ساختن یک خودرو سریع خیابانی، یک چالش است. ساخت یک خودرو سریع مسابقهای یک مرحله سختتر و اما ساخت یک ماشین استقامتی از همه اینها مثل بی ام و M4 دشوارتر خواهد بود! ولی این دشواریها برای آنهایی که «خوره ماشین» هستند، هیچ نیست. کسی که عاشق برهم ریختن دل و روده یک خودرو و […]
کسی که عاشق برهم ریختن دل و روده یک خودرو و خلق یک پدیده تا بن دندان مسلح به انواع توانمندیهای حرکتی و استقامتی باشد، برایش فرقی نمیکند که ساختن یا بهتر بگوییم بازسازی یک کوپه فناورانه و مهندسیشده آلمانی آنهم از نوع بیمرهای M پاور، چقدر دشوار و طاقتفرساست.
او عاشق این است که بر قلههای موفقیت بزرگان صنعت خودروسازی جهان، دنیایی تازه خلق کند و آنقدر به آسمان بساید که قله زیرپایش، تنها یک تلاش ساده برای خلق دنیایی هیجانانگیز بهنظر برسد، همین! تجهیز یک بامو M4 به انواع رولکیجها و استرسبارها و افزودن بر توانمندی تعلیق، شتابگیری، خنکسازی، حرکت و شاسیاش کار هر کسی نیست. بهتر بگوییم چیزی نمیخواهد جز یک دل شیر!
جردن یاست و مایک بونانی 2 تا از همان آدمهای خوره ماشین و پوستکلفتی هستند که محکم پا میگذارند درون چنین پروژههایی. این 2 یک کارگاه معروف هم با نام یاستاتواسپرت دارند.
باور کنید اگر قرار باشد فقط یک کارگاه کاستومکار در سراسر دنیا وجود داشته باشد که جرات کند به سمت خودرویی چون بامو M4 برود و آنرا مهیای حضور در یک مسابقه استقامت کند، آن کارگاه همین اتواسپرت خودمان است. کارگاهی که یک بیمر کوپه را کاملا برای شرکت در مسابقه استقامت 25 ساعته مشهور آمریکا، تاندرهیل 25 بازسازی کرده.
خودرویی اختصاصی که کاملا برای شرایط یک مسابقه استقامتی طولانیمدت ستآپ شده است. آنهم فقط و فقط با یک ماموریت. قهرمانی در تاندر هیل!
شاید اولین گام برای دستکم استقامتی نشان دادن یک بامو سوسول (البته به زعم افرادی مانند جردن و مایک!) تزریق مستقیم خشونت به ظاهر آن باشد. برای همین هم یاستاتواسپرت تعارف را کلا کنار گذاشته و یکراست رفته سراغ سپر عقب و با یک فرز درشت آنرا بریده. جای قسمت بریده شده هم یک براگیر خشن نصب کرده، حالا بی ام و دوستان خیابانی میخواهند دوست داشته باشند یا نداشته باشند، دیگر به شخص خودشان مربوط است.
همچنین متخصصان برای اینکه بتوانند این کوپه تروفرز و 1542 کیلوگرمی آلمانی را بدوزند به زمین پیست تاندرهیل، درب بیمصرف صندوق عقب را یکجا کندهاند و جایش یک اسپویلر عظیمالجثه پیچ کردهاند به سازه کف صندوق که خودش هم اتصالاتی جداییناپذیر با رولکیج درون اتاق دارد. سپر جلو نیز تقریبا به سرنوشتی مشابه سپر عقب دچار شده و یک براگیر زمخت با فضایی برای ورود هوای بیشتر به سیستم پیشرانشی با بیسلیقگی تمام دروناش چپاندهاند.
3 هود کرکرهای و برآمدگی روی درپوش موتور، همراه با کلگیرهای دستساز برجستهای که میزبان رینگهای تراشکاری شده 11 در 18 اینچی و لاستیکهای اسلیک 18-65/30 با برند آشیل هستند از دیگر تلاشهای تیم سازنده در راستای خشنسازی هرچه بیشتر این M4 قرمز بوده. الحقوالانصاف هم که بروبچههای کارگاه یاست، علیرغم همه زمختکاریهایشان در تزریق دوز بالایی از خشونت به این کوپه آلمانی موفق بودهاند.
رینگهای زیبا و نقرهایرنگ انتخابشده برای بازسازی این خودرو، کیت ترمز AP Racing Radi-Cal از مدل Pro 5000R و لنتهای ترمز DTC-70 Hawk Performanceرا در پس خود دارند تا بتوانند غول استقامت تاندرهیل را با کیفیتی متناسب با قدرتاش متوقف کنند.
با تنظیم دستی Gintani و بنزین اکتان 100 پیشرانه این M4، 600 اسببخار قدرت و 830 نیوتنمتر گشتاور را روانه چرخهایش میکند. مطمئنیم با خواندن عدد 600 بهعنوان قدرت تولیدی پیشرانه این بامو کمی توی ذوقتان خورده.
شکی نیست. ولی کمی صبر کنید. اوضاع آنقدرها هم که شما ناامید شدهاید بد نیست. نکند به سرتان بزند بیخیال ادامه مطلب بشوید! اندکی به ما زمان بدهید، تصویر ذهنیتان را تصحیح میکنیم.
واقعیت این است که اسببخار و قدرت یک پیشرانه، مولفه اصلی مسابقات استقامتی نیست. در این مسابقات آنچه اهمیتی ویژه دارد و برترین آیتم بهشمار میرود طول عمر و قابلیت اطمینان پیشرانه است.
اینجاست که عیار یک خودرو و پیشرانهاش برای مسابقاتی چون رقابتهای 25 ساعته تاندرهیل عیان میشود. در یک خودرو استقامتی چیزیکه از دستیابی به 100 اسببخار بیشتر، بسیار بسیار پراهمیتتر و سودمندتر است، خنککاری و توانمندی سیستمهای وابسته به آن در پایین نگه داشتن دمای موتور است، جایی که این بامو دقیقا کمیتاش لنگ میزند.
یکی از مشکلات گیرباکس فابریک F8x دوبلکلاچ بامو تمایل شدید آن به گرمشدن بیش از اندازه یا Overheat و شُل شدن است. تاجائیکه دیگر دندهها به سختی جا میروند و شتاب خودرو فدا میشود.
مهندسان یاست برای اینکه چنین مشکلی را مرتفع کنند، دستبهدامن گروه CSF شدند تا برای این گیرباکس گرمایی یک کولر مناسب بسازند، کولری که با پوششی از دلار زینتبخش محفظه نگهدارنده موتور این غول قرمزرنگ است!
یکی دیگر از دردسارهای این بازسازی، بازمهندسی کامپیوتر آن بود. مرحلهای که به گفته مایک زمان بسیار زیادی را برای بازتعریف و یا حتی تعریف جدید سیستمهای الکتریکی این خودرو از مهندسان یاستاتواسپرت گرفت یا بهتر بگوییم تلف کرد، چراکه اگر جای این بیمر یک مثلا تویوتا یا سوبارو بود، قطعا نیازی به صرف چنین زمانی وجود نداشت.
البته این از همان چالشهای بینهایت سختی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. اما کاری نمیشد کرد، تیم یاست وسط اقیانوس بودند و چارهای جز شنا نداشتند تا به ساحل امن مسابقه تاندرهیل برسند وگرنه بهراحتی در اقیانوس چالشی که خودشان خلق کرده بودند غرق میشدند.
همین ابتدا باید بگوییم از درون کابین خودرویی که برای مسابقه ستآپ شده توقعی نداشته باشید. اینجا هیچ خبری از چرم، جیر، چوب و آلکانترا نیست. اینجا هیچچیزی آنجایی که باید باشد قرار ندارد.
گیجهای خوشهای خودرو که اعداد و ارقامشان بهصورت دستساز بالا رفته وسط داشبوردی قرار دارند که نیست! در پس غربیلک دستساز و کاملا مسابقهای OMP نیز یک صفحه نمایشگر کریستالمایع قرار دارد و بس! در نهایت نیز جز صندلیهای اسپرت، کابین ملغمهای است از انواع سیستمهایی که فلهای در کفاش رها شدهاند و سازههایی که هدفشان نه زیبایی بلکه محافظت از راننده حین برخوردهای سنگین و کلهمعلق زدنهای طولانی است.
حقیقت این است که این خودرو هدفاش تنها زنده ماندن است و بس آنهم طی 25 ساعت، باقیاش را دیگر بیخیال. شاید هم اگر در بحر چهرهاش بروید فریادهای سکوتاش را بشنوید که با زبان بیزبانی میگوید: «میخواهم زنده بمانم!»
نوشته : روزبه خندان
دیدگاه خود را بنویسید