پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

فورد

ماجراهای پینوکیو / نگاهی به یک فورد 51 چوبی

ماشینی که امروز سراغی از آن گرفته‌ایم، یک نمونه شاهکار از گذشته‌های دور است. از دورانی پنهان در صنعت خودروسازی ایالات متحده آمریکا. زمانی‌که خودروهایی با بدنه‌ها و کابین چوبی حسابی نزد طرفداران ثروتمند خودروهای آمریکایی ارج و قرب داشتند و کسی فکرش را هم نمی‌کرد قرار است چند دهه بعد فولاد بی‌رحم و زخمت […]

javankhodro
جمعه - ۱۱ مرداد ۱۳۹۸

ماشینی که امروز سراغی از آن گرفته‌ایم، یک نمونه شاهکار از گذشته‌های دور است. از دورانی پنهان در صنعت خودروسازی ایالات متحده آمریکا. زمانی‌که خودروهایی با بدنه‌ها و کابین چوبی حسابی نزد طرفداران ثروتمند خودروهای آمریکایی ارج و قرب داشتند و کسی فکرش را هم نمی‌کرد قرار است چند دهه بعد فولاد بی‌رحم و زخمت جایگزین این لطافت و ظرافت طبیعی شود.

البته این جایگزینی چندان آسان و یک‌شبه هم انجام نشده. بعضی از خودروسازان به پیروی از سبک مرسوم دهه‌های 20، 30 و 40 نتواستند این رسم آمریکایی را تا دهه 50 نیز کِش ندهند و حتی شده در بخش‌هایی از بدنه چوب را ضمیمه کار کردند.

پیرمرد چوبی

ماجرای مقدمه را خواندید. داستان درست مربوط به همین پیرمرد خوشتیپی است که جلو ما ایستاده. یک فورد 51 با بدنه‌ای نیمه چوبی. درست از همان مدل‌های دوران گذار از چوب به فولاد. دورانی که برای خودش مثل گذر از فلز به فیبرکربن محسوب می‌شد.

شک نداریم امروز اگر به کسی یک ماشین چوبی نشان بدهیم، هرگز نمی‌تواند آن‌را به عنوان یک خودرو بپذیرد. شاید چوب‌کاری به‌عنوان یک آپشن گران‌قیمت و پرطرفدار برای همگان جذاب باشد اما یک خودرو با بدنه چوبی، هرگز! چنین خودرویی اصلا قابل پذیرش نیست. این داستان یک‌راست آدم را می‌برد سر ماجراهای خیال‌انگیز و جذاب پینوکیو. همان فرزند چوبی پدر ژپتو معروف که ابتدا اصلا به رسمیت شناخته نمی‌شد اما چندی بعد تبدیل به انسان شد و البته یک پسر واقعی برای پدر ژپتو!

فورد داستان ما هم همین ماجرا دارد. شاید در دوران مدرن به‌عنوان یک خودرو استیشن بدنه چوبی محبوبیتی نداشت اما به مرور با پیوستن به جرگه هات‌رادها برای خودش اعتباری دست و پا کرد و تبدیل به ماشینی شد که اگر نگوییم بیش‌تر اما هیچ چیزی کم از رفقای امروزی خود ندارد.

28 سال پیش

این ماشین قبراقی که امروز درست در قامت یک هات‌راد حقیقی در برابر ما ایستاده نزدیک به 30 سال پیش اوضاع چندان روبه‌راهی نداشت. راست‌اش را بخواهید استارت تبدیل این خودرو به یک هات‌راد واقعی از همان دوران خورده بود اما نه به شکلی اصولی و آن‌گونه که باید می‌بود. ولی خب بالاخره هر کسی برای خودش بخت و اقبالی دارد و در پیشانی‌نوشت این خودرو هم نوشته بودند: «هی مرد، تو یک روز باید یک هات‌راد واقعی باشی!». تقدیر است دیگر. کاری نمی‌شود کرد. یک ماشین روانه قبرستان خودروها می‌شود و امروز هیچ از آن باقی نمانده و ماشینی دیگر مثل این فورد چند بار دست‌به‌دست می‌شود تا سرانجام توسط یک ماشین‌دوست خوش‌ذوق تبدیل شود به این شاهکار تر‌وتمیزی که پیش رویتان نشسته.

آخرین مالک این خودرو از آن آدم‌های کاردرست روزگار بوده و هست. یک مرد ماشین‌باز و ماشین‌دوست و صد البته عاشق هات‌رادها. کسی که این ماشین را 28 سال پیش خریده و حسابی روبه‌راهش کرده.

شاید بخشی از داستان به بازسازی چوب بدنه که عمدتا از نوع ماهاگونی و درخت غان بوده‌اند مربوط می‌شده اما «جِف» مالک خوش‌سلیقه این فورد خوشبخت، از مشخصات فنی هم کم نگذاشته و با سفارش یک قلب هات‌راد 8 سیلندر خورجینی از انواعی که روی فورد به‌کار می‌رود و با بدنه و اجزای فنی محصولات کلاسیک این کمپانی سازگار است، حجت را در حق فورد 51 چوبی تمام کرده است. جالب است بدانید که یک گیرباکس 3 سرعته اتوماتیک با این پیشرانه سخت‌جان و توانمند جفت می‌شود تا خلق‌وخوی کلاسیک فورد 51 با شمه‌ای از دنیای مدرن ترکیب شود و بویی خوش از نوستالژی دوران خودروهای حجیم به مشام برسد. کاری که جف با این فورد کرده باور کنید دست‌کمی از یک اثر هنری جذاب و ماندگار ندارد. فقط کافی است برای خودش اسم در کند. آن‌وقت است که یک دنیا آدم جورواجور از ژاپن، خاورمیانه و سراسر دنیا برای تماشای این خودرو سر می‌رسند.

به همین سادگی

درست است که دریفت زدن و شیهه کشیدن لاستیک‌های یک فورد 51 چوبی با 9 نفر سرنشین برای خودش دنیایی از هیاهو و هیجان و علامت سئوال است، درست مثل دویدن یک لاک‌پشت در دو ماراتون! اما نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که همه جذابیت این خودرو به آن نجابت و سادگی نهفته در ذات آن است. اصلا چه دلیلی دارد همه‌چیز را با هم قاطی کنیم و از هر خودرویی نهایت شتاب و قدرت را بخواهیم. قبول داریم که حتما زیر لب غرولندکنان می‌گویید: «مرد حسابی! این یک هات‌راد است دیگر. چه می‌گویی؟» اما بالاغیرتا خودتان یک نگاه به فضای نرم و راحت کابین این خودرو با آن چرم کاراملی-شکلاتی رنگ و چوب‌کاری‌های سرشار از ظرافت بیندازید. دل‌تان می‌آیند این همه زیبایی را با دریفت‌ها و دور در جا زدن‌های خشن به محاق نابودی ببرید؟ اصلا خدا را خوش می‌آید؟

حیف آن فرمان دوشاخ استخوانی نیست؟ واقعا حیف نیست؟ این خودرو را باید کاملا متناسب با شخصیت یک بانو و یک جنتلمن مورد استفاده قرار داد. باید با کت‌وشلوار مشکی ساتن و پیراهن سفید سوارش شد. اصلا شلوار لی یا تیپ‌های راحت امروزی چیزی نیست که به این سادگی‌ها در کَت‌اش برود. فورد 51 داستان ما درست است که شاید با قلبی قدرتمند بخواهد به دل آسفالت جاده‌ها چنگ بزند و خودی نشان بدهد اما سن‌وسالی گذارنده و به اصطلاح پهلوان محله است. نمی‌توان به همین سادگی‌ها او را به میانه گود کشید.

سلطان خستگی‌ناپذیر

یکی از دوستان به محض این‌که چشم‌اش به عکس‌های این فورد افتاد با حظ تمام و طنزی خودمانی پرسید: «این سلطان خسته کیست؟» از واژه‌هایی که به‌کار برد لذت بردم. اول از همه «سلطان» به شدت برازنده این فورد 51 است و از طرف دیگر این‌که به جای «چیست» واژه «کیست» را به‌کار برد حسابی به دل‌ام نشست. گویی این فورد چوبی به‌رغم شباهتی که با پینوکیو دارد دیگر امروز برای خودش سری در میان سرها درآورده و بر هزار ارابه آهنین امروزی برتری دارد. شاید تنها بخشی که با دوست‌ام موافق نباشم واژه «خسته» باشد. این سلطان شاید حسابی سن‌دار باشد اما هرگز خسته نمی‌شود. مطمئن باشید تا دهه‌ها و شاید قرن‌ها خستگی‌ناپذیر به دلربایی‌هایش ادامه خواهد داد.

نوشته: روزبه خندان

 

هات راد ها :

چگونه یک فراری را خراب کنیم؟!

تبدیل خودروها به تانک های ضد گلوله

مهم ترین مدل های فراری در تاریخ

فورد تودور 1928 در قاب هات‌راد

تویوتا سلیکا 1971 دوباره متولد می‌شود

فورد مدل 1927 ویرایش 2014 !

بازگشت همشهری کین!

بیشتر بخوانید:

BMW M3 CS، ببر ها هم پرواز می کنند

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی