« بورگوارد » خودروساز مطرح آلمانی که تا دهه 60 میلادی با 23 هزار پرسنل مستقیم از بزرگترین و موفقترین بنگاههای صنعتی آلمان به حساب میآمد، به همت نوه کارل اف دبلیو بورگوارد بنیانگذار این کمپانی، در سال 2005 تولدی دوباره یافته بود. در 6 دهه اول قرن بیستم، نام بورگوارد در صنعت خودرو آلمان […]
به گزارش پایگاه خبری جوان خودرو
«ساخت جمهوری خلق چین». این عبارتی است که امروز روی بسیاری از تولیدات بینالمللی به چشم میخورد. تولیداتی که حتما قرار نیست از ریشه، فناوری و برند متعلق به این کشور بزرگ با قریب به 1.5 میلیارد نفر جمعیت باشند. چین یکی از باستانیترین کشورهای دنیاست اما ورود تمامقدش به جرگه کشورهای صنعتی طی تقریبا 3 دهه اخیر رقم خورده است.
در ابتدای این روند، برگبرندهای به نام «نیروی کار ارزان» سبب شد اکثریت قریب به اتفاق برندها و شرکتهای بزرگ بینالمللی، این کشور را بهعنوان یکی از مراکز اصلی تولید محصولات خود برگزینند. به تدریج، سرمایههای عظیمی که چین از سرمایهگذاریهای خارجی و مدیریت هوشمندانه این سرمایهها بهدست آورد، رشد اقتصادی سریع و پایداری را برای این کشور رقم زد. همین جابهجایی سرمایه، امروز چین را به بزرگ ترین مرکز تولید محصولات صنعتی در جهان بدل کرده؛ از خودروسازی بگیرید تا قطعات رایانهای و تلفن همراه در شرکت معظم فاکسکان واقع در شهر شنژن چین که تولید تلفنهای همراه آیفون را در اختیار دارد. در صنعت خودرو نیز میتوان به شراکت بزرگانی چون بامو با برلیانس چین و حتی کادیلاک، برند لوکسساز آمریکایی با سایک موتورز چین برای تولید خودروهایشان در این کشور و صادرات به سرتاسر دنیا اشاره کرد که محصولاتشان را با استفاده فضای صنعتی این کشور اما با استانداردهای سختگیرانه شرکت مادر و بازرسی مستقل حین و انتهای فرایند تولید توسط کمپانی اصلی، به تولید میرسانند. مونتاژ برندهای ولوو، جیپ،
ام جی، میتسوبیشی،کیا و تویوتا و نیز تولیدمحصولات ممتاز صنایع دیگر نظیر آیفون از این دست شراکتها به شمار میروند.
اگر چه توانایی فنی چینیها در طراحی و مهندسی پایهای خودرو، هنوز قابل رقابت با خودروسازان باتجربه اروپایی و آمریکایی و حتی قدیمیهای آسیا نیست، اما موقعیت مستحکم چین در اقتصاد جهانی، قابلیتهای تکنولوژیک و محیط بسیار مساعد آن برای تولید باعث شده که این کشور برای به دست آوردن سهم از بازار جهانی خودروهای لوکس و سطح بالا، استراتژی سرمایهگذاری در برندهای بزرگ جهانی و تبدیل کردن چین به مرکز اصلی تولیدات آنها را در پیش گیرد. شرکت جیلی چین پس از تملک کامل شرکت ولوو در سال 2010، در حرکت بلندپروازانه دیگری در اوایل همین سال جاری میلادی، بخشی از سهام دایملر آلمان، تولید کننده خودروهای مرسدس بنز را به تملک خود در آورد تا تبدیل به بزرگترین سهامدار دایملر-مرسدس شود.
دیگر غول صنعتی چین به نام فوتون که بزرگترین سازنده خودروهای تجاری در جهان است، بدین منظور از فرصت بینظیری که در سال 2008 فراهم شد به خوبی استفاده کرد. «بورگوارد» خودروساز مطرح آلمانی که تا دهه 60 میلادی با 23 هزار پرسنل مستقیم از بزرگترین و موفقترین بنگاههای صنعتی آلمان به حساب میآمد، به همت نوه کارل اف دبلیو بورگوارد بنیانگذار این کمپانی، در سال 2005 تولدی دوباره یافته بود. در 6 دهه اول قرن بیستم، نام بورگوارد در صنعت خودرو آلمان مترادف نوآوری و طراحی خودروهای منحصر به فرد بود، و بازگشت آن برای تصاحب جایگاه گذشته نیازمند دو عامل اساسی بود. کریستین بورگوارد برای جذب دانش روز بینالمللی از بزرگان طراحی، فناوری و بازاریابی خودرو از سرتاسر اروپا و به خصوص آلمان دعوت به همکاری کرد، و برای جذب سرمایه و ساخت تشکیلات تولیدی، پیشنهاد سرمایهگذاری فوتون را در قبال واگذاری بخشی از سهام بورگوارد پذیرفت. از شروع دوباره تولید در سال 2015 تاکنون، بورگوارد قریب به 200 هزار دستگاه خودرو در کشورهای مختلف جهان از جمله آلمان به فروش رسانده است.
حال سوال بسیاری از مصرف کنندگان، به خصوص در کشور ما این است که تولیدات این برندها به واقع متعلق به کدام کشور هستند؟ آیا همچنان میتوان کادیلاک تولید چین را آمریکایی و بامو تولید چین را آلمانی دانست؟ به نظر میرسد پاسخ این سوال را باید در نظم صنعتی جدیدی که با فراگیر شدن فرایند جهانی شدن استقرار یافته است جستجو کرد. در عمل بیش از دو دهه است که اکثر شرکتهای مطرح دنیا به این نتیجه رسیدهاند که برای بهینهسازی فرایندهای تأمین و تولید خود، و نیز فراهم کردن امکان دسترسی به بازارهای بزرگ رو به رشد و ثروتمند دنیا که در حال حاضر چین در راس آنها قرار دارد، میبایست مراکز تولیدی خود را در قلب آن بازارها بنا کرده و برای مدیریت این مراکز تولیدی حداکثر استفاده را از نیروی کار ماهر و بسیار منظم چینی ببرند. در عین حال این برندهای اصیل برای حفظ سطح کیفی و نوآوری خود در سطح بینالمللی، همچنان فرایندهای طراحی، مهندسی و توسعه محصول را در اصلیترین مراکز خود در اروپا و آمریکا و با بهرهگیری از نیروی کار فوق متخصص این کشورها انجام میدهند. در واقع در این بازی برد-برد، هم غربیها از سرمایه و امکانات اقتصاد قدرتمند چین برای فعالیتهای هزینهبر تولیدی بهرهمند میشوند، و هم چینیها حداکثر استفاده را از مزیتهای رقابتی که کشورشان طی دهههای گذشته کسب کرده میبرند و در این میان مزیت قیمت تمام شده پایینتر نیز نصیب مصرفکننده خواهد شد.
بنابراین میتوان گفت علاقه مندان خودروهای اروپایی خودروهای مورد علاقه خود را با همان کیفیت سابق سوار خواهند شد، و به لطف سرمایه و نیروی کار سختکوش چینی، این محصولات با قیمت معقولتری نسبت به تولیدات کارخانجات اروپایی به دست آنها خواهد رسید. نگران نباشید، ب ام و همچنان آلمانی است!
دیدگاه خود را بنویسید