شاید روبهرو شدن با یک تویوتای KE70 مدل 1979 در خیابانهای توکیو، یوکوهاما یا حتی لسآنجلس، مدلین و تورنتو چندان عجیب نباشد. به هر حال خودروهای کلاسیک و تندوتیز ژاپنی از دیرباز در خود ژاپن و آمریکای شمالی و لاتین طرفداران پروپاقرص خود را داشته و دارند. پس اصلا جای تعجبی نمیماند که شخصی سوار بر یک تویوتای دهه هفتادی عاشقانه براند و از این خودرو بهعنوان ماشین روزانه استفاده کند. اما برخورد نزدیک با یک کرولای جیتی 39 ساله در مسکو، پایتخت فدراسیون اسرارآمیز روسیه بسیار شعفبرانگیز و جذاب است. چه بخواهیم چه نخواهیم، باور کنیم یا نکنیم این یک افسانه ژاپنی متحرک است در سرزمین سرد روسیه. جاییکه شاید هیچکس توقع رویارویی با چنین خودرویی را نداشته باشد.
به گزارش پایگاه خبری جوان خودرو
همانطور که گفتیم همه از روبهرو شدن با چنین خودرویی در مسکو تعجب میکنند اما وقتی بشنویم برای سالهای سال خودروهای دستدوم ژاپنی به روسیه صادر میشدهاند، این تعجب دیگر معنایی نمییابد. ماشین آقای پاول موکالوف هم جزو همین دسته از ماشینها بوده. در سال 1996 وارد بندر ولادیوستوک شده و امروز با شکل و شمایلی کاملا متفاوت از آن روزها همچنان زنده است و در خیابانها تردد میکند.
پاول میگوید سالها رویای ساختن یک کرولای کاستوممید را در سر میپرورانده و وقتی تصمیم گرفته چنین ماشینی را در واقعیت داشته باشد، 18 ماه زمان صرف کرده تا یک کاندیدای مناسب برای تغییرات مد نظرش پیدا کند. این زمان طولانی هم 2 دلیل عمده داشته. یکی اینکه در سال 2013 که استاد قصد داشته به رویای خود جامه عمل بپوشاند، تعداد کرولاهای نجاتیافته در سراسر سرزمین پهناور روسیه به کمترین حد ممکن رسیده بوده و دومی اینکه همان تعداد قلیل باقیمانده هم یک لاستیکشان پای گورستان ماشینها بوده.
با همه این احوالات تویوتایی که پاول سرانجام خرید، خودرویی بود که حداقل شرایط لازم را برای اینکه تبدیل به یک خودرو کاستوممید بشود داشت. ماشینی که سرانجام تبدیل به این سدان نقلی شهری شد.
گام نخست پاول در بهروزرسانی ماشین رویاهایش تهیه قطعات سیستم تعلیق آن بود. همین هم شد که آقای موکالوف شال و کلاه کرد و راهی ژاپن و آمریکا شد بلکه قطعات موردنظرش را بیابد. فنرهای پیچشی تایپ HE که اصالت آنها متعلق به نیسان سیلویاست و مختص دریفت طراحی شدهاند و بازوهای سیستم تعلیق نیسان سفیرو حاصل این سفرها بودند. تعلیق عقب نیز از دامپرهای Blitz ZZ-R اختصاصی C-Shock و فنر همراه با قطعات اتصالی مقاوم بهره میبرد.
مرحله بعدی بهروزرسانی این تویوتا، خرید کفشهای نو بود. کفشهایی که برای پاول موکالوف نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بودند و در طرح ذهنیاش جایگاه مهمی داشتند، البته نه در آن حد که قاعده بازی او را کاملا بر هم بریزند. جالب است بدانید رینگهای 4 پرهای که روی خودرو به چشم میخورند از حراجیهای سایت یاهو در ژاپن خریداری شدهاند، البته مسلما در ابتدا چنین حال و روزی نداشتند. این رینگهای سوپراستار SS-1 در ابتدا تنها 6 اینچ پهنا داشتند و در شرایط بدی نگهداری شده بودند. پاول این رینگها را در روسیه تحویل گرفت و به کمک نمایندگی یک برند نیوزیلندی ابعاد آنها را به 14×9-inch -14 در جلو و 14×9.5-inch -25 در عقب تغییر داد. نتیجه کار هم شد این رینگهای پهن و کوچکی که در تصویر مشاهده میکنید.
البته این از آن تغییراتی بود که حسابی معادلات ذهنی پاول را بر هم ریخت. رینگها مثل کول کشتیگیرها از بدنه بیرون زده بودند درحالیکه خبری از بر و بازو نبود. این شد که ایده فرم دادن به بدنه با حجمدهی به گلگیرها و رنگآمیزی جذاب آن متولد شد. ایدهای که یک اسپرت ناب ژاپنی را با همه ظرافتهای دلنشیناش به تصویر میکشید و تا دلتان بخواهد دلربا از آب درآمده بود.
از دور که به این تویوتای روسی نگاه میکنید، چپ مرد ژاپنیتبار را حسابی در نظر خود پر مییابید. غافل از اینکه چندان خبری نیست و یک سورپرایز معکوس در انتظار همه نشسته است. پیشرانه این ماشین همان 70 اسببخاری را تولید میکند که روز اول قرار بود تولید کند. یعنی یکچیزی در مایههای پراید خودمان تازه با پیشرانهای قدیمیتر. آدم بدجوری حیفاش میآید. آخر حیف این تیپ و قیافه ژاپنی تند و تیز نیست که با این قدرت کله گنجشکی تحقیر بشود؟
حالا نباید اینقدر هم سخت گرفت. اتفاقی است که افتاده. مهم این است که پاول موکالوف راضی باشد. اینکه خودرو رویاهای من و شما نیست که بخواهیم حسرتاش را بخوریم. این حاصل دنیای پاول است. دنیایی که احتمالا قدرت و سرعت در آن نقش خارقالعادهای بازی نمیکنند. دنیایی که بیتردید تصویری از یک KE70 اسپرت اصیل در ذهن داشته. این ماشین هر چقدر هم که قدرت نداشته باشد باز هم زیباست. باز هم به دل مینشیند. باز هم جذاب است و باز هم یک ژاپنی سامورایی است. اما؛ اما یک لحظه صبر کنید. انگار پاول موکالوف آنقدرها هم که ما فکر میکنیم قانع نبوده و موتور این ماشین تغییراتی نیز به خود دیده.
بله. واقعیت دارد. پاول 3 ماه تمام زمان صرف کرده تا عملکرد این پیشرانه را بهبود بدهد. سوپاپها، واشر سرسیلندر، منیفولد و… همه در راستای رسیدن به قدرت بیشتر تعویض شدهاند و ECU ماموریت یافته تا مخلوط سوخت و هوا را با دقتی مثالزدنی کنترل کند. نتیجه این وسواس به نظر شما چه میشود؟ بله قبول داریم شاید عملکرد یک موتور 12 سیلندر خورجینی از دل ماجرا بیرون نزند اما به هر صورت برای چنین خودرو نقلی و جمعوجوری توان مناسبی رقم خواهد زد. توانی که برازنده یک جیتی خیابانی دهه هفتادی است.
آخرین قدم ویژه آقای موکالوف روس در بهروزرسانی این تویوتا، تغییر فضای کابین آن بوده. جاییکه صندلیهای ریکارو و دور فرمان چوبی به همراه تاکومتر TRD یک ترکیب پررو ایجاد کردهاند. ترکیبی که با قدرت لبخند رضایت را بر لبان پاول مینشانند. تا جائیکه گفته: «اگرچه برای دستیابی به چنین ترکیب هیجانانگیزی باید شبهای طولانی بیدار بمانید و سراسر اینترنت و حتی دنیا را زیر پا بگذارید، اما در نهایت، وقتی محصول نهایی را مقابل خود میبینید، درخواهید یافت که چیزی فراتر از یک خودرو بهدست آوردهاید. یک تجربه زندگی. درسها و داستانهایی که تا پایان عمر به کارتان میآیند و حتی شاید بتوانید آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید.»
نویسنده: روزبه خندان
دیدگاه خود را بنویسید