاره کرد.
فضای سر سرنشینان عقب به علت ارتفاع کوتاه سقف، محدود بوده و سایش سر افراد قد بلند با سقف در ردیف عقب اجتنابناپذیر است. نحوه قرارگیری دکمهها و ابزارکها گیج کننده نیست و کارکردن با آنها راحت است. همین خلوت بودن کنسول جلو باعث شده تا کابین اسپرتیج از توسان آرامش بخشتر باشد. یکی از مهمترین نقاط قوت مدل ۲۰۱۴،بهبود کیفیت قطعات کابین نسبت به نسل قبل است. اما برخی از مالکان از کیفیت چرم صندلیها و پوشش فرمان در دراز مدت ناراضی هستند. امکانات و سطح تجهیزات هم نسبت به مدل قبلی ارتقا پیدا کرده است و خریدار را راضی میکند. نمونه فول آپشن اسپرتیج با کد EX شناخته میشود. دراین مدل صندلیهای جلو به صورت برقی تنظیم میشوند و به گرمکن مجهز شدهاند.
اسپرتیج جدید از پیشرانه ۴سیلندر با حجمی کمتر از نسل قبلی بهره میبرد. ولی در عین حال تواناییهای حرکتی و مصرف سوخت نسبت به نسل قبل بهبود یافتهاند. سواری اسپرتیج نسبت به برادر ناتنیاش توسان، خشکتر و پرتکانتر است. البته این تکانها روی عملکرد فرمان تاثیری ندارند و از نظر فرمانپذیری و هندلینگ، اسپرتیج وضعیت مطلوبی میان رقبا دارد. جعبه دنده جدید هم بر خلاف سایر خودروهای کرهای از دقت بالایی برخوردار است. همچنین اسپرتیج در بالا رفتن از شیبهای تند با تعداد سرنشینان زیاد، کشش مناسبی نداردکه بخشی ازاین تنبلی اسپرتیج، به ایجاد تغییراتی در ضریب دندهها به منظور کاهش مصرف سوخت بر میگردد. نکته منفی سواری اسپرتیج جدید، دید کم اطراف است. پهنای ستونهای عقب و ارتفاع کم پنجرههای جانبی دلیلاین امر هستند. ولی دید جلو مناسب است و مشکل دید عقب هم به لطف وجود سنسورهای کمکی پارک، مرتفع شده است. ابعاد کوچک اسپرتیج برای تردد در مسیرهای پرترافیک شهری مناسب است.
از همه نکات خوب اسپرتیج جدید و پیشرفتهایش نسبت به مدل قبلی گفتیم، ولی بر خلاف مدل قبلی، اسپرتیج جدید با مشکل قیمت بالا دست و پنجه نرم میکند. اگر از قیمت بالای آن چشمپوشی کنیم، مابقی ویژگیهایش راضی کننده است.
به نقل از مجله تخت گاز
مرسدس بنز که تا پیش از معرفی نسل اول GLK، فقط در ساخت شاسیبلندهای بزرگ سایز فعالیت میکرد، با عرضه GLK در سال ۲۰۰۹ سبد محصولات خود را متنوعتر کرد و خلا موجود در کلاس شاسیبلندهایش را پر کرد. GLK روی پلتفرم نسل قبلی بنز C کلاس شکل گرفت و در طراحی بدنه، وامدار برادران بزرگترش، نظیر بنز GL و G کلاس بود. در سال ۲۰۱۳ اما، GLK دستخوش تغییرات گستردهای شد و یک فیسلیفت جانانه را تجربه کرد. طراحی مدل ۲۰۱۳ نسبت به قبل تغییرات زیادی را تجربه کرده و به محصولات مدرن مرسدسبنز نزدیک شده است. در گرافیک چراغها از رگههای LED استفاده شده، سپرهای جلو و عقب از نو طراحی شده و خطوط بدنه نیز به کلی متحول شدهاند. ظاهر GLK فیسلیفت نسبت به قبل لوکستر شده است، اما عدهای بر این عقیدهاند که سادگی و مردانگی نسل قبل را ندارد. اما میتوان گفت GLK فیسلیفت همچون مدل قبلی، معجونی از بنز C کلاس و GL کلاس محسوب میشود. و با آوانسی به طراحی GLK، باید آن را یک GL کلاس کوچک شده خطاب کنیم. همچنین اکثر مدلهای وارد شده به کشور از پکیج اسپرت AMG برای بدنه برخوردار هستند، که ظاهری به مراتب اسپرتتر و جذابتر از مدل عادی دارد. علاوه بر سپرها و رینگهای متفاوت، مدلهای مجهز به این پکیج اسپرت، از مجموعه اگزوز با صدایی گوشنواز، پدالهای آلومینیومی، صفحه پشت آمپر متفاوت و تعلیق سفتتر نیز بهره میبرند. البته مدلهای مجهز به پکیج اسپرت AMG, از پکیج OFF ROAD بیبهره هستند. پکیج آفرود شامل سامانههای الکترونیکی نظیر کنترل پایین آمدن از تپه و رانندگی در مسیرهای آفرودی میشود. از بین این پکیج و پکیج اسپرت AMG تنها یکی را میتوان انتخاب کرد و همین عامل باعث شده تا اکثر GLKهای موجود در کشور از پکیج آفرود بیبهره باشند. یکی از مهمترین تغییرات کابین نسبت به قبل، حذف اهرم دنده از کنسول میانی و انتقال آن به پشت فرمان است. (همچون بنز Sکلاس و CL کلاس). همین عامل باعث شده تا راحتی کار کردن با اهرم تعویض دنده در مدل فیسلیفت دو چندان شود. همچنین شیفترهای تعویض دنده در پشت فرمان نیز حال و هوای اسپرتی به رانندگی با GLK میبخشند. یکی از موارد منفی در خصوص GLKهای وارد شده به کشور، فهرست ناقص امکانات آنهاست. این مشکل به خاطر عدم وارد کردن GLK از سوی نمایندگی و واردات این خودرو به صورت شخصی است. و همین عامل باعث شده تا پیدا کردن یک GLK فولآپشن در ایران کار بسیار دشواری باشد. پیشرانه GLK کاملا بیصدا روشن میشود و در عوض اگزوزهای AMG با صدای بم و قلدر خود گوش را نوازش میدهند. تفاوتهای پیشرانه مدل ۲۰۱۳ با مدل قبلی، ابتدا با بالا زدن کاپوت و مشاهده فرم جدید طراحی پیشرانه روشن میشود. سواری GLK فیسلیفت نسبت به مدل فبلی نرمتر است و از نظر راحتی سواری، به لطف بهرهگیری از کمک فنرهای ایرماتیک، یک سر و گردن بالاتر از بامو X3 قرار میگیرد. اما در عوض فضای سرنشینان ردیف عقب در GLK، نسبت به بامو X3 کمتر است. فرمانپذیری و هندلینگ نیز در GLK راضی کنندهاند و به خوبی خبر از دمیده شدن روح اسپرت C کلاس در کالبد این شاسیبلند جمع و جور میدهند. از مهمترین مشکلات GLK در ایران، واردات این مدل به صورت شخصی و خدمات پس از فروش نا مناسب است. نزدیکترین رقیب GLK در بازار داخل، بامو X3 به شمار میآید و تا چندی دیگر باید منتظر معرفی مدل ۲۰۱۶ این خودرو از سوی مرسدسبنز باشیم.
دیدگاه خود را بنویسید