پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

هات راد

من با ماشین ام دوستم! / دیدار با پورشه 911 تیپ 964

دیدار نزدیک با یک پورشه 911 تیپ 964 افسار گسیخته تابه‌حال شده با ماشین خودتان دوست شده باشید؟ مطمئنم بسیاری از شما بدون درنگ پاسخ می‌دهید: «آره، من با ماشین‌ام دوستم!» ولی منظور من از آن دوست شدن‌هایی نیست که به چک و تعویض به موقع روغن و لنت و تسمه و چراغ، و هزارجور […]

javankhodro
جمعه - ۷ مهر ۱۳۹۶

دیدار نزدیک با یک پورشه 911 تیپ 964

افسار گسیخته

تابه‌حال شده با ماشین خودتان دوست شده باشید؟ مطمئنم بسیاری از شما بدون درنگ پاسخ می‌دهید: «آره، من با ماشین‌ام دوستم!» ولی منظور من از آن دوست شدن‌هایی نیست که به چک و تعویض به موقع روغن و لنت و تسمه و چراغ، و هزارجور ابزار بی‌جان و بی‌معنی دیگر خلاصه می‌شود. اصلا منظورم این نیست. مقصودم یک رابطه عاطفی قوی است. رابطه‌ای که جمع‌های 2 نفره دارد. شما و ماشین‌تان! وقت‌هایی که دل‌تان می‌گیرد سوئیچ رفیق‌تان را برمی‌دارید و گازش را می‌گیرید به سوی پاتوق مشترک‌تان. جایی‌که می‌تواند از یک کوچه خلوت داخل شهر با درخت‌های بلند گرفته تا جاده‌ای پرپیچ‌وخم در خارج از شهر و مختوم به بام شهرتان با نمایی فوق‌العاده از یک شهر پرآشوب گم‌شده در سکوت 2 نفره‌تان، باشد. منظور من یک ماشین به عنوان محصولی ساخته شده از فلز و لاستیک و پلاستیک نیست. بعضی ماشین‌ها روح دارند. هر چقدر هم مدل‌های جدیدشان به بازار بیاید فرقی نمی‌کند. آدم یک‌جور رابطه عاطفی خاص با آنها پیدا می‌کند. این ماشین‌ها انگار عضوی از خانواده آدم هستند. هزاری هم که بی‌پولی فشار بیاورد، دل‌تان نمی‌آید حتی به فروش چنین ماشینی فکر کنید.

من و این‌همه اسب‌بخار

300 اسب‌بخار قدرت شاید برای این‌روزها چندان رقم بالایی نباشد اما وقتی به این فکر کنید که در خیابان‌های شلوغ امروزی شاید به کم‌تر از نیمی از این اسب‌ها نیاز پیدا خواهید کرد، این تعداد در نظرتان جلوه بیش‌تری خواهد داشت. 300 اسب نهفته در سینه یک پورشه 911 تیپ 964 که مثل یک گله وحشی از اسب‌های اصیل با نهایت قدرت می‌تازند و اصلا خستگی در کارشان نیست. این اسب‌ها با اسب‌های رنجور آرمیده در سینه خودروهای امروزی خیلی فرق دارند. تا بی‌نهایت متفاوت هستند. حالا به این اسب‌های اصیل و وحشی یک گیرباکس دستی 5 سرعته فابریک و نفسِ تازه پیشرانه‌ای 3.6 لیتری که حجم‌اش تا 3.8 لیتر افزایش یافته را بیافزایید.

علاوه بر اینها یک هدرز دست‌ساز و مافلر دوقلو، فنرهای قابل تنظیم به همراه کمبرپلیت و دیسک و کالیپرهای ترمز از برند برمبو، رینگ‌های 17 اینچی با لاستیک‌های پیرلی 225 در جلو و 255 در عقب… به نظر شما این منو کامل نیست؟ این خوشمزه‌ترین ماشین دنیاست. شاید به اندازه ماشین‌های امروزی طعم و رنگ و بوهای مختلف را با یکدیگر ترکیب نکرده‌باشد، اما به قدر کافی خوش‌طعم و اصیل هست که یک شیفته خودرو را تا ابد همراه خودش نگه دارد. باور کنید بدون کوچک‌ترین تعصبی می‌گویم. این دوست‌داشتنی‌ترین پورشه دنیاست. حتی حاضرم یک شب کامل تا صبح را بیدار بنشینم و استدلال ببافم، بلکه بتوانم مخالفان این خودرو را قانع کنم که به ارزش‌های این قورباغه جذاب پی ببرد.

 دم غروب

درب این پورشه را باز می‌کنید. روی صندلی‌های چرم‌اش می‌نشینید و دستی روی داشبورد یکپارچه‌اش می‌کشید. سادگی داشبورد و فاصله آن با زانوها بی‌نظیر است. جلو پای‌تان انگار یک دنیا قدرت در نهایت سادگی پنهان شده. اهرم‌ چراغ‌ها، محل قراردادن سوئیچ و دیگر هیچ! رودری‌های بازسازی‌شده ماشین‌تان را لمس می‌کنید، نگاهی به 5 دایره پشت فرمان همیشگی یک پورشه می‌اندازید. نفسی از ته دل می‌کشید. استارت می‌زنید. کلاچ می‌گیرید. دنده را اندکی به چپ و جلو می‌رانید. گاز را می‌فشارید. کلاچ را به یک‌باره رها می‌کنید و بووووووووووووومممممم. تیر از چله کمان رها می‌شود. ماشینی که با بالانس وزنی بی‌نظیر در گوشه جاده‌ها درست به مثال یک نرم‌تن به جاده می‌چسبد و حتی اگر خودتان هم بخواهید نمی‌توانید از مدار آرامش و تعادل به آشفتگی هدایت‌اش کنید. تازه هنر این‌جاست که این‌همه تعادل در سایه یک نظم مکانیکی به‌دست آمده نه انواع کنترل‌کننده‌های الکترونیکی!

واقعا دلم می‌خواهد بدانم تخته کردن پدال گاز این پورشه و تعویض دنده‌های پنج‌گانه‌اش یکی پس از دیگری چه حسی خواهد داشت. مخصوصا که این خودرو برایتان دقیقا یک رفیق باشد. راندن پیچ‌های تند جاده‌ای مثل چالوس با چنین پورشه‌ای لذتی است که نصیب هر کسی نمی‌شود و اکنون نصیب کسی مانند شخص عجیب و مرموزی شده که در عکس‌ها مشاهده می‌کنید. یک انسان عجیب که بسیاری از خودروها را با دستان خودش به یک شکل جذاب و دلربا درآورده. به فضای عکس‌ها دقت کنید. این‌جا دقیقا همان پاتوقی است که برای‌تان توصیف‌اش کردیم. همان فضایی که باعث می‌شود یک ساخته دست بشر از آهن و لاستیک و پلاستیک به قدر یک موجود جاندار ارزش پیدا کند، شخصیت داشته باشد و مالک‌اش را همراهی کند. نمی‌دانیم این را هنر پورشه بنامیم یا تقدیر و شانس این 911 که پس از گذشت سال‌ها هنوز هم برای یک نفر-شاید هم چندین و چند نفر-تازه و جذاب است. غروب خورشید و رنگ آتشین آسمان را بنگرید، دقیقا با ذات این پورشه یکی است. آتشین و باوقار. به رنگ آسمان غروب.

معنای ظرافت

فرم خاص هودها، برآمدگی‌های جذاب بدنه، رنگ آبی چرک دلچسب، رینگ‌های نوستالژیک، راهنماهای بزرگ روی سپر جلو، مستطیل یک‌پارچه قرمزرنگ میان چراغ‌های عقب، درب خلاقانه باک که اجازه نصب مخزن سوخت همراه را نیز به راننده می‌دهد و ده‌ها نمونه دیگر از موارد رعایت ظرایف جذاب در بدنه این 911 هستند.

حالا جالب است بدانید بعضی از قطعه‌های حوصله‌سربر الکترونیکی مانند شیشه‌بالابرهای برقی با نمونه‌های دستی تعویض شده‌اند. گویا مالک هنرمند این 911 می‌خواسته حس طبیعی‌تری از راندن خودرو خود داشته باشد. یک حس مکانیکی ناب که وقتی دور موتور را به خط قرمز می‌رساند و حتی از آن هم عبور می‌کند، تک‌تک ژن‌های یک پورشه قرن بیستمی را به راننده نشان می‌دهد.

مالک این خودرو در دنیایی که همه به شدت می‌تازنند تا به آینده‌های نامعلوم برسند، ترمز تکنولوژی‌ها را کشیده و افسارِ گسیخته فناوری را در دست گرفته، بلکه کمی از زمینی شدن بیش از اندازه انسان‌های مدرن بکاهد و روح زندگی را به همگان یادآور شود. شاید لازم باشد همه ما هم این کار را انجام بدهیم. فرمان ترمز برای حرکت شتاب‌زده به سوی آینده‌های نامعلوم!

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی