پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

کوپه منحصربه‌فرد موستانگ

تقابل سنت و مدرنیته! با نیمه اول سال 1964 میلادی باز می‌گردیم. زمانی که فورد، کوپه منحصربه‌فرد موستانگ را به بازار عرضه کرد. موستانگ با طراحی خاص و ویژگی‌هایی نظیر دماغه بلند، صندوق بار کوچک و بدنه کوپه مانند، سبک جدیدی از خودروها را با نام Pony، آغاز کرد که بعدها راهگشای رقبایی نظیر شورلت […]

javankhodro
شنبه - ۲۴ مرداد ۱۳۹۴

تقابل سنت و مدرنیته!

با نیمه اول سال 1964 میلادی باز می‌گردیم. زمانی که فورد، کوپه منحصربه‌فرد موستانگ را به بازار عرضه کرد. موستانگ با طراحی خاص و ویژگی‌هایی نظیر دماغه بلند، صندوق بار کوچک و بدنه کوپه مانند، سبک جدیدی از خودروها را با نام Pony، آغاز کرد که بعدها راهگشای رقبایی نظیر شورلت کامارو، پونتیاک فایربِرد، AMC Javelin، پِلی­موت باراکودا و دوج چلِنجِر شد. فورد موستانگ، یک کوپه اسپرت نیرومند با عملکردی در حد سوپراسپرت‌ها بود، درحالی‌که از قیمت مناسبی بهره می‌برد. به جز 2 نسل، طراحی موستانگ نیز همواره یکی از بهترین‌ها و جاودانه‌ترین‌ها در میان رقبایش بوده است. موتور نیرومند، گنجایش 4 سرنشین، عملکرد اسپرت، طراحی زیبا و از همه مهم‌تر، قیمت مناسب، موستانگ را به یک سوپراسپرت مناسب برای استفاده روزمره مبدل کرد. در طول 50 سال حضور موفق موستانگ، برندهای بسیاری سعی بر آن داشتند تا کوپه‌ای اسپرت با قیمت مناسب و قابلیت استفاده روزمره را راهی بازار کنند اما هیچ‌گاه نتوانستند به پای این اسب آمریکایی برسند.

به‌طور هم‌زمان، آلمانی‌ها با پورشه 911، موفقیت خوبی را در عرضه یک کوپه اسپرت روزمره به‌دست آوردند اما قیمت آن، حدود 4 برابر بیشتر از موستانگ بود و همین امر باعث شد تا موستانگ همواره بی‌رقیب بماند. چند دهه بعد، ژاپنی‌ها با کوپه‌هایی نظیر نیسان اسکای­لاین و تویوتا سلیکا، به خوبی توانستند از پس موستانگ برآیند. سالیان سال سپری شد و برندهای مختلف از سراسر دنیا، همواره سعی در عرضه یک کوپه اسپرت روزمره با قیمت ارزان را داشته‌اند. 45 سال پس از عرضه اولین موستانگ و زمانی که این کوپه، نسل پنجم خود را سپری می‌کرد، یکی از هم‌وطنان موستانگ، با یک کوپه کاملأ جدید و منحصر‌به‌فرد، فورد موستانگ را به مبارزه طلبید. این کوپه، چیزی نیست جز کادیلاک CTS کوپه. کادیلاک CTS کوپه، پس از توقف تولید اِلدورادو در سال 2002، اولین کوپه جدید این برند آمریکایی بود.

کادیلاک CTS کوپه که تنها 4 سال است در بازار پر رقابت کوپه‌های اسپرت حضور دارد، به خوبی توانسته جای پای خود را در این بخش از بازار محکم کند. اما آیا این کوپه نوپا و کم تجربه، یارای رویارویی با کوپه‌ای با نیم قرن تجربه را دارد؟ با ما همراه شوید تا به اتفاق به این سؤال پاسخ دهیم.

freezone-mustang

freezone-mustang

طراحی

رویکرد طراحی 2 خودرو، کاملأ مخالف یکدیگر است. درحالی‌که موستانگ سبک عضلانی را ادامه می‌دهد، CTS با سبک Exotic به میدان رزم قدم نهاده است. جلوپنجره بزرگ موستانگ در کنار سپر پیش آمده نسبت به چراغ‌ها، از بارزترین ویژگی‌های نمای جلو این کوپه عضلانی است. برجستگی‌های متعدد و اغراق‌آمیز روی کاپوت جلو در کنار ماهیچه بالای گلگیر عقب، هویت عضلانی بودن آن‌را تشدید می‌کند. از سوی دیگر، کادیلاک با طراحی منحصربه‌فرد خود، کاملأ از سایر کوپه‌های موجود در بازار متمایز می‌شود. خطوط تیز و برنده، هویت این کوپه را تشکیل می‌دهد. یکی از بارزترین ویژگی‌های کادیلاک، خط تقارن بدنه آن است که روی کاپوت و مخصوصأ در نمای عقب، کاملأ مشهود است. علاوه بر این خط تقارن، گلگیرهای بیرون زده از بدنه نیز جلوه خاصی را به بدنه آن ارزانی داشته است. جلوپنجره بزرگ جلو در کنار چراغ‌های باریک، جلوه خاصی را به نمای جلو ارزانی داشته و خط تیزی که از لبه چراغ شروع شده، به ستون A ختم می‌شود و در امتداد، ستون C با شیبی ملایم و به‌صورت صاف، به صندوق بار عقب ختم می‌شود. دریچه هوای جانبی در جلو در، ستون C و دستگیره مخفی درها، تنها جذابیت‌ها در نمای جانبی هستند و این بخش را از سادگی افراطی خارج می‌کنند. نمای عقب CTS کوپه، در نوع خود کاملأ متمایز و منحصربه‌فرد است. چراغ‌های باریک که در امتداد ستون C قرار دارند و در تاریکی شب، نور عمودی این چراغ‌ها، بسیار چشمگیر هستند و آن‌را متمایز می‌کند اما این چراغ‌ها باعث شده‌اند تا CTS کوپه در تاریکی شب، به دلیل عمودی بودن و قرار داشتن در ارتفاع بالا، باریک‌تر و بلندتر از آنچه که هست، به‌نظر برسد درحالی‌که بالعکس، می‌بایست پهن‌تر و کوتاه‌تر از آنچه که هست، به‌نظر برسد!

سپر بزرگ و برآمده عقب، دو عدد خروجی با قاب ذوزنقه شکل را در دل خود جای داده که کاملأ با سایر عناصر بدنه، هم‌خوانی دارد. اما شاید زیباترین عنصر را در نمای عقب، بتوان چراغ ترمز آن عنوان کرد. این چراغ ترمز با پوسته شفاف و فرم مثلثی شکل خود، به‌طور کاملأ محسوسی، از در صندوق بار بیرون زده است و در کنار چراغ ترمز، نقش یک اسپویلر کوچک را نیز ایفا می‌کند. در یک جمع بندی، می‌توان گفت که CTS کوپه، نسبت به موستانگ، طراحی مدرن‌تری دارد و سبک طراحی آن، به طراحی اروپایی نزدیک‌تر شده است درحالی‌که فورد موستانگ هنوز از یک طراحی اصیل و سنتی بهره می‌برد.

freezone-mustang

freezone-mustang

کابین و راحتی

در بخش کابین هم می‌توان به راحتی تفاوت در رویکرد طراحی هر دو کوپه را مشاهده کرد. فورد موستانگ با کابین سنتی و کاربردی خود، زیبایی را در اولویت دوم قرار داده است. هیچ فرم پیچیده و ناآشنایی در کابین وجود ندارد بلکه تمامی ‌ادوات و کنترل‌ها به صورت دکمه‌های گرد یا مستطیل شکل طراحی شده‌اند. مهیج‌ترین عنصر کابین را می‌توان در صفحه کیلومترشمار آن جست‌وجو کرد که از فونت کلاسیک بهره می‌برد و حس نشستن پشت فرمان یک موستانگ کلاسیک را به راننده القا می‌کند. بزرگ‌ترین ضعف کابین موستانگ را می‌توان در کیفیت بسیار پایین و نامرغوب و دید ضعیف به بیرون اشاره کرد. شیشه‌های کوتاه کناری و کاپوت، به اندازه کافی دید به بیرون را کور کرده‌اند و جلو داشبورد بلند نیز این امر را تشدید می‌کند. برخلاف تقریبأ تمامی‌ خودروها که داشبورد آنها شیب‌دار ساخته می‌شوند تا دید به بیرون را کور نکنند، موستانگ از یک داشبورد صاف بهره می‌برد. در بحث کیفی نیز، از متریال‌ خشک و ارزان قیمتی ‌در آن استفاده شده که این داشبورد در زمره بی‌کیفیت‌ترین کابین‌ها و در حد بدترین محصولات کره‌ای قرار می‌دهد. با کشیدن ناخن روی پنل‌های بدنه، گویی سنگ را می‌خراشید!

freezone-mustang

freezone-mustang

در سوی دیگر کادیلاک CTS کوپه قرار دارد. بارزترین تفاوت آن با موستانگ، دید بهتر به بیرون است و همین امر اعتمادبه‌نفس بیشتری را برای رانندگی بهتر به راننده هدیه می‌دهد. صندلی راننده نیز از همه نظر حس بهتری را به راننده منتقل می‌کند. این صندلی نرم‌تر و راحت‌تر از موستانگ بوده و حس می‌کنید که تسلط بیشتری روی خودرو دارید. کیفیت مواد به‌کار رفته در کابین CTS بسیار بهتر از موستانگ است و اگرچه در سطح بالایی قرار ندارد، با در نظر گرفتن قیمت پرداختی نیز نمی‌توان ایرادی را به آنها وارد دانست. طراحی مدرن‌تر کابین در کنار استفاده از دو رنگ کرم و مشکی ضمن تزیینات چوبی و آلومنیومی، محیطی لوکس و دلنشین را پدید آورده. نمایشگر جمع شونده و ساعت عقربه‌ای روی کنسول مرکزی، از مهیج‌ترین ویژگی‌های کابین این کوپه هستند.

مشخصات فنی

هر دو کوپه حاضر در این آزمایش، از موتور 6 سیلندر خورجینی بهره می‌برند و این درحالی است که موتور 8 سیلندر برای موستانگ در نسخه GT و برای CTS کوپه، در نسخه V عرضه می‌شود. قلب تپنده CTS کوپه، یک واحد 6 سیلندر خورجینی به حجم 3.6 لیتر است که با تزریق مستقیم سوخت و تنفس طبیعی، می‌تواند 304 اسب بخار را تولید کند. در سوی مقابل، فورد موستانگ با همان تعداد سیلندر قرار دارد. در سال 2011، فورد موستانگ، موتور 6 سیلندر 4 لیتری خود را که از سال 2005 برای این مدل استفاده می‌شد با یک واحد با تعداد سیلندرهای مشابه اما 3.6 لیتر حجم، جایگزین کرد. این موتور جدید که با کُد Duratec 37 شناخته می‌شود، 305 اسب بخار و 380 نیوتن‌متر گشتاور را تولید می‌کند. بنابراین روی کاغذ، این دو کوپه، مشخصاتی یکسان دارند اما تفاوت این دو را باید در عمل مورد آزمایش قرار داد.

freezone-mustang

freezone-mustang

آزمایش رانندگی

اگرچه این 2 کوپه، در بحث فنی، مشخصات تقریبأ یکسانی دارند، اما دو شخصیت کاملأ متفاوت را ارائه می‌دهند. کادیلاک CTS به عنوان یک کوپه، از سواری نرم‌تری نسبت به دیگر کوپه‌ها و مخصوصأ موستانگ برخوردار است اما نباید انتظار راحتی یک سدان را از آن داشت. CTS کوپه در فرمان‌پذیری نیز در حدی که از آن انتظار می‌رود، چابک و سریع عمل نمی‌کند و کمی ‌سنگین احساس می‌شود. به‌طور کلی، در دست گرفتن فرمان، یک حس کاملأ خنثی دارد و هیچ‌گونه اطلاعاتی از مسیر را به راننده منتقل نمی‌کند. کادیلاک CTS کوپه شتاب صفرتاصد را در 6.4 ثانیه به ثبت رسانید که از این حیث اندکی از موستانگ حاضر در آزمایش عقب می‌افتد. کادیلاک CTS کوپه از گیرباکس 6 سرعته اتوماتیک بهره می‌برد درحالی‌که فورد موستانگ با گیرباکس 6 سرعته دستی، یک مزیت آشکار نسبت به رقیبش داشت و توانست با چندین بار تکرار این آزمایش، CTS کوپه را پشت سر بگذارد. فورد موستانگ نسبت به رقیبش، شخصیت وحشی‌تر و خشن تری دارد، این امر چه در سواری و پیچیدن و چه در تعویض دنده‌ها، کاملأ مشهود و محسوس است.

همان‌طور که در تصاویر پیداست، دور درجا، اولویت ما در این آزمایش بود. موستانگ این کار را به بهترین شکل انجام می‌دهد و به هر نحوی که شده راننده را یاری می‌کند تا دور در جا، به بهترین شکل انجام شود. به راحتی می‌توان با موستانگ ابری از دود را ایجاد کرد و تجربه رانندگی با موستانگ، تنها مختص به همین کوپه بوده و با خودرو دیگری نمی‌توان تجربه کرد. مکانیکی و فنی بودن آن، با دخالت کمترین تجهیزات الکترونیکی، از برترین ویژگی‌های موستانگ نسبت به رقبایش است. از سوی دیگر، اگر بخواهید آنچه که با موستانگ انجام می‌دهید با CTS کوپه انجام دهید، شما را یاری نخواهد کرد. به هنگام آزمایش دور درجا، هرکاری می‌کند تا شما را از ادامه این کار منصرف کند. تایرهای آن تنها فریاد می‌زنند اما دودی از آنها برنمی‌خیزد و هیجان تجربه شده در موستانگ، به هیچ وجه در CTS کوپه به دست نمی‌آید.

freezone-mustang

freezone-mustang

نتیجه گیری

در بحث هیجان رانندگی، می‌توان موستانگ را پیروز میدان عنوان کرد. اما اگر سواری نرم و راحت را جست‌وجو می‌کنید بهتر است به سراغ CTS کوپه بروید. فورد موستانگ با کابین و سواری خشک‌تر، برای رانندگی روزمره مناسب نیست اما CTS کوپه با صندلی‌ها و سواری نرم‌تر، اگرچه هیجان موستانگ را ندارد، در بحث رانندگی روزمره، بهتر از موستانگ ظاهر شد.

بنابراین اگر قصد خرید یک کوپه اسپرت را دارید که آدرنالین شما را به اوج برساند و از رانندگی با آن، نهایت لذت را ببرید، بهتر است که یک موستانگ خریداری کنید. اما اگر که یک کوپه اسپرت شهری با سواری نرم و عملکرد اسپرت را مد نظر دارید، بهتر است به سراغ CTS کوپه بروید.

در پایان، از آقایان سعید افخمی‌ و سعید رهنما جهت همراهی و تهیه تصاویر، نهایت تشکر و قدردانی را به عمل می‌آوریم.

دیدگاه خود را بنویسید

نظرات کاربران

کیوسک مطبوعاتی