چشم و هم چشمیفقط مختص ما آدمها نیست! باور کنید در بین خودروسازان هم چشم و هم چشمیوجود دارد! باور ندارید؟ خب فقط کافی است نگاهی به محصولات خودروسازان آمریکایی بیندازید! برای مثال دوج وایپر را ببینید که کرایسلر آن را ساخت تا با کوروت پیکار کند و بخشی از بازار کوروت را هم بهدست آورد. اما در میان اسیوویها این رشته سر دراز دارد. در سالهای دهه 60 میلادی که میتوان به جرات گفت جیپ بیشترین فروش را در بازار شاسیبلندها در اختیار داشت و قبل از آن هم اینترنشنال پا به بازار قدبلندها گذاشته بود، فورد مدل برانکو را طراحی و روانه بازار کرد.
در واقع هدفگذاری فورد از ساخت برانکو بازاری بود که مدلهای Wagoneet از جیپ و Scout از اینترنشنال در آن حکمرانی میکردند. اینرتنشنال حتی قبل از جیپ یعنی سال 1961 وارد بازار شده بود و جیپ هم وگنییر را در سال 1963 روانه نمایندگیهای فروشش کرده بود. در این میان ورود به بازار ford Branco تا سال 1966 بهطول انجامید. به عقیده بسیاری خودرویی که فورد طراحی کرده بود تا اندازه زیادی از نظر ظاهری به المانهای طرح اینترنشنال شباهت داشت که از جمله آنها میتوان به ستونها، سقف، گلگیرها و … اشاره کرد.
نسل اول برانکو را باید اولین SUV واقعی فورد نامید. برانکوی نسل اول در سال 1966 تولید شد و تا سال 1977 میهمان خطوط تولید بود. این خودرو با wheelbase( فاصله محور) 92 اینچ یکی از ایدهآلترین آفرودرهای دوران خودش بود. در نسل اول 4 پیشرانه 8 و 6 سیلندر درون سینه این خودرو نصب شد که حجم نمونههای 6 سیلندر خطی 170 و 200 اینچ مکعب بود و نمونههای 8 سیلندر با دو حجم 289 و 302 اینچ مکعب ساخته شدند. قویترین برانکوی نسل اول انجین 302 اینچ مکعبی معروف فرود را در چنته داشت که میتوانست 205 اسب بخار نیرو تولید کند.
نسل دوم در سال 1978 با سیمایی جدیدتر و سایزی بزرگتر وارد پیکار با بلیزر، جیپ و دیگر حریفان شد. این بار چهره خودرو به روزتر شده بود و آپشنها نیز بیشتر از گذشته بود. در ضمن نواقصی که موجب شکایت مشتریان در بخش آببندی شیشهها میشد برطرف شد تا فورد بتواند جایگاهش را در بازار حفظ کند. نسل دوم با استفاده از پلتفرم پیکآپهای فول سایز فورد ساخته شده بود و تا برانکو به یک SUV فول سایز در حد و اندازههای بلیزر بدل شود. نسل دوم فقط کمی بیش از یکسال تولید شد و در سال 1980 با نسل سوم جایگزین شد. اما در نسل دوم فورد موتورهای شش سیلندر را از چرخه تولید برانکو خارج کرد و بهجای آنها دو پیشرانه 351 و 400 اینچ مکعبی را در لیست انتخاب قرار داد.
در سال 1980 فورد برانکوی نسل سوم همراه با بهینه سازیهای متعددی بود. این خودرو با سیستم تعلیقی بازنگری شده روانه بازار شد و در محورها نیز تغییراتی ایجاد شده بود. به دلیل مشکلات اقتصادی در آن دوران دوباره موتور شش سیلندر نیز با حجم 300 اینچ مکعب به لیست پیشرانهها اضافه شد که مصرف سوخت کمتری نسبت به نمونههای 8 سیلندر داشت. از طرفی موتور پر مصرف 400 هم از لیست خارج شد. در این نسل گیرباکسهای مختلفی از 4 و 3 سرعته دستی گرفته تا اتوماتیک روی برانکو نصب شد و البته مورد استقبال خریدارن نیز قرار گرفت. اما سال 1987 پایان کار نسل سوم بود چون در این سال نسل چهارم برانکو به تولید رسید. نسل چهارم با چهرهای که به عقیده دوستداران این خودرو زیبا نبود، تا سال 1991 ساخته شد. موتورها و گیرباکسهای مورد استفاده در نسل چهارم عمدتا همانهایی بودند که در نسل سوم هم مورد استفاده قرار گرفت و فقط بهینهسازیهایی در آنها صورت گرفته بود.
اما آخرین نسل از شاسیبلند درشت اندام فورد در سال 1992 ساخته شد. این خودرو با رنگ و بویی شهریتر و اصطلاحا دهه نودی به فروش رسید. آپشنهای بیشتر و افزایش بهرهگیری از علم الکترونیک باعث شده بود این خودرو علاوه بر حفظ قابلیتهای آفرودش، خودرو مناسبی هم برای استفاده روزمره باشد. نسل پنجم تا سال 96 دوام آورد و سرانجام پرونده برانکو در این سال بسته شد. البته در سال 2004 کانسپتی بر مبنای نسل اول از سوی فورد ارئه شد اما آنقدرها هم مورد استقبال قرار نگرفت.
ورود فورد برانکو به ایران در سالهای دهه 40 و 50 شمسی صورت گرفت. این خودروها بیشتر توسط ارگانهایی مثل ذوب آهن، معدن زغال سنگ مرکزی شمال کشور، نیروی هوایی و اداره مستشاری آمریکا در ایران صورت گرفت. در کل تعداد برانکوهای وارد شده به ایران بسیار کمتر از خودروهایی مثل بلیزر و جیپ است. در این خصوص حتی جیپ توسط شرکت سهامی جیپ ایران در کشور مونتاژ شد. البته بعضی عقیده دارند شوی بلیزر یک سروگردن بالاتر از برانکو قرار دارد و نباید این دو خودرو را با هم مقایسه کرد.
در هر حال برانکویی که پیش روی ماست با یک برانکوی استاندارد تفاوتهای فاحشی دارد. قبل از وارد شدن به مباحث فنی بگذارید گشتی دور و بر این خودرو بزنیم و بررسی را از ظاهره تنومندش آغاز کنیم. در نگاه اول قد بلندش که حاصل لیفت خودرو و لاستیکهای بزرگ سایز است به چشم میآید. سپر ساده و استاندارد خودرو جایش را به یک سپر دستساز داده که در دو نکته در ساخت آن لحاظ شده است. ابتدا زوایای کناری سپر که با توجه به نوع کاربری خودرو طوری شکل گرفتهاند تا در ورود و خروج از شیبها در مسیرهای آفرود مشکل ساز نباشند. نکته دوم نصب یک وینچ روی سپر است که بسیار دقیق صورت گرفته است.
در نمای پشت هم سپر دست ساز است و مناسبات یک سفر آفرودی در ساخت آن نیز لحاظ شده است. همچنین یک پروژکتور در این بخش نصب شده که در مسیرهای خارج از جاده بسیار کارآمد است در ضمن سمت راست بدنه یک جکهای لیفت قرار دارد تا در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد. وارد اتاق که میشوید باز هم همه چیز رنگ و بوی آفرود میدهد. یک رولبار قدرتمند درون اتاق قرار دارد که به شاسی متصل شده و ایمنی را بهطور چشم گیری بالا میبرد. صندلیهای اسپرت در کابین نصب شده است اما در قسمت عقب صندلی وجود ندارد و فضا برای قرار دادن اسباب یک سفر لذت بخش مهیاست. با توجه به اینکه این خودرو با رویکردی آفرودی ساخته شده، داشبوردی فلزی دارد که در همکلاسانش مثل جیپ CJ5 و CJ7 هم قابل مشاهده است.
موتور استاندارد این خودرو در سالیان قبل نمونه 302 اینچ مکعبی با 4.9 لیتری فورد بوده است که 205 اسب بخار نیرو در اختیار راننده میگذاشته. اما پیشرانهای که امروز در سینه این خودرو قرار دارد انجین نام آشنای جنرالموتورز یعنی 350 است که البته تغییراتی را تجربه کرده است. در اولین قدم سرسیلندرهای سوپاپ بزرگ انجین 350 جایگزین سرسیلندرهای استاندارد شده است. این سرسیلندرها همانطور که ذکر شد به دلیل بهره بردن از سوپاپهای بزرگتر و در نتیجه دبی بزرگتر برای عبور هوا به بالاتر رفتن راندمان حجمیموتور کمک شایانی میکنند. همچنین علاوه بر پورت و پولیش مجراهای ورودی یک میل سوپاپ تورکر از برند Comp Cams نیز جایگزین میل سوپاپ استاندارد شده است. نهایت بازدهی این میل سوپاپ در دورهای 1700 تا 3500 تحویل موتور داده خواهد شد.
درخصوص بهکارگیری میل سوپاپ در خودروهای آفرودر یک نکته اساسی وجود دارد. این خودروها قرار است در مسیرهای خارج از جاده حرکت کنند، معمولا سرعت حرکت بالا نیست ولی در عوض این گونه مسیرها پر است از شیبهای مثبت و منفی و …که خودروهای آفرود را بیش از اسب بخار به گشتاور بالا محتاج میکند. به همین دلیل معمولا میل سوپاپهایی که در موتور این دست خودروها مورد استفاده قرار میگیرد از انواعی است که بیش از اسب بخار در راستای افزایش گشتاور آن هم در دورهای ابتدایی و میانی نقش دارند. کیت مورد استفاده در موتور در واقع شامل میلسوپاپ، فنرها، راکرها و رولرها، دنده میلسوپاپ، زنجیر و… میشود. راکرها و رولرها به دلیل بهره جستن از غلتکهایشان به سوپاپ کمک میکنند که در زمان درست و به اندازه کافی باز و بسته شوند. همچنین یک مانیفولد ورودی ساخت ادلبروک وظیفه رساندن سوخت و هوا به موتور را بر عهده دارد. کاربراتور مورد استفاده در این موتور از ساختههای کمپانی Offroad Holley است که قدرت تزریق 770 CFM هوا را به موتور دارد. همینطور یک پمپ بنزین برقی افترمارکت نیز سوخت را به کاربراتور میرساند.
مالک این خودرو در مورد استفاده از هدرز میگوید: «در بخش تخلیه موتور به دلیل فضای کم محفظه موتور از نصب هدرز منصرف شدیم چون در غیر این صورت مجبور بودیم بخشی از گلگیرها را ببریم. همچنین پیستونها را از نوع تخت انتخاب کردیم تا کمینسبت تراکم را افزایش دهد و از این راه قدرت موتور بیشتری بدست بیاوریم. در ضمن کمی از وزن دنده فلایویل کاسته شد تا موتور سریعتر دوربگیرد. به دلیل افزایش نسبت تراکم موتور تا عدد 10به یک، حرارت تولیدی در موتور نیز افزایش پیدا کرده است. به همین دلیل در بخش خنک کاری و روانکاری واتر پمپ و اویل پمپ استاندارد موتور 350 کمیتغییر کردهاند تا بتوانند فشار مورد نیاز مدار را تامین کنند. رادیاتور نیز از نوع آلومینیومی است که دو فن ماکسیما آنرا همراهی میکنند.»
در بخش انتقال حرارت گیرباکس استاندارد برانکو جایش را به گیرباکس جیپ داده است و میل گاردان نیز در پی این تغییرات دوباره ساخته شده است. دیفرانسیل جلو این برانکو همان دیفرانسیل استاندارد معروف به 9 اینچ فورد است. اما در عقب از دیفرانسیل جیپ استفاده شده است تا بتوان گیرباکس را با آن هماهنگ کرد. ضریب خروجی این دیفرانسیلها 3.5 دور است که میتوان گفت هم قدرتی است و هم سرعتی. در بخش سیستم تعلیق نیز یک بازنگری صورت گرفته. فنر لولها بهصورت سفارشی در ایران پیچیده شده است تا قدرت مناسب را برای تحمل وزن بیشتر موتور و متعلقات جدید داشته باشد. هر چهارکمک فنر این خودرو از انواع افتر مارکت هستند که قابلیت تنظیم در سه حالت خشک، متوسط و نرم را دارند. این قابلیت باعث میشود بنا به شرایط مسیر و جاده امکان تنظیم سیستم تعلیق با بهترین عملکرد مهیا باشد. در محور جلو یک میل موجگیر اضافه شده است که یکی از عوامل هندلینگ نامناسب فورد برانکو در سرعتهای بالا عدم وجود همین قطعه بهصورت استاندارد است. همچنین یک رام در بخش جلوی شاسی اضافه شده که علاوه بر افزیش استحکام کارتل را در برابر ضربات محافظت میکند.
در مسیرهای آفرود برانکو بدل به یک صخره نورد میشود و غلبه بر شیبها و تپهها با توجه به گشتاور خوب موتور و ضرایب مناسب گیرباکس کار سختی نیست. اما نکته حائز اهمیت کیفیت خوب سواری این خودرو با توجه به لیفت خودرو است. هر چند ارتفاع خودرو افزایش یافته اما به دلیل بهره بردن از کمک فنرهای قابل تنظیم و محورهای عریض، همچنین فنرهایی با ضریب سختی مناسب، این خودرو در هنگام عبور از پیچها نیز شانه خالی نمیکند هرچند پیچیدن با یک خودروی شاسیبلند قلقهای خاص خودش را دارد. اگر کمک فنرها در حالت نرم قرار داشته باشند میتوانید از آببرهای عمیقی عبور کنید چراکه انعطاف بالای محورها باعث میشود هر چهار چرخ خودرو با زمین تماس داشته باشند و بههمین دلیل در بیشتر موارد اصطکاک مورد نیاز وجود دارد. برانکو را باید خودرویی برشمرد که قابلیتهایش در خصوص ارتقاع فنی آفرود، بیش از پتانسیل این خودرو برای کاربری شهری است.
در پایان از آقای ابراهیم آستانه مالک این خودرو که وقت و خودرویشان را در اختیار ماهنامه تخت گاز قرار دادند و از همراهی دوست گرامی سعید اردستانی تشکر میکنیم.
گزارش: امید آذرزمانی
از فورد بهتر هست کسی بگه هست که یعنی عقلش تاب داره از این مدل یه چند تا دونه همش هست اما فول ترین و قویترینش که xlt هست کلا یه دونه هست فابریکی ارتفاع یه کامیون داره با حجم پایین اما جاش گیر بکس موتور فورد و دیفرانسیل که حرف اولو تو دنیا میزنه ماشینای شورولت در جا تو برف گل میمونن مثل همون دوج جیپ اما فورد سر دف گیربکسش برف گل از اسفالت راحت میره تا سقف میره زیر گل میاد بیرون تنها شاسی بلند فابریکیه که با دنده یکش 40 متر تک چرخ میزنه اون xlt تو ایران هم زمان شاه برا یه انگلیسی بوده فورد واقعا برا تمام کشورا حصرت بوده نه فقط برا ایران