پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شورولت ایمپالا

غزال بیشه دیترویت/ نگاهی به یکی از بکر‌ترین ایمپالا های موجود در کشور

شورولت ایمپالا یکی از پروژه‌هایی است که وقتی برای اولین بار به مرحله عملی کار رسید و نمونه‌های نخست آن وارد بازار شد، آن‌چنان مورد استقبال قرار گرفت که تقریبا در دهه 60 و 80 بدل به گاو شیرده جنرال‌ موتورز شده بود. به گزارش پایگاه خبری رسمی جوان خودرو به نقل از مجله تخت گاز […]

میلاد میرعابدینی
جمعه - ۱ شهریور ۱۳۹۸

شورولت ایمپالا یکی از پروژه‌هایی است که وقتی برای اولین بار به مرحله عملی کار رسید و نمونه‌های نخست آن وارد بازار شد، آن‌چنان مورد استقبال قرار گرفت که تقریبا در دهه 60 و 80 بدل به گاو شیرده جنرال‌ موتورز شده بود.

به گزارش پایگاه خبری رسمی جوان خودرو به نقل از مجله تخت گاز

گاهی یک پروژه کارش می‌گیرد! یعنی این‌که آن‌چنان موفق می‌شود که دیگر نمی‌توان از آن به‌راحتی عبور کرد. یعنی آن برند و یا تولیدکننده‌ای که این پروژه را اجرا کرده است دیگر باید حواس‌اش را 6 دانگ جمع کند که مبادا خللی در ادامه اجرای پروژه ایجاد شود. شورولت ایمپالا یکی از همین پروژه‌هایی است که وقتی برای اولین بار به مرحله عملی کار رسید و نمونه‌های نخست آن وارد بازار شد، آن‌چنان گرفت که تقریبا در دهه 60 و 80 بدل به گاو شیرده جنرال‌موتورز شده بود. خوشبختانه بسیاری از ورژن‌ها و مدل‌های این محصول موفق جنرال‌موتورز در دوران گذشته پایشان به جاده‌های ایران باز شد. یکی از این غزال‌های دیترویتی حالا میهمان ماست.

شورولت ایمپالا

این غزال خوش قد و بالا برای اولین‌بار در سال 1958 به بیشه دیترویت قدم نهاد. جایی‌که پلیموث فورای، فورد گالکسی و دوج دارت از جمله پرفروش‌ترین خودروها بودند. البته شورولت هم مدل BelAir را در سبد محصولات داشت که توانسته بود از اوایل دهه 50 میلادی خودش را در بازار ثابت کند و ظرافت‌های طراحی آن بدل به الگویی برای دپارتمان‌های طراحی دیگر برندها شده بود. بسیاری از صاحب‌نظران و علاقه‌مندان به این خودرو معتقدند اولین نسل ایمپالا زیباترین و شکوهمند‌ترین غزالی است که توسط شورولت به تولید رسید. کافی است نگاهی به ظرافت‌های طراحی ایمپالا 1958 داشته باشید.

شورولت ایمپالا

انگار مدیران شورولت به آقای Joseph R. Schemansky گفته بودند به یک تعطیلات راحت برود و بعد از بازگشت طرحی باشکوه و اصیل را برای خودرو جدید بیاورد. نوع زوایای ستونه‌های سقف، شکل شیشه‌ها، برآمدگی روی گلگیر عقب، دیزاین جلوپنجره با چراغ‌ها و پلک‌های روبه‌جلو در نمای روبه‌رو همگی جزئیاتی از طراحی این خودرو هستند. جالب است بدانید برند لوکس جنرال‌موتورز یعنی کادیلاک نیز از ترکیب 4 چراغ گرد در این سال استفاده کرد و کادیلاک مدل Biarritz از همین نمونه‌هاست. نسل اول تنها در سال 1958 به تولید رسید. این خودرو در تیپ‌های مختلف از نظر تجهیزات و قوای فنی تولید شد اما همه تولیدات به‌صورت 2 در و نوع کانورتیبل یا هاردتاپ بودند. از جمله دلایل باارزش بودن نسل اول این خودرو 2 در بودن و البته تولید تنها در یک سال است. به شکلی که امروز برای خرید یک نمونه باارزش از این خودرو گاهی باید تا 140 هزار دلار هزینه کنید.

بلندپروازی‌های طراح در نسل اول در نسل دوم کمی تنزل کرد و اصطلاحا بدنه خودروها به سمت رادیکالی شدن رفت. اما باز هم شورولت دست طراحان را آن‌قدر باز گذاشته بود که در سال 1959 یک بشقاب پرنده را راهی خطوط تولید کنند! ایمپالا در این نسل در نمای کلی بدنه تغییراتی بزرگ را تجربه کرد و تقریبا باید گفت آن‌قدرها وام‌دار نسل قبل نماند. اما بازهم در مقوله طراحی آن‌قدر حرف برای گفتن داشت که در خیابان مردم را میخکوب کند. به خصوص شاخص‌های طراحی جذاب این خودرو این بار برعکس نسل قبل به جای نمای جلو در نمای عقب وجود داشت. در نمای عقب این خودرو بیننده با یک موجود فضایی روبه‌رو می‌شود که با اخم نگاهش می‌کند. در صندوق عقب ایمپالا 69 از وسط هم‌چون 2 بال یک فضاپیما طراحی شده که سطحی گسترده دارد و لبه‌های آن با کروم‌کاری ابعادش روبه‌خوبی نشان می‌دهد. شاید بتوان گفت این طرح یکی از جسورانه‌ترین سبک‌های طراحی در تاریخ صنعت خودرو جهان باشد.

شورولت ایمپالا

شورولت در نسل دوم که تا سال 1960 در خط تولید قرار داشت، به جز ساخت مدل‌های 2 در جذاب، برای خانوادها نیز مدل‌های 4 در را به‌صورت سدان و هاردتاپ به تولید رساند. در این نسل هم مثل نسل قبل از 3 موتور 235 اینچ مکعبی 6 سیلندر و 283 و 348 اینچ مکعبی 8 سیلندر استفاده شد. هم‌چنین 4 گیرباکس دنده‌ای و اتوماتیک از 2 تا 4 دنده در لیست سفارشات قرار داشت.

شورولت ایمپالا

در سال 1961 نسل سوم راهی میدان نبرد با رقیبان شد. میدانی که حالا با پاگرفتن اقتصاد در آمریکا حتی رقابت در آن سخت‌تر هم شده بود. زیرا رقیبان با آپشن‌های بیش‌تر و موتورهای قوی‌تر تولید می‌شدند. در نتیجه شورولت نیز این خودرو را با طرح‌های جدید بدنه و البته موتورهای قوی‌تر به تولید رساند. به جز موتور 283 و 348 اینچی، نمونه 230 شش سیلندر هم در این خودرو به‌کار گرفته شد. اما از قوی‌ترین مدل‌های لیست نمونه‌ای 427، 409 و 327 اینچ مکعبی بودند. جالب است بدانید موتور 427 اینچ مکعبی آن‌قدر قوی بود که شورولت کوروت و کامارو مدل COPO نیز به‌عنوان پرچم‌داران شتاب از آن استفاده کردند. در مقاطعی قدرت این پیشرانه به بیش از 435 اسب‌بخار و گشتاور آن به بیش از 624 تا 780 نیوتن‌متر می‌رسید. البته تنها در سال 1963 این پیشرانه در نسل سوم ایمپالا به‌کار گرفته شد. سال 1964 یکی از زیباترین ایمپالاها در دهه 60 ساخته شد. یک خودرو دوست‌داشتنی که در ایران نیز به‌خاطر ظاهر جذاب جلوپنجره و نمای جالب چراغ‌های 3تایی گرد عقب بسیار معروف است. شورولت در این خودرو هم دست از آتش‌بازی برنداشت و موتور 409 بلاک بزرگ خود را با 6. 7 لیتر حجم و 425 اسب بخار نیرو در تعداد محدودی از این مدل 64 نصب کرد. خودرویی که گشتاور آن با اتکا به این موتور به 576 نیوتن‌متر هم می‌رسید.

شورولت ایمپالا

نسل چهارم ایمپالا در سال 1964 ساخته شد. درست همان سالی که عکس‌های یک نمونه زیبای آن صفحات ماهنامه تخت گاز را تزیین کرده است. این نسل از اواخر سال 1964 به‌عنوان مدل 65 راهی بازار شد و تا سال 1970 هم در خط تولید باقی ماند. در این نسل لیست بلند بالایی از موتورهای مختلف 6 و 8 سیلندر وجود داشت که درون سینه ایمپالا جا خوش کردند. از مدل 6 سیلندر 250 اینج مکعبی با قدرت 155 اسب گرفته تا موتور جدید 454 اینچ مکعبی (7. 4 لیتری) با قدرت 390 اسب‌بخار در لیست موتورهای این خودرو قرار داشتند. جالب است بدانید تنها در سال 1969 نزدیک به 780 هزار دستگاه انواع ایمپالا به تولید رسید.

ایمپالا 1966

در روزگاری که فاصله محوری اغلب خودروهای موجود در خیابان به زحمت به 2، 3 متر می‌رسد، دیدن یک کشتی سبز رنگ که تنها فاصله محوری آن بیش از 3 متر است بدون شک برای هر بیننده‌ای جذاب خواهد بود. تصور کنید یک ایمپالا با طولی حدود 5 متر را در جاده‌ای پرپیچ‌وخم و در یک صبح تعطیل پاییزی می‌رانید. خودرویی که خرامان‌خرامان پیچ‌های جاده را پشت سر می‌گذارد تا به مقصد برسد. خودرویی که رنگ سبز کله‌غازی متالیک دارد و به همین دلیل آفتاب کم‌رمق صبح پاییز در اکریل‌های رنگ بدنه آن طوری بازتاب پیدا می‌کند که یک سایه‌روشن زیبا را پدید می‌آورد. بی‌اختیار یاد حال‌وهوای دهه 60 میلادی می‌افتید. انگار یک خانواده کوچک درون ایمپالا نشسته‌اند و قصد دارند یک پیک‌نیک کوچک خانوادگی را جایی دور از شهر برپا کنند.

شورولت ایمپالا

استفاده از کروم‌کاری بسیار در نمای روبه‌رو به‌خصوص در سپر و جلوپنجره میراثی از دهه 50 میلادی است که تا اواخر دهه 60 هم ادامه داشت. نکته مهم در این مورد این‌که، خودروهایی که به این حجم از کروم‌کاری به‌خصوص در جلوپنجره را دارند در صورت نقص در حتی یکی از شبکه‌های جلوپنجره و یا دِفُرمه شدن آن کاملا به چشم می‌آید. اما خوشبختانه خودرو مورد نظر ما از این نظر دچار نقصی نبود. در نمای عقب جذابیت‌های نمای جلو وجود ندارد و شاید دلیل آن هم سادگی بیش از حد طراحی چراغ‌ها باشد. اما از نمای کناری می‌توان حجم عضلات روی گلگیر عقب را دید که تقریبا در اغلب خودروهای آمریکایی دهه 60 و 70 وجود دارد. از جمله جذابیت‌های این خودرو سقف Hardtop آن است. زیرا در این سبک از طراحی سقف دیگر خبری از ستون وسط نیست و همین موضوع باعث می‌شود حتی خودرو کشیده‌تر از آن چیزی که هست به نظر برسد.

خودرو مورد نظر ما یک پکیج کامل از هارمونی بود. هارمونی‌ای که می‌توانستید آن را در رنگ بدنه، رنگ تودوزی و حتی رنگ شیشه‌های خودرو پیدا کنید. زیرا همه اینها با رنگ سبز طراحی شده بودند و حتی داشبورد نیز با رنگ سبز تزئین شده است. فرمان اصطلاحا استخوانی سبزرنگ با یک نیم‌دایره کرومی در وسط که درواقع وسیله‌ای برای استفاده از بوق خودروست اولین چیزهایی هستند که با قرار گرفتن درون کابین آنها را لمس می‌کنید. صندلی‌های نیمکتی کوتاه هرچند سر پیچ‌ها نمی‌توانند بدن شما را حفظ کنند اما بسیار گسترده و نرم هستند.

سرعت‌سنج 120 مایل را به‌صورت افقی به شما نشان می‌دهد و درواقع تنها نشان‌گرهای مرسوم گرد یکی ساعت و دیگری سوخت هستند. ادوات کنترلی کابین با روکش کرومی طراحی شده‌اند و در کل با خودروی آپشنالی روبه‌رو نیستید. اما هارمونی‌ای که حاصل از رنگ سبز بدنه و تودوزی است حتی همین کابین ساده را هم زیبا می‌کند. دستگیره‌های در‌های کناری یک پدال هستند که برای باز کردن در خودرو باید از آنها استفاده کرد. سیستم صوتی خودرو یک رادیو ساخت شرکت BELTEK آمریکاست که بسیاری از خودروهای شورولت در دهه 60 به رادیو‌های این برند مجهز شدند. تودوزی کابین و قطعات تقریبا تا 90 درصد در سلامت کامل هستند و نکته مهم این‌که دست نخورده باقی مانده‌اند.

شورولت ایمپالا

بدنه خودرو نیز در سلامت کامل است و هنوز رنگ اصلی کارخانه شورولت روی بدنه قرار دارد. بدون شک یکی از دلایل زیبایی این خودرو بکر و دست‌نخورده بودن بدنه و قطعات آن است. زیرا درزهای بدنه، قطعات و محل نشست آنها روی بدنه کاملا سالم مانده و به همین دلیل همه‌چیز با دقت سر جای خودش قرار گرفته است. همین موضوع باعث می‌شود خودرو زیبا به نظر برسد. به قول یکی از متخصصین حوزه خودروهای کلاسیک: «آن کارمندی که در خط تولید یک کمپانی خودروسازی هرروز بارها این قطعات را روی خودرو مونتاژ کرده است، یک طور دیگری پیچ‌ها را می‌بندد!»

شورولت ایمپالا

سواری خودرو نرم است و گشتاور پیشرانه 8 سیلندر هم به کمک گیرباکس 3 سرعته موسوم به 350 به اندازه کافی برای ایمپالا 66 تحرک ایجاد می‌کند. هرچند طبق‌های جلو سیستم تعلیق از بوش لاستیکی استفاده نمی‌کنند اما، جالب است بدانید بعد از سال‌ها هنوز هم این قطعات همان نمونه‌های اولیه هستند و بدون سر و صدا به کارشان ادامه می‌دهند. البته این موضوع تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که رسیدگی‌های اولیه مثل گریس‌کاری در زمان‌های مناسب انجام شود. سیستم تعلیق در جلو همان‌طور که اشاره شد از نوع جناغی است و در عقب نیز از نمونه‌های مرسوم شمش استفاده کرده‌اند. البته به دلیل وزن بالا و ضریب سختی پایین برگ‌های فنر شمش، سواری خودرو بسیار نرم است. شتاب اولیه آن‌قدرها بالا نیست اما وقتی به سربالایی اتوبان بابایی می‌رسید، مشخص می‌شود که کُت تن کیست!

شورولت ایمپالا

نکته بسیار مهم در خصوص خودروها و موتورسیکلت‌های کلاسیک این‌که، هرچند بسیاری از این خودروها به مالکی حقیقی تعلق دارند اما، واقعیت این‌جاست که مالکیت معنوی این خودروها نه‌تنها به یک نفر که به همه علاقه‌مندان این حوزه تعلق دارد. از این‌رو مسئولیت مالکیان این جواهرات گران‌بها در حفظ و نگهداری آنها سنگین‌تر می‌شود. در پایان پس از ثبت خاطره‌ای زیبا با شورولت ایمپالا 1966، از مالک خودرو آقای مجید فاطمی که با ماهنامه تخت‌گاز کمال همکاری را داشتند، صمیمانه تشکر می‌کنیم.

گزارش: امید آذرزمانی / عکس: بهزاد اویسی

ایستاده با وقار/ نگاهی به کادیلاک ایران، لوکس‌ترین خودرو مونتاز شده در تاریخ صنعت خودرو کشور

چری و راه‌های نرفته‌اش!/ نخستین بررسی جامع چری آریزو6 در جاده‌های ایران

سر پیری و معرکه گیری!/ هرچه می‌خواهید از پژو پارس LX بدانید

محبوبیت در بازنشستگی!/ بررسی کیا ریو به عنوان یکی از خودروهای دست دوم پرطرفدار

خودکار و قد بلند!/ بررسی لیفان X60 اتوماتیک به عنوان یک انتخاب منطقی در وضع فعلی بازار

سرد یا معتدل؟! مقایسه ای میان لکسوس RX200t و ولوو XC90

کدام دست دوم؟ مقایسه سیتروئن زانتیا و هیوندای آوانته

ابریشم ایتالیایی/ بررسی اسکوتر بنلی SETA125

آنارشیست هندی!/ بررسی موتورسیکلت آپاچی

دستِ پر X33 در میدان رقابت/ بررسی فنی ام وی ام X33 در شرایط مختلف

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی