این بار کمی داستان متفاوت است و سراغ کادیلاک پیر و بکر زنگ زده و فرسوده ای رفته ایم که هنوز سالم است! به گزارش اختصاصی پایگاه خبری جوان خودرو برخلاف همیشه که یک ماشین آماده و به روزرسانی شده براساس سلیقه مالک آن را مورد بررسی قرار میدادیم. اینبار میخواهیم کمی عقبتر برویم و […]
به گزارش اختصاصی پایگاه خبری جوان خودرو
برخلاف همیشه که یک ماشین آماده و به روزرسانی شده براساس سلیقه مالک آن را مورد بررسی قرار میدادیم. اینبار میخواهیم کمی عقبتر برویم و داستان یک کادیلاک پیر و بکر که زنگ زده و فرسوده شده اما هنوز سالم است را پیش از آنکه تبدیل شود به آنچه در رویای یک خریدار و عشق ماشین است را تعریف کنیم. قصهای که البته احتمالا برای خیلی ها تکراری است و بارها آن را از کسانی که قصد دارند یک ماشین کلاسیک را بازسازی کنند شنیدهاید. اگرچه شاید این قصه تکراری باشد، اما بازهم برای هر ماشینی جزئیات و ریزه کاری های خاص خودش را دارد و حسابی شنیدنی و خواندنی است. پس ارزش دارد یک داستان تکراری را این بار از دریچه دید دیگری ببینیم. در ادامه همراه ما باشید.
کادیلاک همیشه ابهت خاص خودش را داشته و دارد. حتی در این دوره و زمانه که دیگر کرهای ها و ژاپنی ها هم لوکس ساز شدهاند کادیلاک همچنان خودرویی اصیل و قابل احترام است. اما پرستیژ یک کادیلاک دهه پنجاهی را نمی توانید با خودرو هایی که امروز از این خودروساز می شناسیم مقایسه کنید. اصلا تفاوتشان از زمین است تا آخرین طبقه آسمان. کادیلاک، 70 سال پیش برای خودش یک انحصار وحشتناک در دنیای ماشین های لوکس داشت. مرسدس، رولزرویس، جگوار، لینکولن و دیگران هم بودند ولی کادیلاک تافته جدابافته محسوب میشد. به عکس نگاه کنید. یاد چه افتادید. بله دقیقا. دنیای مافیایی فیلم پدرخوانده یک. این همان دنیای بی رحم و مردانهای است که کادیلاک در آن حکومت میکرد. سری 62 کادیلاک نیز برای خودش شاهکار بود. در تمام نسل هایش. البته الان ما با یک نسل سومی سری 62 سر و کار داریم. اجازه بدهید بیش از این دردسرتان ندهیم و برویم سراغ داستان عامه پسند و تکراری اما خواندنی این ماشین.
کسی که در حال حاضر مالک این کادیلاک سری 62 سفید رنگ است میگوید در یک نمایشگاه محلی نخستین بار چشمش به جمال این خودرو روشن شده. لحظهای که مدعی است باعث شده چشمش دیگر هیچ المان دیگری را نبیند. نزدیک رفته. دور ماشین گشته. دستش را روی بدنه زیبا و فراز و فرودهای آن کشیده و در نهایت سراغ مالک خودرو را از این و آن گرفته است. مالکی که بدون سلام و احوال پرسی و با لحنی خشک و کاملا رسمی رو به او تنها یک جمله دوکلمهای بیان کرده: «فروشی نیست!» مالک فعلی میگوید آن پیرمرد حتی نایستاده تا به چانه زنی های او گوش کند و با گفتن این جمله صحنه را ترک کرده. اما مالک فعلی بیدی نبود که با این بادها بلرزد. او میگوید آن زمان خودرو نو نو بود و هنوز به وضع فعلی دچار نشده بود.
پس از آن روز خریدار جدید همه حراجی ها و نمایشگاه ها را برای اینکه روزی بتواند کادیلاک رویاهایش را صاحب شود زیر پا می گذارد. در دنیای مجازی و همه سایت های مربوط به فروش این قبیل خودرو ها در منطقه شان عضو میشود و خلاصه به هر دری میزند تا با یک واسطه در می یابد پیرمرد از خر شیطان پایین آمده و قصد دارد ماشین اش را بفروشد. پس به سرعت خود را به خانه پیرمرد می رساند و مقابل گاراژی که کادیلاک در آن آرمیده می ایستد. پیرمرد باز هم با همان ظاهر سنگی و خشک می آید و قیمتی پیشنهاد میدهد که اگر آن مرد همه زندگی اش را می فروخت نیز نمی توانست از پس اش برآید. در نتیجه او این بار هم دست از پا درازتر بر می گردد. ولی خودش را نمی بازد و در دل میگوید: «این ماشین بالاخره مال من میشه!»
ماه ها بعد سرانجام جوینده یابنده میشود و یک آگهی در فیسبوک می بیند که ماشین مورد نظر او با قیمتی قابل پرداخت آگهی شده. البته دیگر آن سری 62 سابق نیست. مثل روزی که در نمایشگاه دیده بودش برق نمی زند. رنگ اش مات شده و جلای سابق را ندارد. بخش هایی از بدنه خودرو رنگ پریده اند و حتی رویشان آثار زنگ زدگی مشهود است. او مطمئن میشود بار دوم نیز ماشین آنقدر ها سالم نبوده و ای کاش اصرار میکرد پیرمرد آن را نشانش بدهد. آن وقت شاید میشد چانه زد و قیمت را متعادل کرد. اصلا اگر همان موقع ماشین را خریده بود، هم تا امروز بازسازی اش به اتمام می رسید و هم اینکه هرگز کارش به شکل و شمایل فعلی کشیده نمی شد. اما بالاخره در برابر قسمت نمی شود ایستاد. در تقدیر این کادیلاک این گونه نوشته بودند: «دهمین صاحب تو، بعد از سه بار تلاش تو را خریداری خواهد کرد.» کاری هم نمیشد کرد. دستور از آسمانها صادر شده بود.
مالک فعلی میگوید با اینکه در نهایت یک خودرو زنگ زده به جای عروسکی که آن روز اول دیده بود نصیبش شده، اما عاشقانه کادیلاک اش را دوست دارد و با قدرت در حال طرح ریزی برای آغاز فرآیند بازسازی سفارشی آن است. می گوید قصد دارد المان های ژاپنی مختص یک خودرو VIP را به آن بیفزاید. مثلا در اتاقش میز و پرده بگذارد. احتمالا هنوز در مورد جایگزینی سیستم پیشرانشی تصمیمی نگرفته اما حدس می زنیم از یک موتور بلوک بزرگ 8 سیلندر و پرقدرت متعلق به دهه 90 میلادی برای این ماشین استفاده شود. پیشرانهای که شاید با یک گیربکس 4 سرعته اتوماتیک همراه باشد.
موتوری که روی خود این ماشین به صورت فابریک می تپد، یک نمونه 8 سیلندر خورجینی OHV با حجم 5.4 لیتر است که 160 اسب بخار قدرت تولید میکند. البته بعدتر پیشرانه V8 مونوبلاک با حجم 5.7 لیتری نیز در سینه همرزمان این خودرو دلپذیر می تپید. گیربکس سه سرعته دستی سینکرومش و 4 سرعته اتوماتیک هیدراماتیک نیز جعبه دنده هایی بودند که قدرت کادیلاک سری 62 مدل 1948 تا 1950 را به چرخ های آن می رساندند.
یک لحظه چشم هایتان را ببندید و دنیایی که این کادیلاک در آن متولد شده را تصور کنید. عجب دنیایی بوده نه؟ اصلا باید کار را یکسره کنیم و بگوییم خودرو واقعی را آن زمان ها سوار میشدند نه الان که ماشین ها سوسول شدهاند و کامپیوتر آنها دائم در حال دخالت در همه احوالات راننده نگون بخت است. ولی چه می شود کرد. زمان یک جا نمی ماند و دائم در حال حرکت به پیش است. شاید بهترین راه مقابله با این زمان بی رحم سفر در آن به کمک نوستالژی های زنده ای مثل همین کادیلاک باشد. به این ترتیب هم میتوان از مواهب زندگی مدرن و دیجیتال بهره برد و هم لذت سواری با اسطوره های دهه ها پیش را تجربه کرد.
انتهای پیام/
دیدگاه خود را بنویسید