کيا پـيکانتو به نقل از مجله تخت گاز مدتی است که با ترافیک روز افزون شهرهای بزرگ دنیا و مشکلاتی نظیر کمبود جای پارک در خیابانها، بازار خودروهای کوچک و سوپر مینیها رونق گرفته است. تا مدتی پیش این بخش از بازار خودروی کشورمان فعالیت چندانی نداشت و به خودروهایی نظیر ماتیز و امویام ۱۱۰ […]
به نقل از مجله تخت گاز
مدتی است که با ترافیک روز افزون شهرهای بزرگ دنیا و مشکلاتی نظیر کمبود جای پارک در خیابانها، بازار خودروهای کوچک و سوپر مینیها رونق گرفته است. تا مدتی پیش این بخش از بازار خودروی کشورمان فعالیت چندانی نداشت و به خودروهایی نظیر ماتیز و امویام ۱۱۰ ختم میشد، تا اینکه نسل دوم کیا پیکانتو وارد کشور شد. پیکانتو کوچکترین هاچبک کیا است که در کشور با قیمت غیر منطقی ۶۰ میلیون تومانی عرضه میشود، که از این نظر به رقبای کلاس بالاتری نظیر یاریس و مزدا۲ و هیوندای i20 نزدیک است. که البته از نظر قابلیت های فنی و سطح تجهیزات چند پله از آنها پایینتر قرار میگیرد.
طراحی ظاهری پیکانتو، علیرغم ابعاد کوچک بدنهاش، کاملا پویا و چشمنواز است و نمیتوان ایراد بهخصوصی را متوجه ظاهر آن کرد. با اینکه پیکانتو در خارج از کشور خودروی ارزان قیمتی به شمار میآید، ولی با این وجود در ظاهر آن به جزییات جالبی نظیر پوشش کرومی و یا همرنگ بدنه دستگیره درها، چراغهای LED و آیینههای جانبی مجهز به راهنما توجه شده است. طراحی قسمت جلو و عقب هم در هماهنگی کامل هستند و مدتی که به آن خیره میشوید، متوجه خواهید شد که، از اینکه آنقدر مظلوم واقع شده است چندان خوشحال نیست!
با ورود به کابین و لمس پوشش کنسول و پنل درب ها، کمی از پیکانتو ۶۰ میلیونی نا امید میشوید. البته نکات مثبتی نظیر طراحی هیجانانگیز فرمان و صفحه کیلومتر شمار و چیدمان متفاوت کنسول جلو باعث میشوند تا ذهنتان از کیفیت نسبتا پایین قطعات و فهرست محدود امکانات فاصله بگیرد. علیرغم ابعاد بسیار کوچک بدنه، فضای داخل کابین قابل قبول است، البته سرنشینان ردیف عقب نباید به دنبال راحتی زیاد باشند، اما فضای صندلیهای جلو کاملا مناسب است.
پیکانتو با دو نوع پیشرانه عرضه می شود، که گونه وارد شده به کشورمان، از قویترین پیشرانه، یعنی یک پیشرانه ۴سیلندر 2/1 بهره می برد. که ۸۵ اسب بخار قدرت تولید میکند. به لطف دقت مناسب جعبه دنده ۴ سرعته اتوماتیک، پیکانتو در مسیرهای شهری خود را خودرویی چابک نشان میدهد و قابلیتهای حرکتی آن با توجه به پیشرانه کوچک و کم حجمش کاملا قابل قبول است. ابعاد کوچک بدنه هم رانندگی با پیکانتو را در مسیرهای پر ترافیک راحت کرده است و مصرف 3/5 لیتری اش از نظر اقتصادی بسیار عالی است.
به نقل از مجله تخت گاز
چند سالیست که سدانها و شاسی بلندهای پر زرق و برق هیوندای بخش مهمی از بازار خودروهای وارداتی را به خود اختصاص دادهاند. در این میان جای هاچبکی جمع و جور و نسبتا ارزانقیمت میان سفیران هیوندای در ایران احساس میشد. i30 اولین هاچبک هیوندای بود که به ایران آمد و با استقبال چشمگیری مواجه شد. سپس هیوندای تصمیم به واردات برادر کوچکتر i30 با موتور ضعیفتر و قیمت کمتر، یعنی i20 گرفت.
طراحی ظاهری i20 هماهنگ، ساده و زیباست. از زرق و برق سایر محصولات هیوندای در این مدل خبری نیست و در سطح یکهاچ بک ارزان قیمت طراحی شده است، ولی در ایران با قیمت ۸۰میلیونی عرضه میشود. در نمونه فیس لیفت شده، تغییراتی همچون گرافیک جدید چراغها اعمال شده است، که بر جذابیت ظاهر خودرو افزودهاند.
طراحی داخل کابین سادگی مزدا۲ را ندارد و استفاده از قطعات آلومینیومیدر کنسول جلو، جلوه ای اسپرت به کابین بخشیده است. همچنین کیفیت پوششها و مواد استفاده شده در کابین، در سطح مطلوبی قرار دارد . کابین i20 برای ۴ سرنشین طراحی شده است، از این رو نفر سوم روی صندلیهای عقب، با مشکلاتی مواجه است. همچنین راحتی و فضای صندلیهای جلو از عقب بیشتر است.
چندین موتور مختلف برای i20 قابل سفارش است. نمونههای وارد شده به ایران از موتور ۴سیلندر 1.6 لیتری بهره میبرند که قدرت قابل قبول ۱۲۴ اسب بخار را تولید میکند. از این نظر i20 از هر دو رقیبش پیشی میگیرد. با توجه به اینکه i20 اندکی از مزدا۲ سنگین تر است، شتاب صفر تا صدش تقریبا با آن برابری میکند و عدد 4/11 ثانیه را نشان میدهد. سواری i20 خشکی سواری مزدا۲ را ندارد و سواری نرم آن به یاریس نزدیکتر است. اما هنوز هم در هنگام عبور از ناهمواریها کمیخشک عمل میکند و نرمی برادر بزرگترش، i30 را ندارد.
از نظر لیست امکانات، i20 بالاتر از مزدا۲ و یاریس قرار میگیرد و از امکاناتی مانند سنسور باران، چراغهای اتوماتیک و ایربگهای پردهای بهره میبرد که دو رقیب دیگر از آنها بی بهره اند. البته نبود کروز کنترل و ESP از نکات منفی i20 در بحث امکانات به شمار میآیند.
ابعاد جمع و جور i20 و استهلاک و مصرف کم ان، کاملا مناسب مسیرهای شلوغ شهری است.
به نقل از مجله تخت گاز
هیوندای اکسنت یا همان ورنای جدید،مدتی است که در میان خیل عظیم واردات محصولات هیوندای به ایران وارد می شودمدل هاچ بک آن نيز به تازگي عرضه شده است.
طراحی هیوندای اکسنت که در واقع ویرایش نسل چهارم این خودرو است،فانتزی،زیبا و هماهنگ است.گرافیک چراغ های جلو و عقب اگرچه كمي اغراق آميز است و در نماي عقب بسيار شبيه i30 است، اما به زیبایی نمای ظاهری کمک شایانی کرده است و فرم کلی بدنه،خط مشی هیوندای در طراحی محصولات جدیدش را دنبال می کند.اگر خاطرتان باشد،هیوندای ورنا از کابینی نه چندان زیبا و بی کیفیت رنج
می برد.ولی در کابین هیوندای اکسنت تمام خاطرات بد ورنا به فراموشی سپرده می شود.کیفیت قطعات در سطح سایر محصولات جدید هیوندای قرار دارد و اکثر نشریات معتبر خارجی به تمجید از کابین آن پرداخته اند.فضای سرنشینان به خصوص در ردیف عقب کاملا جادار و راحت است و استفاده از قطعات نقره ای رنگ در کابین،جلوه ای اسپرت به آن،بخشیده است.البته به خاطر شیب زياد شیشه عقب ،دید این قسمت محدود شده که این یکی از مشکلات اکسنت به شمار می آید.اکسنت از امکانات خوبی نظیر سیستم کنترل کشش TCS,کنترل اتوماتیک آب و هوا که بی شباهت به هیوندای سوناتا نیست،صندلی برقی راننده و سرنشین جلو که به حافظه مجهز شده اند و ۴کیسه هوا بهره می برد.و با توجه به این که اکسنت از ارزان ترین تولیدات هیوندای به شمار می اید،اما از آپشن های خوبی در حد سدان های یک کلاس بالاتر از خود برخوردار است.هیوندای اکسنت در دو مدل 4/1 لیتری و 6/1 لیتری عرضه می شود،که نمونه وارد شده به کشور از نوع 6/1 لیتری با تکنولوژی MPI است که قادر است ۱۲۸ اسب بخار نیرو تولید کند. مدل سدان همانند برادر بزرگتر خود يعني الانترا در مقابل رقباي قدري همچون
مزدا 3 يا MG6 حرفي براي گفتن ندارد .اما با توجه به رده قيمتي در بازار بين المللي و نه در ايران و مصرف سوخت ۷ لیتری اکسنت کاملا به صرفه و اقتصادی است و اکثر سایت های خارجی به رانندگی لذت بخش با آن اشاره داشته اند.البته صدای پیشرانه در دورهای بالا به دليل عدم عايق بندي داخل كابين یکی از نکات فنی اکسنت محسوب می شود.از میان سه نوع جعبه دنده عرضه شده بر روی اکسنت،نمونه های وارد شده مجهز به جعبه دنده ۴سرعته اتوماتیک هستند.همچنین ورنای جدید از نظر ایمنی در رتبه خوبی قرار می گیرد،این خودرو موفق به کسب ۵ ستاره ایمنی از موسسه ارزیابی NHTSA شده است.
به نقل از مجله تخت گاز
اگر مجذوب تجملات و امکانات خیره کننده کوپه های گران قیمت بازار نیستید و می خواهید با هزینه کمتر، از یک کوپه اسپرت آلمانی لذت ببرید، می توانید از میان مرسدس بنز SLK350 و یا BMW Z4 35i انتخاب کنید، که در کلاس کوپه های اسپرت کوچک جای می گیرند. SLK به عنوان کوچکترین کوپه مرسدس بنز چند سالی است که در ایران حضور دارد و در این مدت طرفداران زیادی پیدا کرده است. نسل جدید SLK در تیراژ محدودی وارد کشور شده است و از این رو قیمتی غیر منطقی را طلب می کند و علی رغم امکانات کامل تر و کیفیت بهتر از قبل، تا کنون نتوانسته محبوبیت نسل قبلی را کسب کند.
طراحی نسل جدید SLK نسبت به قبل به کلی تغییر کرده و به برادر بزرگترش SL نزدیک شده است. اما بسیاری معتقدند طراحی مدل جدید SLK، زیبایی و جذابیت قبل را ندارد. به خصوص طراحی قسمت عقب،که اکثر انتقادها متوجه این قسمت شده است.
در طراحی کابین،ردپاهای کوپه های گران قیمت تر بنز، یعنی SL و SLS دیده می شود. قطعات آلومینیومی داخل کابین حال و هوایی اسپرت ایجاد کرده اند و کیفیت بسیار بالای قطعات در کنار نورپردازی زیبا، محیطی لذت بخش را به وجود آورده اند. فضای کابین SLK با توجه به ابعاد بدنه، به خصوص هنگام بسته بودن سقف، کوچک و محدود است، اما به محض قرار گرفتن روی صندلی های چرمی آن کاملا احساس راحتی خواهید کرد و از لحاظ راحتی کمی بهتر از پورشه باکستر است. همچون سایر محصولات بنز، SLK مملو از امکانات رفاهی و جدیدترین تکنولوژی های رفاهی و ایمنی است. در این مدل شاهد امکاناتی هستیم که تا پیش از این فقط روی کوپه های لوکس تر و بزرگ تر مرسدس بنز دیده می شد. از جمله این امکانات می توان به سیستم AIR SCARF اشاره کرد،که هوای گرم را از پشت سری صندلی ها عبور می دهد، با وجود این سیستم در هوای سرد هم می توان از باز بودن سقف فلزی لذت برد. همچنین در هنگام بسته بودن سقف،میزان نور ورودی به کابین قابل کنترل است.
از امکانات جدید ایمنی استفاده شده در این مدل هم می توان به سامانه PRE SAFE، رادار دیسترونیک، سیستم تشخیص نقطه کور و کنترل حرکت بین خطوط اشاره کرد.
SLK350 جدید از موتور ۶ سیلندر 5/3 لیتری با قدرت ۳۰۱ اسب بخار بهره می برد. این کوپه 5/1 تنی در مدت6/5 ثانیه از حالت سکون به سرعت ۱۰۰کیلومتر در ساعت می رسد. سواری SLK نرم است، ولی برخی تکان های مسیر در کابین احساس می شود که ماهیت اسپرت خودرو این مساله را توجیه می کند. همچنین مصرف SLK به لطف پیشرانه جدید با تکنولوژی بالا، در ۱۰۰ کیلومتر به ۷ لیتر می رسد که برای یک خودروی اسپرت،کاملا مقرون به صرفه است.
به نقل از مجله تخت گاز
مدت زیادی بود که حضور برند فرانسوی رنو در ایران کمرنگ شده بود و سبد محصولات این کمپانی در ایران، به یکی دو مدل مونتاژ وطنی محدود میشد. مدتی است اکثر محصولات جدید رنو، از شاسیبلند و سدان گرفته تا کوپه، توسط شرکت وارد کننده به ایران وارد. فلونس یکی از همین محصولات جدید رنو است. این خودرو در کلاس سدان خانوادگی متوسط جای میگیرد و بسیاری عقیده دارند که رنو، فلونس را به عنوان جایگزین مگان صندوقدار معرفی کرده است.
طراحی فلونس ساده و به دور از زرق و برق رقبای آسیایی است، ولی وقار و پرستیژ یک خودرو فرانسوی در ظاهر آن موج میزند. طراحی چراغهای کشیده جلو و عقب، زیبا و هماهنگ است و گلگیرهای برجسته به همراه سپرهای نسبتا زیبا، طراحی ظاهری را تکمیل میکنند. ولی در کل، فلونس نمای یک سدان با قیمت بالای ۱۰۰ میلیون تومانی را به نمایش نمیگذارد. البته به تازگی مدل ۲۰۱۳ این خودرو با طراحی جدید و جذابتر نیز معرفی شده است که فعلا خبری از حضور آن در ایران نیست.طراحی کابین هم به پیروی از بدنه، نسبتا ساده و بدون هیجان است. کار کردن با دکمهها راحت است و سعی شده از شلوغی کابین جلوگیری شود. کیفیت قطعات با قیمت ۲۰ هزار دلاری این خودرو در خارج از کشور مناسب هماهنگی دارد. صندلیها به صورت دستی تنظیم میشوند که برای خودرویی در این قیمت عجیب به نظر میرسد. از سایر امکانات کابین میتوان به گرمکن صندلیهای جلو، شیشهها و سانروف برقی اشاره کرد. فضای کابین فلونس نسبت به ابعاد بدنه مناسب است و سرنشینان در آن احساس راحتی میکنند و از این نظر کاملا در حد واندازه مگان است. همچنین وجود مواردی همچون سیستم تهویه با تنظیمات مجزا برای ردیف عقب، مانیتور روی کنسول جلو و صفحه کیلومترشمار دیجیتالی، فضای کابین را از یکنواختی خارج کرده است.فلونس از موتور ۴سیلندر ۲۰۰۰ سیسی بهره میبرد که ۱۴۳ اسب بخار و ۱۹۵نیوتنمتر گشتاور تولید میکند. مشخصات موتوری فلونس راضی کننده است و شتاب ۱۰ ثانیهای آن به همراه جعبه دنده CVT، به خوبی پاسخگوی نیازهای راننده خواهند بود. اما راندگی با فلونس آنچنان هیجان انگیز نیست و در حد معمولی قرار دارد.
سواری فلونس مانند سایر اعضای خانواده رنو نرم و بی سر و صداست و ارتفاع مناسب از سطح زمین باعث شده تا تکانهای مسیر کمتر به داخل کابین منتقل شوند. از سر و صدای موتور داخل کابین هم خبری نیست و از عایق کاری مناسبی بهره میبرد.
به نقل از مجله تخت گاز
کیا سراتو، سدان متوسط کیا که چند سالیست در ایران حضور دارد و مدتی هم بحث مونتاژ آن توسط سایپا مطرح شد که به سرانجام نرسید. نسل قبلی سراتو جدی ترین رقیب مزدا۳، مگان و ام جی به شمار میآمد، که حالا جای خود را به مدل کاملا دگرگون شده اش داده است که در بازارهای خارجی با نام کیا FORTE شناخته میشود.
ظاهر سراتو جدید جذابتر و شلوغتر از نسل قبلی بوده و در قسمت عقب به برادر بزرگترش اپتیما نزدیک شده است. چراغهای LED عقب تاثیر بسزایی روی ظاهر این قسمت گذاشتهاند.
طراحی فضای کابین هم دستخوش تغییراتی شده. کنسول جلو از کنسول میانی جدا شده و طراحی زیباتر و برجسته تری نسبت به قبل دارد. با قرار گرفتن در پشت فرمان، تعداد دکمهها و صفحه کیلومتر شمار شما را به هیجان خواهد آورد. کیفیت مواد به کار رفته در کابین در سطح مطلوبی قرار دارد و نسبت به قبل بهبود یافته است. فضای کابین راحت و جادار است، ولی ردیف عقب عملا برای ۲نفر کاربرد دارد و نفر سوم از نظر فضا و راحتی دچار مشکل میشود.
سطح تجهیزات و آپشنها نسبت به قبل ارتقا پیدا کرده است. از آپشنهای جدید این مدل میتوان به سیستم صوتی جدید به همراه صفحه نمایش لمسی در جلو اشاره کرد. همچنین تنظیمات صندلیها در این مدل به صورت برقی انجام میشود و دو صندلی جلو به گرمکن و سردکن مجهز شدهاند.
سراتو جدید از نظر فنی هم پیشرفت کرده. موتور ۴سیلندر ۲لیتری کیا، قادر است ۱۴۸ اسب بخار و ۱۷۸ نیوتنمتر گشتاور تولید کند که برای یک سدان متوسط شهری کاملا مناسب است. گیرباکس ۶سرعته اتوماتیک نسبت به قبل از دقت بالاتری برخوردار است و به همراه دسته دنده کوتاه با طراحی هیجان انگیز، به خوبی لذت رانندگی را منتقل میکند.
سواری سراتو جدید، به خاطر دمیده شدن روح اسپرت در آن، کمیخشک و پرتکان بوده، اما آزار دهنده نیست. همچنین مصرف ۷ لیتری این خودرو، همان چیزی است که به درد رفت و آمدهای زیاد و مسیرهای شلوغ شهری میخورد.
به نقل از مجله تخت گاز
نسل قبلی آزرا یکی از پرفروشترین و پرطرفدارترین سدانهای وارداتی به حساب میآمد که هنوز هم نمونههای دست دوم آن از بازار خرید و فروش مناسبی بهره میبرند. اما مدتی است نسل جدید آزرا با ظاهری کاملا دگرگون شده، تحت عنوان گرنجور به بازار ایران راه یافته تا در مقابل رقبایی نظیر تویوتا آریون و کیا کادنزا قد علم کند. گرنجور از طراحی سیالی و شلوغی بهره میبرد که نظیر آن در هیوندای سوناتا به وضوح قابل مشاهده است و در اکثر محصولات جدید هیوندای به چشم میخورد. همین طراحی شلوغ متشکل از خطوط نرم و حجمهای اغراق آمیز، باعث شده تا ظاهر گرنجور زودتر از رقبایی نظیر کادنزا و آریون از مد بیافتد و دل خریدار را بزند. اما در کل هماهنگ و زیبا طراحی شده، چراغها طراحی زیبا و نور خیره کنندهای دارند و استفاده از قطعات کرومیدر بدنه باعث شده تا ظاهر آن لوکس به نظر برسد.
فضای کابین هم شلوغ و گیج کننده است. اولین چیزی که نظر بیننده را جلب میکند، کیفیت مناسب متریال کابین و طراحی فضای آن است. کابین گرنجور پر است از دکمههای مختلف که حتی تعداد زیاد آنها روی فرمان هم جلب توجه میکند. این نحوه طراحی باعث شده تا کابین گرنجور گیج کننده باشد، اما از طرفی خیلی لوکس و مدرن به نظر میرسد. از نظر فضای سرنشینان هم مشکلی با گرنجور حس نمیشود و در کنار سواری نرم و تعلیق فوقالعاده، محیطی آرامش بخش را برای سرنشینان فراهم میکند. البته هنگام شتاب گیری و در سرعتهای بالا، تکانهای کابین بیشتر میشود، ولی خبری از صداهای اضافی در کابین نیست. گرنجور از نظر ایمنی در سطح بالایی قرار دارد اما از نظر میدان دید عقب راننده را دچار مشکل میکند. موتور ۶سیلندر گرنجور نسبت به سایر رقبایش از حجم کمتری برخوردار است و همچنین قدرت و گشتاور کمتری تولید میکند. البته از نظر شتاب و قدرت مانور مشکلی با گرنجور احساس نمیشود و جعبه دنده ۶سرعته شیفت ترونیک آن از دقت بالایی برخوردار است، ولی اگر در آینه عقب گرنجور، تویوتا آریون یا کیا کادنزا را دید، کنار بروید و برای آنها کری نخوانید!
گرنجور مملو از آپشنهای مختلف رفاهی است که فقط نام بردن از آنها فضای زیادی را طلب میکند. پس از این نظر گرنجور مشکل پسندترین افراد را هم راضی میکند. از آپشنهای جذاب گرنجور میتوان به سیستم صوتی اینفینیتی با ۱۴ بلندگو و نمایشگر لمسی، صندلیهای ۱۰ جهته برقی با پوشش چرمی و گرمکن و سردکن و گرمکن فرمان و شیشههای سولار اشاره کرد.
به نقل از مجله تخت گاز
سری ۵ با اتاقی کوچکتر و جمع و جورتر از سری۷ و ماهیت لوکس تر از سری۳، یکی از محبوب ترین و متعادل ترین سدانهای بامو محسوب میشود. نسل قبلی این خودرو با ظاهری بسیار زیبا و جوان پسند، در ایران بسیار محبوب شد. نسل جدید سری۵ هم موفقیتهای نسل قبلی را تکرار کرد و حالا نمونه فیس لیفت با تغییرات جزیی در بدنه و فقط با پیشرانه ۴سیلندر (۵۲۸) قدم به ایران گذاشته است، تا در برابر بنز E کلاس و لکسوس ES قد علم کند.
طراحی سری۵ در عین سادگی، شیک و باوقار است و از آن دسته خودروهایی است که به این زودیها از طراحیاش خسته نخواهید شد. ظاهر سری۵ به برادر بزرگش سری۷ نزدیک است و این شباهت در قسمت عقب بیشتر هم میشود.
ظاهر اسپرت سری۵ باعث شده تا اکثر جوانها آن را به مرسدس بنز E کلاس ترجیح دهند. همچنین برای بدنه کیت اسپرت نیز قابل سفارش است، تا ظاهری به مراتب جوان پسند را به نمایش بگذارد.
طراحی کابین هم به پیروی از بدنه، شیک و جذاب و در عین حال اسپرت است.
کیفیت عالی متریال داخل کابین و چیدمان چشمنواز ادوات و دکمهها از ویژگیهای بارز کابین هستند. همچنین فضای پا و سر برای سرنشینان ردیف جلو و عقب کافی به نظر میرسد و از این نظر، سری۵ سدان جادار و راحتی به شمار میآید. صندلیهای چرمیدر صورت سفارش به سیستم تنظیم برقی، گرمکن و حافظه یکپارچه مجهز میشوند. همچنین سیستمهای نایت ویژن، هد آپ دیسپلی، رادار و کنترل حرکت بین خطوط از مهمترین آپشنهای سری۵ به شمار میآیند.
سیستم اختصاصی iDrive به همراه ماوس روی کنسول وسط از نصب تعداد زیاد دکمهها داخل کابین جلوگیری کرده تا هنگام قرار گرفتن پشت فرمان سردرگم نشوید.
سری۵ جدید که در نقاطی از بدنه نظیر گرافیک چراغهای جلو و یا سبک طراحی صفحه کیلومترشمار دچار تغییر شده است، فعلا فقط در گونه ۵۲۸ وارد کشور میشود. این مدل در کنار جعبه دنده ۸ سرعته استیپ ترونیک، سواری لذت بخشی را در اختیار راننده قرار میدهد. البته جای خالی نمونههای ۶سیلندر و قوی تر کاملا احساس میشود. سواری سری۵ بسته به نوع تنظیمات تغییر میکند و در حالت راحت، خبری از تکانهای مسیر داخل کابین نیست، و وقتی روی حالت اسپرت قرار میگیرد، خلق و خوی خشن خود را کاملا به نمایش میگذارد.
به نقل از مجله تخت گاز
چری تیگو یا همان MVM X33 خودمان، یکی از محبوبترین خودروهای چینی در بازار ایران به شمار میآید، که بخش عمدهای از این محبوبیت را مدیون زمان ورود مناسبش به ایران است. X33 درست موقعی پا به ایران گذاشت که تب شاسی بلند سواری تمام بازار را فراگرفته بود و از طرفی قیمت شاسی بلندهای روز بازار بالا بود، به همین خاطر قیمت مناسب X33 نسبت به سایرین، خریداران شاسی بلند با بودجه محدود را به سوی خود جلب کرد. طراحی X33 نسبت به رقبایش حرفی برای گفتن ندارد، اما در مقام یک خودرو چینی، از طراحی نسبتا متعادلی بهره میبرد. الهام گیری از نسل قبل تویوتا RAV4به وضوح در طراحی بدنه این خودرو مشخص است. رینگهای کوچک X33 با ابعاد بدنه آن تناسب چندانی ندارند. همچنین در قسمت عقب، یک قطعه پلاستیکی فاقد کارایی جایگزین سپر عقب شده است که توی ذوق بیننده میزند. سپر جلو و جلوپنجره هم فاقد زیبایی هستند و کاملا ماهیت ارزان قیمت X33 را به رخ میکشند.هنگام ورود به کابین، بیکیفیتی X33 بیشتر به چشم میآید و رنگآمیزی نامناسب کابین که از رنگهای روشن و بیارتباط با یکدیگر تشکیل شده است، بیننده را بیشتر نا امید میکند. X33 از مشکل ارگونومی ضعیف کابین رنج میبرد و قسمتهای مختلف کابین آن با یکدیگر تناسبی ندارند. از جمله این بیدقتیها میتوان به جای بد دریچههای تهویه هوا واندازه کوچک آنها اشاره کرد، که سرنشین را مجبور به استفاده از دور تند سیستم تهویه و رنج بردن از صدای زیاد آن میکند! کیفیت و رنگآمیزی صفحه کیلومتر شمار هم چنگی به دل نمیزند و چندان خوانا نیست. در کل کابین X33 را میتوان سردرگم و بیکیفیت توصیف کرد. البته وجود مواردی همچون سانروف و گرمکن صندلی موجب دلگرمی سرنشینان میشوند.
X33 از یک پیشرانه ۴سیلندر ۲لیتری بهره میبرد که قادر است ۱۳۹ اسب بخار قدرت تولید کند. علیرغم ظاهر کراساووری X33، این خودرو چینی فاقد قابلیت آفرود و پیمودن مسیرهای کوهستانی است و فقط از نظر ارتفاع از سطح زمین، با یک سدان شهری تفاوت دارد. که از یک خودرو دیفرانسیل جلو انتظار بیش از این را نمیتوان داشت. البته نرمی کمک فنرهای X33 در مسیرهای شهری قابل قبول است، اما موارد منفی همچون صندلیهای خسته کننده، فضای کم پا برای سرنشینان ردیف عقب و سرو صداهای اضافی باعث شدهاند تا در مدت کوتاهی از سواری با X33 خسته شوید. البته قدرت پیشرانه برای تردد در مسیرهای شهری قابل قبول است و قدرت ۱۳۹ اسب بخاری با وزن 4/1تنیاش در هماهنگی است. با تکمیل شدن ظرفیت کابین کشش X33 کمتر میشود و نیاز به فشرده شدن پدال گاز بیشتر شده و متعاقبا صدای نفوذی به داخل کابین بیشتر میشود.
X33 از خدمات پس از فروش مناسبی برخوردار است، اما افزایش قیمت آن و برچسب قیمت ۶۰ میلیونیاش، خریداران را بیشتر از قبل در فکر فرو میبرد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که استفاده از یک خودرو چینی فقط برای ۲،۳سال اول مناسب است و پس از ان کیفیت پایین قطعات، استهلاک بالا و سرو صداهای اضافی داخل اتاق نمود بیشتری پیدا میکند.
به نقل از مجله تخت گاز
قشقایی شاسیبلندی جمع و جور از نیسان است که مدل قدیمی آن مدتی توسط پارسخودرو وارد میشد و بنا به دلایلی این واردات از سوی پارس خودرو متوقف شد. مدل فیسلیفت ۲۰۱۲ قشقایی در بازار ایران با کیا اسپورتیج، هیوندایی ix35 و رنو کلوس و میتسوبیشی ASX رقابت تنگاتنگی دارد، که از نظر جذابیت ظاهری و قوای حرکتی، یک پله پایینتر از رقبای کرهای خود قرار میگیرد و میتوان این ضعف قشقایی را مهمترین دلیل برای فروش پایین و واردات محدود آن در ایران برشمرد. البته نسل جدید قشقایی(۲۰۱۴) با ظاهری متفاوت و جذابتر نیز به تازگی معرفی شده که فعلا خبری از حضور آن در ایران نیست. قشقایی از نظر ابعاد بدنه، میان مدلهای مورانو و جوک قرار میگیرد. طراحی ظاهری قشقایی ساده است و با قیمت ۱۴۰ میلیونی آن ارتباط چندانی ندارد و همانطور که اشاره شد، از این نظر یک پله پایینتر از رقبای کرهای قرار میگیرد. البته در نمونه فیسلیفت، با طراحی جدید چراغها و ایجاد تغییراتی جزیی در بدنه سعی شده تا ظاهرش بهروزتر و جذابتر از قبل باشد. فضای کابین به پیروی از طراحی بدنه، بسیار ساده و بدون هیجان است. و تنها قسمتی از کابین که کمی ذهن بیننده را به خود مشغول میکند، صفحه کیلومترشمار و کنسول میانی جلو است. همچنین طراحی دایرهای دریچههای هوا و طراحی ساده فرمان، به زیبایی کابین لطمه وارد کردهاند. البته کیفیت قطعات همچون سایر محصولات نیسان قابل قبول است و از نظر دوام و مرغوبیت، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. قشقایی در دو تیپ High و Midعرضه می شود،که نمونه High از امکانات بیشتری نظیر ۶ عدد ایربگ و یا گرمکن صندلیهای جلو بهره میبرد و از این نظر تقریبا با رقبای کرهای برابری میکند. فضای کابین قشقایی با توجه به کلاس خودرو (شاسی بلند جمع و جور) مناسب است، اما در ردیف عقب اندکی محدودیت فضا برای سرنشینان قد بلند و نفر سوم احساس میشود. همچنین نمونههای فول آپشن از سقف شیشهای و سانروف هم بهره میبرند که در جذابیت کابین تاثیر بسزایی دارد. قشقایی سواری نسبتا نرمی دارد ،اما نمیتوان از آن انتظار نرمی یک شاسی بلند بزرگ سایز را داشت. این خودرو از یک پیشرانه ۲لیتری با قدرت ۱۴۰ اسب بخار بهره میبرد،که از این نظر در مقابل رقبای کرهای حرفی برای گفتن ندارد. همچنین واکنشهای جعبه دنده CVT با تاخیر همراه است و همین عامل سبب شده تا قشقایی در سربالاییها خودروی چابکی نباشد و انتظارات از یک شاسیبلند را برآورده نکند. اما تعویض دندهها در حالت دستی به خوبی انجام میشود. مصرف ۸ لیتری قشقایی یکی از نکات مثبت آن است، که در کنار ابعاد جمع و جور و تسلط مناسب راننده بر آن باعث شده تا کراساوور مناسبی برای مسیرهای شلوغ شهری باشد. اما فکر پیمودن مسیرهای آفرود و ناهموار را با قشقایی از ذهنتان بیرون کنید. از مهمترین عوامل فروش پایین و محبوبیت کم قشقایی در ایران، باید به قیمت ۱۴۰ میلیون تومانی آن اشاره کرد،که با قیمت رقبای کرهای به مراتب سرتر از خود برابر است.
به نقل از مجله تخت گاز
لکسوس RX350 یکی از متفاوتترین و پروفروشترین SUV های بازار ایران است، که واردات آن به ایران از سال ۲۰۱۰ آغاز شد. ظاهر متفاوت و زیبای این خودرو یکی از مهمترین عوامل فروش بالای آن در ایران است، البته محبوبیت این خودرو در طراحی زیبای ظاهری خلاصه نشده و عواملی چون کیفیت بالای قطعات و فهرست کامل تجهیزات ایمنی و رفاهی نیز در آن تاثیرگذار بودهاند.
مدل ۲۰۱۳ لکسوس RX در طراحی بدنه دستخوش تغییراتی از جمله تغییر حالت چراغها، سپرها و جلو پنجره شدهاست، تا بتواند با ظاهری زیبا و به روزتر به موفقیتهای نسل قبل ادامه دهد. قطعات با کیفیت کرومی به کار رفته در بدنه،خبر از ماهیت لوکس RX میدهد، همچنین مدل ۲۰۱۳، خط مشی طراحی سایر محصولات جدید لکسوس را دنبال میکند که از مهمترین المانهای آن میتوان به طراحی جدید جلو پنجره اشاره کرد.
فضای کابین تقریبا دست نخورده باقی مانده است و فقط شاهد اعمال تغییراتی جزیی، از جمله تغییر حالت فرمان هستیم. محصولات لکسوس به کیفیت بسیار بالا شهرت دارند و RX350 هم از این قاعده مستثنی نیست. صندلیها و رودریها از چرم طبیعی پوشیده شدهاند و کیفت قطعات آلومینیومی و چوبی در بالاترین سطح قرار دارند. با توجه به ابعاد بزرگ بدنه، فضای داخل کابین RX جادار و راحت است. فهرست امکانات RX بسیار کامل و راضی کننده است، که همین عامل باعث شده پس از افزایش شدید قیمت هم، ارزش پرداخت این مبلغ بالا را داشته باشد. تنظیمات صندلیها به صورت برقی انجام میشود، همچنین صندلی از گرمکن، سردکن و سیستم حافظه نیز بهره میبرند. در مدل جدید RX از سامانه هد آپ دیسپلی نیز استفاده شده است،که اطلاعات خودرو را روی شیشه جلو به نمایش میگذارد. همچنین این خودرو از رادار نیز بهره میبرد، که فاصله را با خودروی جلویی کنترل میکند.
موتور 5/3 لیتری RX همانند سایر محصولات لکسوس، کاملا بیصدا روشن میشود و ۲۷۰ اسب بخار قدرت تولید میکند. سواری این خودرو بسیار نرم است و تکانهای مسیر را به خوبی دفع میکند. همچنین هندلینگ مناسب RX، قدرت مانوردهی بالایی را در اختیار راننده قرار میدهد. مصرف سوخت ۱۲لیتری RX برای یک خودروی SUV با موتور 5/3 لیتری نسبتا مناسب است.
از نکات عجیب در مورد RX350، میتوان به قیمت آن اشاره کرد، که افزایشهای پیاپی را به خود دیده است و هماکنون برچسب قیمت ۴۰۰ میلیونی روی آن خودنمایی میکند.
به نقل از مجله تخت گاز
بدون شک می توان لقب کمیاب ترین و خاص ترین شاسی بلند دارای مجوز پلاک ملی را برای ب ام و X5 در نظر گرفت. تولید این نسل از X5 که وارد ایران شده است،از سال ۲۰۱۱ شروع شد و تا چندی پیش ادامه داشت و چند ماهی است که جای خود را به نسل جدید تحت عنوان مدل ۲۰۱۴ داده است.
در طراحی ظاهری X5 تمام المان های مخصوص ب ام و به چشم می خورد،از جلوپنجره های دوقلو گرفته تا فرم خاص چراغ ها. بدنه جذاب و عضلانی X5 بی شباهت به برادر محبوبش X6 نیست.
فضای داخل کابین هم بی شباهت به X6 نیست.فرم صفحه کیلومتر شمار،کنسول جلو،فرمان و رودری ها،فضایی ساده و در عین حال شیک و لوکس را برای کابین به ارمغان آورده اند.با توجه به طراحی منطقی قسمت عقب،فضای سرنشینان کاملا مناسب است و مشکل کوتاهی سقف X6 احساس نمی شود.
صندلی ها با چرم طبیعی روکش شده اند و کیفیت بالای سایر قسمت های کابین کاملا قابل لمس است.
از نظر سطح تجهیزات و آپشن ها،X5 یکی از کاملترین شاسی بلندهای بازار است و از این نظر در سطح پورشه کاین قرار می گیرد.فضای بزرگ بار و کابین جادار،نیازهای یک خانواده ۵نفره را به خوبی پاسخ می دهد و از این نظر X5 شاسی بلند جاداری است.
پیشرانه ۸سیلندر X5،با ۴/۴لیتر حجم قادر است ۴۰۰ اسب بخار قدرت و ۴۵۰ نیوتون متر گشتاور تولید کند.این بوکسور سنگین وزن ظرف ۵/۵ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر می رسد، که از این نظر یکی از چابکترین شاسی بلند های بازار است.جعبه دنده ۸سرعته استپترونیک انحصاری ب ام و عملکرد بی نقصی دارد.همچنین سواری X5 در حالت معمولی بسیار نرم و راحت است و کمتر تکانی داخل کابین احساس می شود.ولی اگر خواهان رانندگی هیجان انگیز باشید،X5 در حالت اسپرت توقع شما را به خوبی برآورده می کند.
همان طور که اشاره شد،ب ام و X5 در تعداد محدودی وارد کشور شده و تنها رقیب اصلی اش در بازار ایران،پورشه کاین است.با توجه به عدم حضور مهمترین رقیب X5،یعنی بنز ML در ایران،شرکت وارد کننده با افزایش واردات این خودرو به ایران،می تواند جایگاه خوبی برای آن دست و پا کند.
به نقل از مجله تخت گاز
مازراتی را باید یکی از پرحاشیهترین برندهای وارد شده به ایران دانست که ورودش به کشور با مشکلات زیادی همراه بود. مدتی است سر و کله تعداد انگشتشماری از نسل جدید کواتروپورته در نمایشگاههای تهران پیدا شده است که با قیمتهای نجومی برای فروش گذاشته شدهاند. خبرها حاکی از آن است که این کواتروپورتههای جدید با مجوز کواتروپورتههای نسل قبلی وارد کشور شده اند!
این نسل از کواتروپورنه در واقع نسل ششم این سدان مجلل ایتالیایی به شمار میآید که در طراحی بدنه و کابین به کلی دستخوش تغییراتی شده و به مراتب لوکستر و جذابتر از قبل شده است. تنها ایرادی که به طراحی خارجی کواتروپورته جدید وارد است، طراحی قسمت عقب است که کمی از معیارهای مازراتی فاصله گرفته و اگر لوگوی مازراتی از این قسمت حذف شود، به سختی به مازراتی بودن آن پی خواهید برد. البته هنوز المانهای سنتی مازراتی در طراحی این خودرو حفظ شده است،که از این موارد میتوان به جلوپنجره بزرگ با نشان مازراتی، خروجیهای سهگانه هوا روی گلگیرها و نشان مازراتی روی ستون عقب اشاره کرد. چهار خروجی اگزوز روی دیفیوز عقب هم به خوبی حس قدرت را به بیننده القا میکنند. کابین کواتروپورته جدید بسیار مدرنتر و جذابتر از قبل طراحی شده است و هنرمندان مازراتی در این بخش جای هیچ گلهای را باقی نگذاشتهاند. چرم طبیعی فوقالعاده با کیفیت و فلزکاریها و چوبکاریهای ظریف و گرانقیمت زیبایی کابین را دوچندان کردهاند. روی کنسول جلو یک صفحه مانیتور بزرگ لمسی نصب شده است که اکثر تنظیمات کابین از طریق آن انجام میشوند، که این مورد باعث شده تا از دکمههای اضافی و سردرگم کننده در کابین خبری نباشد. صندلیهای بزرگ و مبل مانند، حداکثر راحتی را در اختیار سرنشینان قرار میدهند و از کاملترین امکانات نظیر تنظیم برقی، گرمکن و سردکن و ماساژور بهره میبرند. طول بدنه نسبت به قبل کشیدهتر شده است که همین عامل فضای پای بیشتری را در اختیار سرنشینان قرار میدهد. همچنین صندلیهای مجزای ردیف عقب که با یک کنسول بزرگ از یکدیگر جدا شدهاند، حس نشستن روی صندلیهای جتهای شخصی را القا میکنند.
مدل جدید کواتروپورته بر خلاف نسل قبلی که در نمونههای ۸سیلندر وارد شده بود، با موتور ۶ سیلندر ۳لیتری گام به ایران گذاشته است. البته کارایی این موتور ۶سیلندر به مراتب از موتور قبلی بالاتر است، در عین حال که کم اشتهاتر از مدل قبلی است و از آن مصرف سوخت آزار دهنده خبری نیست. پیشرانه ۴۱۰ اسبی کواتروپورته با شتاب صفر تا صد ۵ ثانیه بسیار هیجان انگیز است که در کنار جعبه دنده ۸سرعته ZF و صدای خروجی گوشنواز جای هیچ گلهای را باقی نمی گذارد. سواری کواتروپورته در حالت نرمال نرم و راحت است، اما با توجه به ذات اسپرت این خودرو، سواری نسبتا خشک آن خصوصا در حالت اسپرت قابل توجیه است و از این نظر با رقبای لوکسش نظیر سری۷ و Sکلاس فاصله زیادی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید