پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

اینانلو

باز نشر آخرین گفت‌و‌گو با مرحوم محمد‌علی اینانلو در حوزه طبیعت گردی

 از روایت‌هایم پشیمانم!   خداوند روح او را قرین رحمت کند. آنچه در ادامه می خوانید آخرین مصاحبه با مرحوم اینانلو در حوزه طبیعت گردی و فرهنگ ترافیک است. و اما بازنشر آخرین مصاحبه: در این مطلب به سراغ کسی رفتیم که عمری را در راه شناساندن طبیعت و تاریخ ایران زحمت کشیده است. احتمالا […]

javankhodro
شنبه - ۱۲ دی ۱۳۹۴

 از روایت‌هایم پشیمانم!

 

خداوند روح او را قرین رحمت کند. آنچه در ادامه می خوانید آخرین مصاحبه با مرحوم اینانلو در حوزه طبیعت گردی و فرهنگ ترافیک است.

و اما بازنشر آخرین مصاحبه:

در این مطلب به سراغ کسی رفتیم که عمری را در راه شناساندن طبیعت و تاریخ ایران زحمت کشیده است. احتمالا تا به حال فهمیده‌اید که قرار است. پای صحبت محمدعلی اینانلو بنشینیم. هر چند با نیتی دیگر به سراغ راوی طبیعت ایران رفتیم اما استاد طوری سخن گفت که مسیر صحبت‌هایمان 180 درجه تغییر کرد.

از اینانلو خواهش کردیم که نظرات و پیشنهاداتش را در مورد طبیعت گردی بازگو کند. اما او در پاسخ گفت: هیچ پیشنهادی نمی دهم! سپس در حالی که نظاره گره چهره های متعجبمان بود ادامه داد: پیشنهاد نمی‌دهم و خودم را نمی‌بخشم چون این همه سال پیشنهاد دادم و حاصل شده تخریب طبیعت! بسیاری از نقاطی که امروز تفرج‌گاه مردم و به خصوص دو دیفرانسیل‌ سواران شده است را من برای اولین بار به صورت عمومی معرفی کردم و از این کرده خود پشیمانم. برای این پشیمانی هم دلیل دارم. زمانی دشت لار همین بغل گوش تهران را در برنامه‌ها معرفی کردیم و امروز اگر به لار بروید آنقدر آدم آنجا هست که فکر می‌کنید وارد پارک ارم شده‌اید نه پارک ملی و منطقه حفاظت شده.

در همین لار حدود دو سال پیش با دوستانمان فقط در 5 کیلومترش 5 تن زباله جمع کردیم. تازه این حال و روز پارک ملی‌هایمان است وای به حال نقاط دیگر. استاد که دل پر دردی داشت ادامه داد: همین کلاردشت را من برای اولین بار سال‌ها پیش در مجله گردش با تیتر بهشت گم شده معرفی کردم. همین که منطقه شناخته شد و رفت آمدهایش زیاد شد، هر دلال و مشاور املاکی یک گردش زیره بغل زده بود و زمین‌های منطقه را به ویلاسازان می فروخت. برای همین حدود 15 سال بعد در مجله طبیعت چند شماره مقاله‌ای نوشتم با تیتر بهشت گمشده سابق متری چند. کوه ابر شاهرود یک نمونه دیگر است. چندین سال قبل که من از آن منطقه و این همه زیبای لذت می‌بردم تصمیم گرفتم این لذت را با هموطنانم قسمت کنم. در نتیجه این منطقه را در برنامه‌های تلوزیونی معرفی کردیم تا مردم هم از دیدن آن اقیانوس ابر لذت ببرند. حالا همه این نقاط پر شده از پلاستیک، پوست پفک، ظرف نوشابه و … این‌ها فقط بخشی از پشیمانی‌های من است و می‌توانم ساعت‌ها برایتان مثال بزنم مثل مرنجاب، تنگه واشی و…. به خاطر این‌ها خودم را نمی‌بخشم. بنابراین نه تنها دیگر آدرس نمی دهم و پیشنهاد نمی‌کنم بلکه به شدت هم امیدوارم بقیه مناطق ناشناخته باقی بمانند. البته با افزایش ماشین‌های دو دیفرانسیل و این تورهای دو دیفرانسیل سواری و … بعید می‌دانم.

اینانلو

همین که استاد از دودیفرانسیل سواری گفت از او پرسیدیم بعد از این همه سال کار در حوزه طبیعت که از الزاماتش داشتن و راندن خودروی دو دیفرانسیل است، حالا چه رویکردی نسبت به بالاگرفتن تب این خودروها در جامعه دارید؟ همین سوال باعث شد سفره دلش را برایمان باز کند. او در پاسخ گفت: متاسفانه ما بعضی چیزها را داریم، قبل از اینکه فرهنگش را داشته باشیم! مثلا همین شکار دروغین قوچ را که عده‌ای با ناجوانمردی و شقاوت به من چسباندند نتیجه همین نداشتن فرهنگ استفاده از فضای مجازی است. ماشین فورویل درایو هم همین طور است اول باید فرهنگش باشد بعد خودش.

کاری ندارد شما یک پرسش‌نامه بگذارید تا ببینید چند نفر می‌دانند فرق ماشین SUV با ماشین کمک‌دار چیست؟ یا فرق سواری بدون کمک با 4WD کمک ‌دار چیست؟ ببینید چند نفر واقعا تفاوت‌های این‌ها را می‌دانند. بپرسید چه زمانی باید از چهار‌چرخ سبک و چه زمانی از کمک‌ سنگین استفاده کرد. همین اتفاقی که اخیرا در منطقه مرنجاب افتاد و دو جوان فوت کردند مصداق حرف‌های من است. اگر فرق اینها را می‌دانستند الان آن دو نفر زنده بودند.

اینانلو که سال‌ها تجربه راندن خودروهای مختلف شاسی‌بلند در مسیر‌های آفرود را دارد، در مورد استفاده از دنده‌های کمک می‌گوید: همین که از آسفالت خارج شدیم دنده کمک سبک را درگیر می‌کنیم چون توزیع نیرو در این حالت طوری است که خودروی شما با ثبات‌تر در مسیر حرکت می‌کند. اصلا استفاده از دنده کمک سنگین در بعضی مواقع مثل همین اتفاق اخیر نه تنها خودروی شما را حرکت نمی‌دهد بلکه باعث می‌شود خودرو بیشتر فرو برود. کسی که با فرهنگ ماشین سواری ماشین فورویل درایو را سوار می‌شود بعید نیست که در پیچ‌ها خطرساز شود. به همین دلیل وقتی رنجروور به ایران آمد چون ماشین تیزی بود، بارها شاهد معلق زدن این خودرو بودیم. راندن ماشین‌های دو دیفرانسیل سبک و تکنیک خودش را دارد به همین دلیل عقیده دارم باید برای راندن این خودروها کلاس آموزشی برگزار شود و حتی می‌توان گواهی نامه‌اش را تخصصی کرد.

اینانلو

اینانلو در مورد تغییرات غیر استاندارد این خودروها نیز حرف‌های شنیدینی دارد: همه اینهایی که گفتیم یک طرف، یک خودروی دو دیفرانسیل را از حالت استاندارد خارج کردن یک طرف. این دومی حتی خطرآفرین‌تر است زیرا مسیرهای آفرود به خودی خود مسیرهای خاصی هستند که نیاز به تکنیک خاصی برای حرکت دارند.

حالا تصور کنید یک خودروی غیر استاندارد چقدر می‌تواند خطرآفرین باشد. اصلا یکی از مخالفان این برنامه‌های ماشین خرد کنی که به نام مسابقه آفرود برگزار می‌شود من هستم! این مثلا مسابقه تقلید از کارهای است که همسایگان جنوبی ایران انجام می‌دهند. آنها پول دارند و برایشان مهم نیست چه بر سره ماشین می‌آید. این چه جور مسابقه‌ای است که ماشین را خرد کنید و در آخر هم با وینچ و هزار کمک دیگر از داخل مسیر بیرونش بکشید؟ تازه دیگر مشکلات ستون فقرات و دیسک کمر بماند. آفرود یعنی ماشین و سرنشینان سلامت بروند و با پای خودشان برگردند به همین سادگی.

اینانلو عقیده دارد در رانندگی آفرود باید جنس زمین را شناخت. تغییر رنگ زمین در بیابان یعنی خطر پس باید بدانید که این تغییرات نشانه چیست. من شخصا از 100 متری زمین پیش رو را برانداز می‌کنم تا ببینم باید سرعتم را زیاد کنم یا کم. گاهی باید مسیر را تغییر داد و نقطه‌ای را دور زد. ممکن است بته های سبزی که در مسیر پیش رو قرار دارد داخل رادیاتور فرو برود و یا اصلا مشکلی ایجاد نکند. این نکات همگی از تجربه نشات می‌گیرند.

اینانلو

نگارنده: امید آذرزمانی

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی