پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

خصوصی سازی

خصوصی سازی، فن زشت و زیبای صنعت خودرو

آن روزگاران که ورزش کشتی هنوز زیبایی های خاص خود را داشت و تبدیل به دو سه فنّ ساده و هول دادن نشده بود، یکی از مهم ترین و سخت ترین فنون این رشته، فنّ زشت و زیبا بود. فن ّ زشت و زیبا یکی از فنون اصیل ایرانی بود و فقط کشتی گیران حرفه ای و باتجربه توان اجرای آن را داشتند. علت نام گذاری آن به این دلیل بود که نتیجه اجرای این فنّ فقط دو حالت داشت، یا حریف ضربه فنی می شد یا مجری فن!! خصوصی سازی در روزگار امروز صنعت خودرو نیز به همین صورت است، اگر درست و علمی اجرا شود به رستگاری می انجامد و اشتباه در انجام آن می تواند منتج به پایانی تلخ شود.

علیرضا بشارتی
چهارشنبه - ۱۹ دی ۱۴۰۳

به گزارش پایگاه خبری جوان خودرو:

نحوه اجرا، کلید ماجرا:

خصوصی سازی

یکی از نکات بسیار کلیدی و مهم در مورد هر طرح و ایده ای، بدون شک نحوه و سبک و سیاق اجرای آن است. چه بسا ایده ها و طرح های بسیار خوب و درجه یک که با اجرایی ضعیف و نا صحیح به باد فنا رفتند و نیز چه بسیار طرح های خام و ناپخته که به لطف اجرای درست و حرفه ای و دقیق به نتایج خوب و قابل قبولی رسیدند. به همین دلیل هرچه در رسای خصوصی سازی کارشناسان و متخصصان مختلف سخن سرایی کرده و آمار و ارقام و نمودار و دیاگرام نمایش دهند اگر در اجرا به درستی عمل نشود نتیجه ای نخواهد داشت.

به همین جهت این بار به سراغ چند نمونه از خصوصی سازی های شکست خورده می رویم تا دلایل اصلی این شکست را مورد بررسی قرار دهیم. یکی از مهم ترین نمونه های این شکست، واگذاری صنایعی چون ماشین سازی تبریز، نیشکر هفت تپه، هپکو اراک و البته نساجی مازندران است. در تمام این موارد با یک سیکل مشابه روبرو می شویم. کارخانه بسیار دیر و زمانی که در حال از دست دادن تمام ارزش های رقابتی خود است خیلی عجولانه و با بهایی گهگاه پایین تر از ارزش واقعی به افرادی واگذار می شود که هیچگونه عقبه و تخصصی در آن صنعت خاص ندارند.

سناریوی تکراری، پایان تلخ:

خصوصی سازی

درواقع روند به این صورت پیش می رود که تا قبل از روشن شدن چراغ های قرمز و آلارم های ویژه آن صنعت، دوستان مسئول هیچ ایده ای در زمینه خصوصی سازی ندارند. اما آن گاه که مشخص می شود دیگر نفس کارخانه مورد نظر به شماره افتاده و نیاز به صرف هزینه های سنگین جهت ماندن در عرصه رقابت دارد، ناگهان به یاد خصوصی سازی می افتند. در این مرحله مشخصاً افراد متخصص و کاربلد آن صنعت از ورود به این کارخانه ها واهمه دارند چون هزینه های پیش رو را پیش بینی می کنند. اما با این وجود راه حل هایی به مسئولین پیشنهاد می دهند، مثل برخورداری از معافیت های مالیاتی یا ارزی یا امکان واردات تجهیزات با کمک دیپلماتیک دولت و غیره.

در نهایت اتفاقی که رخ می هد به این گونه است که این پیشنهادات در روند بروکراسی و کاغذ بازی های دولتی به جایی نمی رسند و طی این روند اوضاع آن کارخانه را وخیم تر می شود. در این مرحله ناگهان یک سوپرمن ظاهر می شود و کارخانه را به قیمتی کمتر از آنچه قابل تصور بود خریداری می کند. سوپرمن محترم هیچ تخصص و پیشینه ای در زمینه صنعت مربوط به آن کارخانه ندارد. او پس از مدتی دانسته یا نا دانسته با کارخانه ای سرشار مشکلات روبرو می شود که با توجه به عدم تخصص و سابقه در آن زمینه، عملاً قادر به حل مشکلات نیست و کارخانه تعطیل می شود.

وقتی از یک سوراخ بارها گزیده می شویم:

جالب است که این الگو دقیقاً به همین روند و با همین شکل مشابه بارها و بارها اتفاق افتاده است. در کنار نمونه های موفق خصوصی سازی در کشور که به دفعات به آنها اشاره کرده ایم، این الگو یکی از پرتکرارترین ماجراهای صنعت کشور است. همیشه با همین توالی، همیشه با همین روند و همیشه با همین نتیجه. این درحالی است که در نمونه های موفق خصوصی سازی مانند آنچه در روند خصوصی سازی گروه بهمن رخ داد، تقریباً هیچکدام از قسمت های این سناریوی تکراری را نمی بینیم.

اما چه کنیم:

خصوصی سازی

با این وجود همانطور که بارها اشاره شده است و تقریباً تمامی کارشناسان و متخصصان اقتصادی و صنعتی تأیید می کنند بزرگترین راه نجات صنعت خودروی کشور قطعاً از مسیر خصوصی سازی می گذرد. اما این مسیر چگونه باید طی شود که به نتایج نا مطلوب بالا منتج نشود؟ شاید یکی از بهترین روش ها اجرای معکوس باشد. یعنی هر آنچه در آن سناریوی منحوس تکراری رخ می دهد معکوس شود. این به معنای اقدام به موقع، انتقال به افراد متخصص و انجام حمایت های ویژه درکنار نظارت است.

اقدام به موقع، درمان فیل قبل از خوابیدن:

خصوصی سازی

اقدام به موقع به این معناست که، زمانی کارخانه و برند واگذار شود که هنوز به قهقرا نرفته است. به قول یکی از پیشکسوتان صنعت، شرکت های بزرگ یا در اصطلاح مگا انترپرایزها مانند فیل بالغ هستند. فیل تا زمانی که سرپاست قابل هدایت و فرمان دادن است، اما اگر بخوابد دیگر نمی توان آن را بلند کرد. در مورد شرکت های بزرگ نیز شرایط مشابهی حکم فرماست.

این شرکت ها تا زمانی امکان نجات دارند که هنوز همه چیز بر وفق مراد پیش می رود. هنوز زیان های انباشه به شکل عدم توانایی در پرداخت هزینه های جاری خود را نمایان نساخته و هنوز در بازار خود یک برند قدرتمند و شناخته شده هستند. اینجا مرحله ای است که فقط مدیران ارشد و مسئولین مربوطه از وخامت اوضاع مطلع هستند و در بیرون هنوز آن کارخانه و آن برند به عنوان یکی از قدرت های اصلی درحال نقش بازی کردن است. در این مرحله است که با توجه به پیشینه برند، وفاداری مشتریان و بسیاری عوامل دیگر می توان با اندکی تغییر در روند مدیریت و برنامه های کارخانه آن را آرام آرام به مسیر درست هدایت کرد. اما برند و کارخانه ای که عملاً شکست خورده و مشتریان و تأمین کنندگان خود را به طور گسترده از دست داده باشد عملاً به فیلی می ماند که دیگر به زانو درآمده است.

گواهینامه مهم است نه پول ماشین!! :

خصوصی سازی

نکته مهم بعدی در روند خصوصی سازی انتقال به افراد متخصص است. به این معنا که بجای فروش اینگونه کارخانه های بزرگ، مهم و استراتژیک به هر کسی که صرفاً سرمایه دارد، باید آنها به افرادی واگذار شوند که سبقه و تجربه کافی در خصوص صنعت خودرو را دارند. توجه داشته باشید که هر صنعتی پیچیدگی ها و زیر و زبرهای ویژه خود را دارد که در هیچ دانشکده و آکادمی ای قابل تدریس نیست. شناخت کافی و سابقه همکاری با متخصصین، تأمین کنندگان، صاحبان تکنولوژی، بازارسازان و بازارگردان های صنعت خودرو قطعاً از پیش نیازهای افراد یا مجموعه هایی است که می خواهند یک خودروسازی بزرگ را اداره کنند.

برای مثال حدود یک دهه قبل تیمی از متخصصان و مدیران ارشد بزرگ ترین شرکت های دارویی کشور با اتکای صرف به دانش و تخصص خودشان یک کارخانه درصنعت آرد و نان راه اندازی کردند. با وجود اینکه در تیم سهام دارن و اعضای هیئت مدیره این شرکت عملاً بخش اعظم تاریخ صنعت داروی کشور حضور داشتند متأسفانه این کارخانه با شکستی سنگین مواجه شد. زیرا این افراد هیچ دانش و تخصصی در زمینه آرد و نان نداشته با تصوری اشتباه از این صنعت به آن وارد شدند. به همین جهت تأکید می کنم که باید افرادی وارد عرصه خصوصی سازی صنعت خودرو شوند که به قولی استخوان خرد کرده این صنعت باشند.

حمایت، اصلی ترین بخش انگیزشی ماجرا:

خصوصی سازی

مورد آخر بحث برقرار کردن حمایت های لازم در عین نظارت بر عملکرد افرادی است که کارخانه های دولتی به آنها واگذار می شوند. باید بپذیریم که یک شرکت دولتی حتی اگر در بهترین روزگار خود به بخش خصوصی واگذار شود، حجمی از مشکلات و دردسرهای غیر معمول را با خود به همراه دارد. از وجود افرادی با قراردادهای رسمی دائمی گرفته تا تأمین کننده هایی که قراردادهای بلند مدت دارند یا تأمین کننده های داخلی و خارجی که به دلایل مختلف حاضر به همکاری نیستند. در کل هر آنچه که به عنوان مضرات یک مدیریت دولتی برشمرده می شود ناگهان با خصوصی سازی محو نخواهند شد.

به همین دلیل برای افراد متخصص در صنعت، راه اندازی یک کارخانه از ابتدا شاید کم دردسر تر از خرید یک کارخانه بزرگ دولتی باشد. آنهم در صنعتی مانند صنعت خودرو که همواره بازار برای آن تشنه است. لذا برای آنکه بخش خصوصی بتواند به بهترین شکل ممکن یک کارخانه بزرگ خودروسازی را احیاء کند باید حمایت هایی از آن صورت پذیرد. این حمایت ها می تواند به شکل برخی معافیت ها در تعرفه های دولتی، مالیات، هزینه های تأمین اجتماعی، انرژی و غیره باشد.

حمایت دیپلماتیک، شاید مهم تر از معافیت ها:

خصوصی سازی

یکی از مهم ترین حمایت هایی که از صنایع خودورسازی دولتی پس از واگذاری به بخش خصوصی می توان انجام داد، حمایت های دیپلماتیک است. چراکه بخش بزرگی از تأمین کنندگان تکنولوژی و قطعات ماشین آلات و محصولات، شرکت های بزرگ بین المللی هستند. به همین دلیل بخش خصوصی پس از حاکم شدن بر کارخانه های دولتی باید بتواند همچنان از برخی حمایت های دیپلماتیک برخوردار باشد تا بتواند آرام آرام به روند عادی یک کارخانه خصوصی باز گردد.

نظارت مثل ESP، بدون ایجاد وقفه های بی دلیل:

این حمایت ها و پشتیبانی ها البته و قطعاً باید درسایه نظارت دقیق و کارا اما غیر دست و پا گیر باشد. یعنی نهادهای نظارتی بر روندهای کلی نظارت دقیق داشته باشند در عین حال مانع فرایندهای چابک ویژه بخش خصوصی نشوند. این شاید یکی از سخت ترین و مهم ترین بخش ها در روند خصوصی سازی باشد. چراکه نهادهای نظارتی به روش های دولتی عمل می کنند و این روش ها اصولاً با مکانیزم های چابک و چالاک در بخش خصوصی در تضاد است.

حمایت، فِی المُدةِ المَعلومه علی النظارةِ المَعلوم :

خصوصی سازی

اما در این مسیر باید هر دو بخش یعنی هم ناظران دولتی و هم مجریان خصوصی، نهایت تلاش خود را انجام دهند تا به یک روند قابل قبول دست یابند. این نظارت ها باید هم زمان با حمایت های فوق الذکر باشد که در غیر این صورت معنا و مفهومی نخواهند داشت. البته درنظر داشته باشیم که روند خصوصی سازی با هدف واگذاری کامل به بخش خصوصی است و نباید انتظار داشت که این حمایت های خاص و ویژه و به طریق اولی نظارت های خاص به صورت بلند مدت ادامه یابند.

کلام آخر:

در نهایت همانطور که در آغاز گفتار اشاره شد، خصوصی سازی مانند فنّ زشت و زیبا در کشتی هم می تواند به رستگاری بینجامد هم به شکستی سنگین. ما در طول تاریخ چهل و هفت ساله انقلاب اسلامی، تجربیات مفصلی از هر دو روی این سکه داشته ایم. لذا باید با درس گرفتن از شکست های رخ داده و تمرین مجدد پیروزی هایی که تجربه کردیم به بهترین شکل ممکن از این شاه کلید صنعت استفاده کنیم. امیدوارم در سایه خصوصی سازی علمی و صحیح به زودی شاهد شکوفایی صنعت خودروی کشور در بازارهای جهانی باشیم.

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی