پایگاه خبری رسمی خودرو و صنایع وابسته
شماره مجوز ۸۲۱۸۶ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

لامبورگینی

دیدار با لامبورگینی کانتاش در تهران

بشقاب پرنده‌ای در شهر   اگر کمی‌فوتبالی باشید، احتمالا انتقال جنجالی زین‌الدین زیدان از یونتوس به رئال‌مادرید را با مبلغ 74 میلیون یورو به خاطر دارید. بعدها مسئولین رئال‌مادرید در پاسخ انتقادات به هزینه‌های این انتقال گفتند: «چون زیزو (لقب زیدان) جلوتر از زمان خودش بازی می‌کرد چنین مبغلی برای انتقال او هزینه کردند.» در […]

javankhodro
پنجشنبه - ۲۰ آبان ۱۳۹۵

بشقاب پرنده‌ای در شهر

 

اگر کمی‌فوتبالی باشید، احتمالا انتقال جنجالی زین‌الدین زیدان از یونتوس به رئال‌مادرید را با مبلغ 74 میلیون یورو به خاطر دارید. بعدها مسئولین رئال‌مادرید در پاسخ انتقادات به هزینه‌های این انتقال گفتند: «چون زیزو (لقب زیدان) جلوتر از زمان خودش بازی می‌کرد چنین مبغلی برای انتقال او هزینه کردند.» در دنیای خودرو هم خودروهایی وجود دارند که طراحی آنها بسیار جلوتر از زمان خودشان است. یکی از این الماس‌های خوش‌تراش یا بهتر بگویم گاو‌های خشمگین، لامبورگینی کانتاش است. خودرویی که حتی هنوز هم سخت می‌توان باور کرد در دهه 70 میلادی طراحی شده است.

لامبورگینی کم‌کم در دهه 60 با ساخت 4 مدل به یکی از سوپر‌اسپرت‌سازان جهان بدل شده بود. بخش زیادی از این موفقیت را مدیون مدل ماندگار میورا بود که با دستان هنرمند مارچلو گاندینی طراحی شد. اما در سال‌های آغازین دهه 70 مشکلات اقتصادی و البته مسائل مختلف در ایتالیا باعث شده بود بیشتر خودروسازان این کشور با مشکلات مالی دست‌وپنجه نرم کنند. لامبورگینی هم در آن ایام حال و روز خوبی نداشت. از طرفی میورا در حال رسیدن به پایان راه بود و از آن طرف هزینه تحقیق و تولید خودرو جدید نیاز به سرمایه‌گذاری داشت. به همین دلیل فرچیو لامبورگینی مجبور شد در سال 1970، 51 درصد از سهام کمپانی که برایش رنج‌ها کشیده بود را به یک ثروتمند سوئیسی به نام «ژرژ هنری رزتی» بفروشد. هر چند فرچیوی فقید با فروش سهام توانست لامبورگینی را از ورشگستگی نجات دهد اما ناآرامی‌های کارگری و… باعث شد او در سال 1972 همه سهام خودش را نیز واگذار کند و از گاو خشمگینش دل بکند.

بال‌هایی برای گاو خشن!

لامبورگینی

این در حالی بود که موسسه طراحی Bertone و طراح مشهورش مارچلوگاندینی از سال 1971 در حال فعالیت روی پروژه‌ای بودند که قرار بود جایگزینی برای میورا باشد. با این حال در نمایشگاه ژنو سال 1971، غرفه لامبورگینی میزبان خودرویی بود که انگار به دوران خودش تعلق نداشت و بسیار فراتر از تولیدات دیگر بود. این خودرو زرد رنگ که در‌های خاص‌اش هم‌چون بال‌های یک پرنده در حال برخاستن، به سمت بالا باز می‌شد، LP500 نام داشت و مدلی مفهومی‌ بود. در واقع گاندینی با طراحی در‌های رو به بالا یک‌بار دیگر یاد آلفارومئو کارابو را که در سال 1968 طراحی کرده بود، زنده کرد.

خودرو جدید جز بدنه گوه‌ای شکل عجیبش که به قول نویسنده موتورترند شبیه به بشقاب پرنده است، ظرافت‌های دیگری هم داشت. از جمله آنها می‌توان به طرح نشانگرهای دیجیتالی اشاره کرد که در دهه 70 احتمالا روی هیچ خودرو دیگری نصب نشده بود (البته در راستای کاهش هزینه‌ها، داشبورد مدل تولیدی با ساخته‌‌های یک کمپانی آمریکایی جایگزین شد و نمایشگر‌ها نیز به صورت آنالوگ درآمد). بعد از استقبال بازدیدکنندگان از این خودرو، لامبورگینی وارد فاز طراحی و تولید نمونه آزمایشی شد. در اولین قدم پیشرانه 5 لیتری جایش را به موتور 4 لیتری آشنای میورا داد که البته تغییراتی را تجربه کرده بود. به دلیل شکل خاص بدنه و افزایش دور موتور در نمونه آزمایشی، دمای پیشرانه به شدت بالا می‌رفت و به همین دلیل موجب آسیب جدی به پیشرانه می‌شد. اولین نمونه آزمایش مانند اولین نمونه میورا در یک تصادف از بین رفت و لامبو مجبور شد 2 خودرو دیگر را برای انجام آزمایش‌های میدانی آماده کند.

LP400

لامبورگینی

متخصصان لامبورگینی که پی به اشکالات فنی پیشرانه برده بودند، با برتونه و گاندینی مشورت کردند تا مجاری هوارسانی جدید در کناره‌های بدنه برای 2 خودرو آزمایشی طراحی شود. هر چند کار به همین‌جا ختم نشد و با تغییراتی در سیستم خنک‌کاری پیشرانه، توانستند بر این مشکل فائق شوند. حالا خودرو مفهومی ‌لامبورگینی توانسته بود آزمایش‌های سخت میدانی را پشت سر بگذارد و آماده بود تا در نمایشگاه ژنو سال 1973 از بازدیدکنندگان دلربایی کند. لامبورگینی مدل نمایشی قرمز رنگ درون غرفه‌اش را LP400 نامید اما هنوز تا عرضه آن به بازار حدود یک سال دیگر فاصله وجود داشت.

گویی گاو خشمگین سنت آگاتا (شهری که کمپانی لامبورگینی در آن قرار دارد) طبق رسمی ‌دیرینه، قرار است بازدیدکنندگان از نمایشگاه ژنو سال 1974 را شگفت‌زده کند. به همین دلیل دوباره غرفه‌اش را مهیا کرد تا این‌بار مدل تولیدی لامبوی جدید با نام کانتاش آن هم به رنگ زرد میهمانش باشد. خطوط تولید در کارخانه اصلی و درست در کنار کارخانه Lomborghini Trattoria یا همان تراکتورسازی لامبورگینی طرح‌ریزی شد و سرانجام اولین نمونه کانتاش در همین سال در میلان به یک خریدار استرالیایی تحویل داده شد تا بشقاب پرنده گاندینی با شتاب صفرتاصد 5.4 ثانیه وارد خیابان‌ها شود. کانتاش LP400 تا سال 1978 در خط تولید قرار داشت و در این 4 سال فقط 157 خریدار توانستند مالک این خودرو باشند که یکی از آنها به سفارش خواهر پهلوی دوم وارد ایران شد و در موزه تماشاگه خودرو واقع در کیلومتر 11 جاده مخصوص تهران–کرج نگهداری می‌شود. پیشرانه 4 لیتری V12 آن با 6 کاربراتور Webr دو دهانه می‌توانست در دور 5 هزار، 361 نیوتن‌متر گشتاور و 375 اسب‌بخار نیرو تولید کند. البته این در حالی بود که پیشرانه 5 لیتری 12 سیلندر مدل پرتوتایپ در سال 1971، قادر به تولید 440 اسب‌بخار و 448 نیوتن‌متر گشتاور بود. اما اشکالات مختلف فنی و هزینه تولید بالا باعث شد لامبو از خیر نصب آن در کانتاش بگذرد. وزن این خودرو 1065 کیلوگرم بود.

LP400 S

لامبورگینی

مدل S که یادآور میوار S بود، در واقع هم‌چون میوار نسخه‌ای ارتقاء یافته از کانتاش به‌شمار می‌رود. این مدل در سال 1978 با تغییراتی در ظاهر و باطن وارد کارزار شد. در اولین نگاه به کانتاش S خواهید دید که ارتفاع این خودرو نسبت به مدلی معمولی کمی ‌کاهش یافته است. بیایید از نمای جلو شروع کنیم. اسپویلر جلو دوباره طراحی شد تا بتواند آیرودینامیک خودرو را بهبود ببخشد. شاید مهم‌ترین تغییرات نمای ظاهری را باید به اضافه شدن اسپویلر بزرگ نمای عقب و البته رینگ‌های زیبای 15 اینچی با دیواره 35 میلی‌متری دانست. این رینگ‌های آلیاژی که لاستیک‌های عریض 345 میلی‌متری را در عقب با خود حرکت می‌دادند، برای گلگیرهای کانتاش بسیار بزرگ بودند. از این‌رو لامبو مجبور شد گلگیرهای فایبرگلاس سبک و عریض‌تر را برای کانتاش S طراحی کند. هم‌زمان با افزایش قطر لاستیک‌ها و در نتیجه نیروی اصطکاک منفی بیشتر، سیستم تعلیق مورد بازنگری قرار گرفت و اتصالات چند نقطه‌ای آن تغییر کردند. در کابین هم تغییراتی ایجاد شد تا ارگونومی‌ بهتری بین راننده و خودرو برقرا شود. پیشرانه کانتاش LP400 375 اسب‌بخار نیرو داشت اما مدل S در کمال تعجب 20 اسب‌بخار ضعیف شد و گشتاور هم تا 356 نیوتن‌متر کاهش یافت. مسئولین لامبورگینی در مورد این تصمیم به رسانه‌ها گفتند: «قدرت پیشرانه کانتاش بیش از حد نیاز راننده بود و به همین دلیل کمی ‌ضعیفش کردیم تا قابل کنترل و کاربردی باشد!» از سال 1978 تا 1982 تعداد 237 دستگاه کانتاش خطوط تولید لامبورگینی را ترک کردند. شتاب 0 تا 100 این مدل 5.9 ثانیه بود یعنی حدود نیم‌ثانیه بیشتر از مدل LP400 استاندارد. درست به همین دلیل منتقدین عقیده دارند پسوند S برازنده این مدل نیست!

LP500 S

لامبورگینی

کانتاش در سال 1982 با این مدل به جنگ فراری رفت. فراری مدل BB 512i رقیب سرسختی بود زیرا پیشرانه 4.9 لیتری آن به صورت باکسر طراحی شده بود و می‌توانست با سیستم سوخت‌رسانی انژکتوری K-Jetronic ساخت بوش، 340 اسب‌بخار نیرو و 451 نیوتن‌متر گشتاور تولید کند. شتاب فراری صفرتاصد آن 5.4 ثانیه بود. لامبورگینی تلاش‌هایش را برای پیروزی بر اسب مارانلو آغاز کرد. در اولین قدم پیشرانه به توربوشارژر مجهز شد. اما هم‌چون مراحل آزمایش نمونه اولیه که با مشکل گرمای بیش از حد روبه‌رو بود، دوباره این نقیصه به سراغ پیشرانه آمد و افزایش دمای آن باعث شد متخصصان از خیر پروژه پرخوران بگذرند. البته 2 دستگاه از مدل توربو ساخته شد که می‌توانستند با اتکا به 2 توربوشارژ، قدرت پیشرانه V12 با حجم 4.8 لیتر را به 758 اسب‌بخار و 876 نیوتن‌متر گشتاور برسانند. صفرتاصد این خودروها 3.7 ثانیه بود. اما با توقف نصب توربوشارژر پروژه اصلی متوقف نشد و طرح به سمت افزایش حجم موتور پیش رفت. به این ترتیب حجم پیشرانه به اندازه 754 سی‌سی افزایش یافت. ورودی و خروجی‌های سرسیلندرها اصلاح و حجم آنها بیشتر شد. محفظه احتراق نیز تغییر کرد و نسبت تراکم پیشرانه از 10.5 به یک به 9.2 به یک کاهش یافت. هم‌چنین Weber برای سوخت‌رسانی مناسب به پیشرانه که حجمش افزایش یافته بود، کاربراتورها را در بخش ورودی هوا و ژیگلورها دوباره طراحی کرد. در نهایت قدرت پیشرانه به 375 اسب‌بخار و گشتاورش به 418 نیوتن‌متر رسید. یکی دیگر از تغییرات که موجب تعجب همگان شد، جایگزینی رینگ‌های OZ به جای رینگ‌های آلیاژی قبلی بود که البته بسیار گران‌قیمت بودند. مجموع تولید مدل‌های اتمسفریک و آن دو نمونه توربوشارژر به 323 دستگاه رسید. شتاب 0 تا 100 این خودرو 5.4 ثانیه و وزنش معادل 1480 کیلوگرم بود.

LP5000 QV

لامبورگینی

سال 1985 لامبورگینی یک جنگنده تمام عیار را راهی خیابان‌ها کرد. پیشرانه کانتاش باز هم دچار تغییراتی ستودنی از نظر مهندسی شد. این‌بار لامبورگینی در هر سیلندر از 4 سوپاپ استفاده کرد تا ضمن تفنس بهتر پیشرانه، راندمان حجمی ‌آن افزایش پیدا کند. البته این تغییرات ساده هم نبود. لامبو مجبور شد سرسیلندرهایی جدید بر پایه سرسیلندرهای قبلی طراحی کند. هم‌چنین میل سوپاپ‌ها نیز کاملا تغییر کردند. حاصل این تغیرات باعث شد لامبورگینی 65 اسب‌بخار از رقیب دیرینه‌اش فراری با مدل تستاروسا، پیشی بگیرد. با این قدرت احتمالا دیدن یک فراری در آینه کانتاش آن هم در حالی که لحظه‌به‌لحظه کوچک‌تر می‌شود، اتفاق عجیبی نبود. تغییرات فنی باز هم اصلاحات دیگری را در بر داشت. مهندسان در راستای افزایش راندمان حجمی ‌پیشرانه، مجبور شدند ارتفاع کاربراتورها را افزایش دهند تا از این طریق هوا مسیر طولانی‌تری را طی کند و در نتیجه دمای آن کاهش یابد. از این‌رو ارتفاع کلی موتور افزایش یافت. پس چاره‌ای نبود جز طراحی دوباره درپوش محفظه موتور. هم‌چنین عرض لاستیک‌ها بیشتر شد (عرض لاستیک‌های عقب 345 میلی‌متر بود که بزرگ‌ترین لاستیک در خودروهای خیابانی آن دوران شد) تا کانتاش 455 اسب بخاری پایداری بهتری داشته باشد. گشتاور هم نسبت به نمونه LP500 S به میزان 82 نیوتن‌متر افزایش یافت و به عدد 500 رسید.

هم‌زمان با بزرگ‌تر شدن لاستیک‌ها، به کمک اصلاح دوباره سیستم تعلیق، ارتفاع خودرو کمی‌کاهش یافت. در شاسی هم از سازه‌های آلومینیمی‌ استفاده شد که در صنایع هوایی به‌کار می‌رفت. به این ترتیب وزن خودرو به 1490 کیلوگرم رسید. شتاب این مدل 4.9 ثانیه بود. نسخه سفارش آمریکا اما تفاوت عمده‌ای با نمونه‌های اروپایی داشت. این خودروها به‌دلیل نصب سیستم انژکتور به جای کاربراتورهای پرمصرف، طبق نوشته منابع مختلف بین 35 تا 40 اسب‌بخار نیروی کمتری تولید می‌کردند. جایگزینی انژکتور به جای کاربراتور و نصب کاتالیزورها در مسیر خروجی دود، به دلیل قوانین سخت‌گیرانه زیست محیطی آمریکا انجام شد. از سال 1987 وروردی‌های هوای پیشرانه باز هم کمی ‌تغییر کردند و امکانات رفاهی بیشتری برای کانتاش در لیست سفارش قرار گرفت. تا سال 1989 لامبورگینی 650 نمونه از LP5000 QV را تولید کرد که البته آخرین دستگاه در سال 1990 به دست خریدار انگلیسی آن رسید.

25th AnniverSary Countach

در اواخر سال 1989 لامبورگینی مراحل تحقیقات و آزمایشات جایگزین کانتاش یعنی دیابلو را به پایان رسانده بود. اما به دلایلی تولید این خودرو به تعویق افتاد. به همین دلیل مسئولین لامبو تصمیم گرفتند برای یک‌سال دیگر که دست بر قضا مصادف با 25 سالگی تولید کانتاش بود، این خودرو را تولید کنند. سپر‌های این مدل زوایای تیزتری داشتند و چراغ‌های عقب نیز کمی ‌در بدنه فرو رفتند. در محفظه موتور با شکل و شمایلی متفاوت دوباره طراحی شد و درون کابین هم امکانات ویژه‌ای مثل صندلی‌های برقی نصب شد. لامبورگینی 667 دستگاه از مدل کانتاش را در خلال سال‌های 1988 تا 1990 تولید کرد. این خودرو از نظر فنی با نمونه LP5000 QV تفاوتی نداشت. البته در دوران تولید کانتاش چند مدل پرتوتایپ نیز تولید شدند که توضیح آنها در حوصله مطلب نیست.

کانتاش در ایران

لامبورگینی

اگر دوست دارید یکی از فضایی‌ترین سوپرکارهای جهان را از نزدیک ببینید لازم نیست به یکی از نمایشگاه‌های کلاسیک اروپایی بروید. فقط اگر خودتان را به کیلومتر 11 جاده مخصوص تهران-کرج برسانید کفایت می‌کند. زیرا در آنجا می‌توانید کانتاش LP400 سال 1974 را یک دل سیر ببینید. خودرویی که می‌گویند جزو اولین کانتاش‌هایی است که در اواخر سال 1974 ساخته شدند. کانتاش موجود در موزه تماشاگه خودرو یکی از سالم‌ترین و کم‌کارکرد‌ترین خودروهای موجود در این گنجینه ارزشمند است. آیرودینامیک و طرح جسورانه این خودرو در آن دوران باعث می‌شود بعد از گذشت چند دهه، لب به ستایش مارچلو گاندینی طراح آن بگشایید. بی‌اغراق وقتی کنار کانتاش بایستید، احتمالا ارتفاع این خودرو کمی‌ بالاتر از کمر شما خواهد بود. این در حالی است که خودرو روی 4 خرک قرار دارد.

وقتی در‌هایش باز می‌شوند و هم‌چون بال پرندگان به سمت بالا حرکت می‌کند، تازه هیبت این خودرو را درک می‌کنید. هر چند هنگام عکاسی از خودرو جانب احتیاط را حفظ کردیم و در‌های خودرویی که مدت‌هاست جک‌های هیدرولیکی آن سرویس نشده است را زیاد بالا نگه نداشتیم. شیشه کناری 2 تکه است و فقط قسمت پایین آن باز می‌شود. البته گودی صندلی‌های کانتاش و نحوه قرارگیری سرنشینان در این خودرو به‌گونه‌ای است که تقریبا صورت سرنشینان در کنار قسمت باز شیشه قرار می‌گیرد. جالب است که شیشه‌های این خودرو ساخت یک کمپانی آلمانی است. درست پشت ستون B بخشی از شیشه عقب قرار دارد و در پشت آن نیز هواکش کرکره‌ای پیشرانه تعبیه شده است. البته در پشت این هواکش کانال دیگری قرار دارد که به دلیل رو به عقب بودنش بیشتر نقش تخلیه هوای گرم از دورن محفظه پیشرانه را بازی می‌کند.

لامبورگینی

طراحی عضلات بدنه به گونه‌ای است که انگار همین الان می‌تواند به یکی از بازیگران اصلی فیلم Transformers بدل شود. احتمالا مردمی ‌که آن زمان از تولید این خودرو خبر نداشتند، وقتی برای اولین‌بار از نزدیک کانتاش را می‌دیدند، با خود تصور می‌کردند لابد کانتاش پرواز هم می‌کند! اگر تصور می‌کنید چون پیشرانه 12 سیلندر کانتاش در عقب قرار دارد، پس در جلو خودرو محفظه بار تعبیه شده سخت در اشتباه هستید! زیرا وقتی در محفظه جلو خودرو بالا برود خواهید دید که با وجود بوستر ترمز، لاستیک زاپاس و رام‌های شاسی حتی جای سوزن انداختن هم باقی نمی‌ماند!

طراحی ساده و تیز بدنه به داخل کابین هم سرایت کرده است. اما بگذارید اول به این موضوع اشاره کنیم که کابین این خودرو بسیار تمیز و سالم باقی مانده و کیلومتر خودرو عدد 23287 را نشان می‌دهد که برای خودرویی با 41 سال سن بسیار در خور توجه است. بیشتر احجام درون کابین یا مستطیل شکل هستند یا مربع. نمایشگرها با استفاده از 8 دایره در پشت ستون فرمان اطلاعاتی از قبیل سرعت، دور موتور، آمپر باتری، ولتاژ تولیدی، دمای روغن، فشار روغن، سوخت و دمای آب را به راننده نشان می‌دهند.

لامبورگینی

در سمت چپ ستون فرمان چراغ‌های با رنگ‌های مختلف تعبیه شده که هر یک مسئول اعلام آلارم یکی از بخش‌های خودرو هستند. در واقع با این سبک از چینش ادوات و نشان‌گرها، به نظر می‌رسد لامبو بیشتر وقتش را صرف طراحی بدنه کرده است زیرا در طراحی کابین ظرافت خاصی وجود ندارد. با این حال جای‌جای کابین با چرم مرغوب که قطر زیادی هم دارد روکش شده است. دوخت روکش چرمی ‌صندلی‌ها آنها را به 19 قسمت تقسیم می‌کند و تورم حاصل از دوخت تشک چرمی ‌آنها باعث شده راحت به نظر برسند. هر چند به دلیل ساختار فضایی شاسی و رام‌های جلو، تقریبا راننده و سرنشین کناری فضای خاصی برای حرکت دادن پاهایشان ندارند. کنسول میانی در قسمت عقب عریض‌تر و بلندتر از جلو است زیرا متعلقات تعویض دنده گیرباکس که در پشت کابین قرار دارد، درست در زیر همین کنسول نصب شده است. اما در بخش جلو فقط 2 خروجی سیستم تهویه مطبوع و دکمه‌های تنظیم قرار دارند و پشت سر آنها 3 کلید دیگر. دکمه سمت راست مربوط به روشن و خاموش کردن فن‌ها بود. اما 2 دکمه دیگر برای روشن و خاموش کردن فلاشر و چراغ‌ها به‌کار می‌رفتند. سیستم صوتی خودرو که امکان پخش نوار کاست را دارد ساخت کمپانی Philips است. گیرباکس خودرو 5 دنده رو به جلو دارد و در همه کانتاش‌ها نیز از پوسته همین گیرباکس استفاده شد. هر چند در بعضی مدل‌ها ضرایب دیفرانسیل و دنده‌ها کمی ‌تغییر کردند. دنده عقب در سمت چپ قرار دارد و به نوعی جای دنده یک در خودروهای معمولی قرار می‌گیرد. دنده یک هم درست به جای دنده 2 جای می‌گیرد و این یعنی دنده 5 را باید در سمت راست و پایین جا بزنید. در کنار مسیر حرکت شیفتر به حالت دنده عقب، یک اهرم فلزی قرار دارد که با توجه به شکلش به نظر می‌رسد شیفتر را به سمت محل قرارگیری درستش راهنمایی می‌کند. مستندات نشان می‌دهد این خودرو برای تولد 16 سالگی ولیعهد از سوی اشرف پهلوی به کمپانی لامبورگینی سفارش داده شده و توسط هواپیمای C130 هرکولس نیروی هوایی ارتش، در سال 56 وارد ایران شده است. کانتاش در همان روز ورود به ایران توسط مسئولین بنیاد پهلوی، از گمرک مهرآباد ترخیص می‌شود و به پارکینگ کاخ فیروزه انتقال می‌یابد. هر چند روایتی دیگر می‌گوید این خودرو مورد استفاده شخص پهلوی دوم بوده است. جالب آنکه به دلیل پیچیدگی فنی این خودرو و عدم وجود نمایندگی کمپانی لامبورگینی در ایران، لامبورگینی‌ها از جمله مدل‌های کانتاش و میورا توسط هواپیمای C130 نیروی هوای ارتش به ایتالیا فرستاده می‌شدند تا سرویس‌های دوره‌ای یا خدمات فنی آنها در کمپانی لامبورگینی انجام شود!

لامبورگینی

فرچیو لامبورگینی فقید در 20 فوریه سال 1993 و در حالی‌که جانشین کانتاش یعنی دیابلو در اوج قدرت بود از دنیا رفت و نتوانست روزی را ببیند خودروهای ساخت او بدل به الماس‌های گران‌بهای صنعت خودرو شده‌اند. در هر حال نگارنده به خوانندگان فهیم و علاقه‌مند پیشنهاد می‌کند حتما از گنجینه ملی و فرهنگی آرمیده در موزه تماشاگه خودرو بازدید کنند. در پایان از مدیریت و پرسنل زحمت‌کش موزه تماشاگه خودرو که در تهیه این نوشتار و عکاسی کمال همکاری را با ما داشتند سپاسگزاری می‌کنیم.

دیدگاه خود را بنویسید

کیوسک مطبوعاتی