بدون شک خاصترین خودرویی که تابهامروز در ایران مونتاژ شده است، کادیلاک نام دارد. خودرویی که حتی تا همین چند سال قبل نیز تنها و تنها در آمریکا و ایران تولید شده بود. گزارش اختصاصی پایگاه خبری رسمی جوان خودرو ، به نقل از مجله تخت گاز (این مجله را از اینجا آنلاین تهیه کنید) […]
صنعت خودرو ایران در دوران پیش از انقلاب اسلامی را میتوان به 2 بخش کلی تقسیم کرد. در بخش اول که تا حدود سال 1335 ادامه پیدا میکند، تنها واردات خودروهای مختلف نیازهای بازار ایران را تامین میکرد. رهبر این دوران در بازار ستاره سهپر اشتوتگارت یعنی مرسدسبنز بود. اما در اواسط دهه 30 با تاسیس کارخانههای مرتب که با روور انگلستان همکاری داشت، همچنین شرکت سهامی جیپ صنعت خودرو ایران به سمت تولید و مونتاژ نیز حرکت کرد. این در حالی بود که امکان واردات خودرو برای همه وجود داشت و برندهای بزرگ جهان در ایران نماینده رسمی داشتند. تولید خودرو در دهه 40 با رشد قابلتوجه همراه بود و در این دوران سازندگان خودروهای سنگین نیز باتوجه به گسترش پروژههای عمرانی در کشور، از فروش بالایی برخودار بودند. اما شکوفایی واقعی این صنعت در دهه 50 اتفاق افتاد. دورانی که در سبد فروش آن روزگار بازار خودرو ایران، برای همه اقشار جامعه خودرو مناسب وجود داشت. از سیتروئن دایان (ژیان) گرفته تا رنجرور و در نهایت ارابهای اشرافی به نام کادیلاک.
وقتی از یک کادیلاک کلاسیک و آنتیک صحبت میکنیم، بدون شک شما به یاد لیموزین و یا کوپه و کروکیهای کشیدهای میافتید که طراحی باشکوهی دارند و به جای حرکت در لاین پرسرعت اتوبان، از لاین وسط با سرعت متوسط حرکت میکنند. به همین دلیل اگر مالک خودرو پشت فرمان نشسته باشد، فرصت دارید راننده میانسال اما خوشتیپ این خودرو را با آخرین کالکشنهای دنیای مد ببینید. درواقع کادیلاک هم مثل همه خودروهای دوران کلاسیک صنعت خودرو دارای روحی نهفته است که برای درک آن باید خودتان را با قوانین نانوشته کادیلاک تطبیق بدهید. مثلا اگر کسی راننده یک کادیلاک را با تیشرت منقش به یک اسکلت و با کتانیهای سری ZX آدیداس ببیند، احتمالا حس خوبی نخواهد داشت. اما وقتی یک پیراهن اتوکشیده پیرگاردین سفید با شلوار پارچهای شیری رنگ آرمانی و ست کفش و کمربند قهوهای داشته باشید، آنوقت است که آداب و رسوم کادیلاکسواری را رعایت کردهاید و میتوانید از سواری آن لذت واقعی را ببرید. درواقع فرهنگی که کادیلاک از آنجا میآید، فرهنگی است که آرامش را بر هیجان ترجیح میدهد. به همین دلیل هم کمتر کسی یک کادیلاکسوار را در اتوبان در حال لاییکشیدن دیده است!
کادیلاک از دیرباز در کنار لینکلن اشرافیترین خودروهای آمریکایی را تولید میکردند. البته همیشه تولیدکنندگان کوچک و کارگاههای شخصی نیز در آمریکا در این حوزه فعال بودند و در این میان شورولت با مدل کاپریس و کرایسلر با مدلهای ایمپریال و گاهی ورژنهای خاص نیویورکر در بازار لوکسها حضور داشتند اما، عمده سهم فروش بازار لوکسها بین کادیلاک و لینکلن تقسیم شده بود. شاید به همین دلیل باشد که حتی در میان خودروهای رئیس جمهور آمریکا نیز کادیلاک و لینکلن بیشترین سهم را دارند. حتی امروز هم خودرو دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا یک کادیلاک لیموزین اختصاصی است که در دوران باراک اوباما طراحی و ساخته و برای دونالد ترامپ بهروز رسانی شده است.
کادیلاک همواره جز رقیبان داخلی با رقیبان خارجی نیز دست و پنجه نرم کرده و به همین دلیل حالا برای طراحی و تولید یک خودرو بیگدار به آب نمیزند. بعد از دهه 80 و 90 میلادی که دوران نزولی صنعت خودرو آمریکا بود هر خودرویی توسط کادیلاک به بازار عرضه شده توانسته قله موفقیت در فروش را فتح کند.
هرچند در سالهای دهه 80 و 90 تقریبا بازار خودروهای لوکس توسط اروپاییها قبضه شده بود اما با عبور از قرن بیستم برندهای لوکس آمریکایی دوباره با پوستاندازی وارد کارزار شدند. در دهه 50 تا 70 میلادی میتوان گفت خودروهای لوکس آمریکایی در بهترین دوران خود قرار داشتند. در آن دوران رولزرویس بهعنوان نماد خودروهای تشریفاتی و لوکس، مرسدسبنز با کلاس S و اتاق رویایی W100، بنتلی و گربه انگلیسی یعنی جگوار در بسیاری از بازارهای جهان رقابتی سخت داشتند اما در اروپا حضور خودروهای عریض و طویل لوکس آمریکایی کمتر بود. بیشتر لوکسهای آمریکایی یا متعلق به کلکسیونرها بود و یا بهعنوان خودروهای تشریفات توسط مقامات کشورها مورد استفاده قرار میگرفت. اما در بازار آمریکا شرایط فرق میکرد. همه برندهای معروف جهان که توان ساخت خودروهای لوکس را داشتند، در بازار آمریکا با حریفان آمریکایی مبارزه میکردند. اما در بازار ایران شرایط کمی فرق داشت. زیرا بنتلی و رولزرویس در ایران تقریبا حضور نداشتند و لینکلن نیز جزو خودروهای پرشمار نبود. جگوار هم خیلی جدی در ایران نقشآفرینی نمیکرد، به همین دلیل بازار خودروهای لوکس بیشتر بین مرسدسبنز و کادیلاک تقسیم شده بود.
در دوران دهه 40 و 50 تقریبا میتوانستید همه مدلهای تولید شده توسط این 2 برند را در ایران ببینید. اما با آغاز دهه 50 و تولید مدل W116 کلاس S توسط ستاره آلمانی، ورق برگشت و فروش بالای این خودرو در ایران گوی سبقت را از کادیلاک ربود.
اما محبوبیت کادیلاک در ایران و بازاریابی درست مدیران آن روزگار جنرالموتورز ایران، باعث شد آنها به فکر تولید یک رقیب جدی برای مرسدسبنز باشند. رقیبی که بتواند سود بالای عرضه خودرو در این بخش از بازار را راهی کیلومتر 9 جاده مخصوص تهران-کرج (محل کارخانه جنرالموتورز ایران و پارس خودرو فعلی) کند. پس بدون شک برای رقابت با مرسدسبنز باید به سراغ کادیلاک میرفتند. زیرا این خودرو در میان محصولات جنرالموتورز توان رقابت با ستاره آلمانی را داشت و این موضوع قبلا در بازار ایران ثابت شده بود. اما مگر میشود کادیالک را در جایی غیر از آمریکا ساخت؟ در آن دوران پاسخ این سوال خیر بود. اما تلاشهای جعفر اخوان موسس جنرالموتورز ایران و سرمایهگذاری GM در ایران باعث شد در تصمیمی بزرگ نگین درخشان تاج جنرالموتورز راهی ایران شود. در پس این تصمیم نیز کادیلاک مدل Seville که در سال 1977 بهتازگی معرفی شده بود و مدل روز این خودروساز بهشمار میرفت، سر از ایران در آورد.
حالا زمستان سال 1356 است و سالن معروف به 35 دستگاه (ظرفیت خروجی خط تولید در روز) میزبان مهندسان آمریکا و ایرانی است تا تنها خط مونتاژ کادیلاک که خارج از آمریکا قرار دارد، آماده لانچ اولین سری در خط شود. طبق اسناد غیررسمی در پایان سال 56 چند دستگاه سویل به رنگ سفید بهعنوان اولین نمونههای مونتاژ آزمایشی خط مونتاژ را ترک کردند تا برای تستهای اولیه کیفیت راهی جاده شوند. تستهایی که توسط تیم کیفیت جنرالموتورز در ایران انجام شد. اما عملا در اوایل سال 75 بود که مونتاژ این خودرو بهصورت تجاری استارت خورد.
محمود سیانکی از بازنشستگان بخش فنی جنرالموتورز ایران درخصوص مونتاژ این خودرو به تختگاز میگوید: «در سالهای دهه 40 و 50 تعداد خودروهایی که در شرکت ساخته میشد هم از نظر کلاس و هم تعداد همیشه روبهافزایش بود. ما تجربه تولید جیپ تا آریا شاهین و بیوک اسکایلارک یا همان بیوک ایران را داشتیم که خودرویی بسیار خوب و باکیفیت بود. اما مونتاژ کادیلاک شرایط متفاوتی داشت. زیرا نیروهای آمریکایی جنرالموتورز و ناظرین کیفی آنها واقعا مو را از بیرون ماست میکشیدند.»
وی ادامه میدهد: «خاطرم هست بدنه خودرو بهصورت کامل و خام وارد کشور میشد. بعضی از قطعات را در ظاهر خودرو و کابین به سختی داخلسازی کرده بودند. در آن دوران اتاق رنگ به معنای امروزی با تکنولوژی خاص در شرکت وجود نداشت. به همین دلیل بدنههای وارداتی به کشور حتی آستر هم شده بود اما رنگ اصلی در ایران توسط تکنیسینها پاشیده میشد. برای خشک کردن رنگ نیز فضای خاص با استانداردهای کیفی کادیلاک بهصورت چهارگوش مجهز به به لامپهای 400 وات استفاده میشد که دمای یکسانی را ایجاد میکردند و بخش مونتاژ کادیلاک در شرکت واقعا از نظم و ساختار متفاوتی برخودار بود. حتی در دوران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی تعداد انگشتشماری از این خودرو در شرکت با استفاده از شیشههای ضدگلوله و بهکارگیری سرب در بدنه، برای استفاده در موارد امنیتی تجهیز شدند.»
کاردستی آقای Bill Mitchle مگر میشود خوب از آب در نیاید؟ کسی که در طراحی بیوک ریویرا و کوروت استینگری C2 نقشی کلیدی ایفا کرده است، آنقدر تجربه دارد که یک استایل ماندگار را بر بوم نقاشی کادیلاک نقش بزند. مشتریان در بازار آمریکا به سوی خرید مرسدسبنز حرکت میکردند و کادیلاک زمان زیادی برای طراحی و تولید مدل جدید نداشت. پس مهندسان تصمیم گرفتند بهجای طراحی یک پلتفرم جدید که هم زمان زیادی نیاز داشت و هم هزینه بالا، به سراغ پلتفرم X-Body جنرالموتورز رفتند. در بخش قوای محرکه نیز مدلهای 350 اینچ مکعبی بهترین انتخاب بودند و در زنجیره تولیدات جنرالموتورز فراوان بهکار گرفته میشدند. اما نکته اینجاست که ما در مورد یک خودرو معمولی صحبت نمیکنیم. ما در مورد یک کادیلاک حرف میزنیم. پس نمیتوان دقیقا همان پیشرانه بیوک و شورولت را درون سینه این خودرو خاص هم جای داد! پس مهندسان تصمیم گرفتند پیشرانه این خودرو را با سیستم سوخترسانی انژکتوری TBI تکنقطهای روانه بازار کنند که در آن سالها کاملا جدید بود. همچنین یک نمونه دیگر از همین پیشرانه اما با سوخت دیزل برای سویل در نظر گرفتند که البته مطابق معمول عادت مشتریان آمریکایی از آن استقبال نشد. سرانجام سویل در سال 1975 بهعنوان مدل 76 روانه بازار شد و تا سال 1979 نیز میهمان خطوط تولید بود. این خودرو در ایران هم از سال 1357 (بهصورت رسمی) تا سال 1359 به تولید رسید.
در نگاه کلی به این خودرو باید گفت شکوه و لوکس بودن در جایجای بدنه دیده میشود. درواقع استفاده از حجمهای مسطح و پهن و اشکال ساده مستطیل و مربع در سویل یک نماد اساسی در خودروهای لوکس آن دوران است. مثلا اگر به مرسدسبنزهای W100 لیموزین نیز نگاه کنید، خواهید دید در بخش سقف و بدنه سعی شده از خطوط ایستاده و گوشهدار استفاده شود. حتی تا اندازهای در رولزرویس هم میتوانید این موضوع را بهخصوص در تولیدات دهه 80 میلادی ببینید. از این جهت چنین نمایی در ذهن لوکس بودن را تداعی میکند. ضمن اینکه واقعا این خودرو به اندازه نمای ظاهری لوکس و باکیفیت است. جلوپنجره کرومی و چراغهای چهارتایی به اضافه سپری قطور و زیبا و از همه مهمتر سالم، صورت کادیلاک را شبیه به مدلهای میانسال دنیای مد کرده است که صورتی استخوانی دارند. از نمای کناری سلامت بدنه شیری رنگ (سفید) در هارمونی با سقف نیلی و ستونهای ایستاده سقف المانهای هستند که جایگزینی ندارند. همچنین لاستیکهای سایز 225/16 با قالپاق منقش به لوگو کادیلاک آنقدر زیبا هستند که بعضی وقتها دزدان را وسوسه به دزدیدن قالپاق کنند. قالپاقهای این خودرو در همان دوران عرضه هم باارزش بودند اما امروز پیدا کردن یکدست سالم آنها آنقدر سخت هست که اگر دزدیده شوند باید کاسه چه کنم به دست گرفت!
نمای عقب این خودرو نیز ساده است و کاملا چهارگوش. شاید همین چراغهای کوچک و سادگی است که باعث شده جذاب به نظر برسد. در این نما میتوانید پلاک کوچک را در سمت چپ بدنه ببینید که روی آن به فارسی نوشته شده کادیلاک ایران. در کل در آن سالها بسیاری از خودروهای خارجی که در ایران تولید میشدند نامی فارسی هم داشتند. مثل AMC رامبلر که در ایران با نام آریا-شاهین به فروش رسید. یا جیپ CJ5 که نام شهباز ایران را به خود گرفت. بیوک اسکایلارک بیوک ایران شد و اپل کومودور نیز با نام شورولت ایران به تولید رسید. البته نمونههای دیگری را نیز میتوان مثال زد که از حوصله مطلب خارج است.
کادیلاک ایران با رنگهای سبز، قهوهای، طلایی، سرمهای، سفید، آبی آسمانی، مشکی و نقرهای مونتاژ شده است. سقف همه کادیلاکهای مونتاژ شده در ایران نیلی است و تریم جالبی همراه با رنگ بدنه دارد. مثلا رنگ سفید با سقف نیلی عرضه شد. اما بهطور مثال رنگ مشکی میتوانست سقف تیره هم داشته باشد.
واقعا اگر قرار باشد معنای کابین مبله را درک کنید، باید درون کابین یک کادیلاک ایران را از نزدیک ببینید. البته بماند که کابین خودرو مورد نظر ما آنقدر سالم و دست نخورده است که حتی به خودتان اجازه نمیدهید روی صندلی آن تکان بخورید! تودوزی آبی نیلی همراه با کروم و چوبکاری قهوهای تقریبا هیچ جایی برای سخن گفتن باقی نمیگذارد. به محض باز کردن در خودرو حتما خواهید گفت بهبه و گرنه در دسته انسانهای بیذوق دستهبندی میشوید. شاید جالب باشد که رنگ پارچه و نوع دوخت صندلی در این خودرو بسیار شبیه به یکی از سرویسهای مبلمان موجود در کاخ سعدآباد است که توسط سران کشور اتریش به همراه اشیاء عتیقه دیگر به پهلوی دوم هدیه داده شد!
لیست تجهیزات و امکانات سویل آنقدر عریض و طویل هست که هنوز هم هیچ خودرو تولید داخلی به گرد پایش نمیرسد. صندلی راننده در 6 جهت و سرنشین کناری در 2 جهت بهصورت برقی تنظیم میشود. سیستم تهویه کابین بهصورت نیمهاتوماتیک است کهClimate Control نام دارد. شما میتوانید با استفاده از ولوم دمای مورد نظر را انتخاب کنید و بعد از آن سیستم تهویه مطبوع با استفاده از کولر یا بخاری دمای مورد نظر شما را در کابین ایجاد میکند. حتی چراغهای آرایش پشت آفتابگیرها نیز مجهز به ولوم تنظیم نور هستند. 3 فندک در کابین سویل وجود دارد که وقتی آنها را بفشارید یک نوت Re موزیک با ساز پیانو به گوش شما میرسد که نشان میدهد آماده استفاده است. از آنجایی که در سال 1975 گوشی تلفن همراهی وجود نداشت تا به کمک نور آن جای سوئیچ را روی در پیدا کنید، کادیلاک برای رفاه حال شما امکانی در سویل فراهم کرده که اگر دستگیره در را لمس کنید، نوری در این نقطه روشن میشود و قفل در را به شما نشان میدهد. البته 20 ثانیه هم چراغهای درون کابین روشن میمانند تا بتوانید روی صندلی جاگیر شوید.
درست در بالای گلگیرهای جلو نیز برآمدگیهایی طراحی شدهاند که درواقع شرایط عملکرد چراغهای جلو را به راننده نشان میدهند. یعنی با نگاه کردن به آنها متوجه میشوید چراغها در چه وضعیتی قرار دارند. این قطعات با تکنولوژی فیبرنوری کار میکنند و برای اعلام شرایط چراغهای عقب نیز کادیلاک این فیبرها را در گوشههای شیشه عقب قرار داده است تا راننده از طریق آینه وسط بتواند اطلاعات چراغهای عقب را دریافت کند. جالب است بدانید کادیلاک سویل بهصورت استاندارد مجهز به قفل مرکزی و دزدگیر است.
شیشههای سبز این خودرو علاوه بر خاصیت Soft Rey بودن و جلوگیری از ورود اشعه مضر خورشید، در هر چه زیباتر کردن نمای ظاهری هم نقش بسزایی دارند. کادیلاک ایران نیز مثل همه خودروهای انژکتوری امروزی دارای یک ECU است که در صورت بروز هر نوع اشکالی آن را از طریق آلارم به راننده اطلاع میدهد. به همین دلیل در بالای داشبورد سمت راننده چراغهایی وجود دارد که وقتی سوئیج را باز میکنید، ECU با چک کردن سیستمهای مختلف از طریق آنها اطلاعات را به راننده منتقل میکند. این چراغها میتوانند بروز هر خطایی در سیستمهای مختلف از جمله اتمام آب شیشهشو، اتمام سوخت، اخطار باز بودن در صندوق عقب، چراغ میزان مصرف سوخت، چراغ روشن بودن کمپرسور کمکفنرهای بادی، دینام، فشار روغن، دزدگیر، اخطار بالا رفتن حرارت موتور را گزارش کنند. در صندوق عقب برقی است، شیشه عقب هم مجهز به گرمکن شده و حتی کروزکنترل نیز در این خودرو وجود دارد. فرمان هیدورلیک، ساعت دیجیتالی و برف پاککنهای مجهز به 3 سرعت قابل تنظیم با همراه شیشهشو از دیگر امکانات این خودرو کلاسیک است. خب حالا به نظر شما واقعا این خودرو چه چیزی کم دارد؟ گشتاور!
بله گشتاور. زیرا یک خودرو آمریکایی لوکس با وزنی بیش از 2.2 تن باید یک پیشرانه نیرومند درون سینه داشته باشد. پیشرانهای 8 سیلندر با حجم 5.7 لیتر یا 350 اینچ مکعب. این پیشرانه که درواقع توسط اولدزموبیل ساخته شده است میتواند 185 اسببخار نیرو تولید کند. ضمن اینکه در دور 2000 گشتاور آن به بیش از 380 نیوتنمتر میرسد. به همین دلیل سویل میتواند در شرایط ایدهآل در حدود 10 ثانیه سرعتاش را از صفر به 100 برساند. همچنین در این خودرو از گیرباکس اتوماتیک 3 دنده موسوم به 400 جنرالموتورز استفاده شد که سواری نرمی را برای آقای شیکپوش دیترویت پدید میآورد. کیفیت سواری این خودرو در موجهای جاده و دستاندازهای بزرگ بسیار عالی است. نرمی سیستم تعلیق با استفاده از کمک فنرهای گازی کاملا ملموس است. حتی در شیبهای تند پارک کوهسار تهران با 5 سرنشین هم نیازی نیست دور موتور به بیش از 2 هزار دور برسد و خودرو در بیشتر مواقع در دنده 2 قرار دارد! هرچند در مجموع در جذب ضربات و دستاندازهای کوچک بهخصوص در محور عقب نسبت به مرسدسبنز W116 کمی خشک عمل میکند و دلیل این مهم نیز استفاده از اکسل یکتکه یا سالید در محور عقب کادیلاک است. درحالیکه مرسدسبنز کلاس S در این محور از سیستم تعلیق مستقل استفاده میکند و شناوری این خودرو کاملا احساس میشود.
درمجموع طبق آمار رسمی شرکت پارسخودرو بدون تولیدات آزمایشی، 2520 دستگاه کادیلاک ایران خطوط مونتاژ این شرکت را ترک کردند. متاسفانه پیچیدگی فنی این خودرو بهخصوص در بخش سوخترسانی و برقی باعث شد بسیاری از این خودروهای ارزشمند یا دچار تغییرات اساسی مثل نصب کاربراتور بهجای انژکتور و یا اصطلاحا کور کردن سیستمهای الکترونیکی بهدلیل خرابی شوند. در پایان از همکاری صمیمانه مالک خودرو جناب آقای مهدی مالکی تشکر میکنیم.
نوشته: امید آذر زمانی
عکس: بهزاد اویسی
تو حسرتش موندیم
تا ابد…..
حقیقتاً تا الان مطلب به این دقیقی و شفافی نخونده بودم درباره سلطان سلاطین دنیا (سویل)
ممنونم…
ما جک و ام وی ام و دیگر کار دستیهای چینی را به قیمت کادیلاک و رویلزرویس انتخاب کردیم
بعد از سالها حسرت بالاخره دیروز یکیشو خریدم تا فقط زندگی کنم 👍🏻👍🏻
خیلی دوست دارم یک تمیزشو گیر بیارم و بخرم
از بچه آرزو داشتم یه کادیلاک قهوه ای داشته باشم.