چند صباحی است که از هر چند خبر خودرویی، یک خبر به خودروهای خودران اختصاص مییابد. خودروهای خودران (که با عنوان بدون سرنشین نیز شناخته میشود)، به نظر یک واژه جدید و نوظهور میآید اما با کمی تحقیق میتوان دریافت که این فناوری چندان هم نوظهور نیست. اولین آزمایشات برای سامانههای خودران به دهه 20 […]
چند صباحی است که از هر چند خبر خودرویی، یک خبر به خودروهای خودران اختصاص مییابد. خودروهای خودران (که با عنوان بدون سرنشین نیز شناخته میشود)، به نظر یک واژه جدید و نوظهور میآید اما با کمی تحقیق میتوان دریافت که این فناوری چندان هم نوظهور نیست.
اولین آزمایشات برای سامانههای خودران به دهه 20 و 30 میلادی بازمیگردد که به دلیل بدوی بودن تجهیزات الکترونیکی و فقدان بسیاری از فناوریهایی که امروزه در دسترس هستند، امکانپذیر به نظر نمیرسید. در دهه 80 میلادی، مجددا کوششها برای ساخت یک خودرو بدون سرنشین انجام شد که در یک سوی این تحقیقات، دانشگاه بوندِسوِر مونیخ و در سوی دیگر، مرسدسبنز قرار داشت. از آن تاریخ تا به امروز هر خودروسازی سعی بر آن داشته تا سامانه خودران خود را طراحی کرده و توسعه دهد.
در حال حاضر، خودروسازانی نظیر تسلاموتورز و آئودی، در زمینه سامانههای خودران پیشتاز هستند و گوی سبقت را از مرسدسبنز که یکی از بنیانگذاران این حیطه بوده، ربودهاند. مخصوصا کمپانی تسلاموتورز، خودروهای خودران را در مقیاسی انبوه در حدی بینقص راهی بازار کرده است که باعث شده این فناوری، بسیار سادهتر از آن چیزی که هست به نظر بیاید.
سامانههای خودرانی را که امروزه تسلاموتورز در مقیاس انبوه بهکار میگیرد، بیش از 3 دهه پیش، مرسدسبنز در مقیاس پروتوتایپ و آزمایشی استفاده میکرد. این خودروهای آزمایشی در مسیرهای آزمایشی میتوانستند بدون دخالت سرنشین و بهصورت کاملا خودکفا شتاب بگیرند، ترمز کنند و فرمان را به سمت مورد نظیر بچرخانند، بدون آنکه به جایی برخورد کرده و یا با عابر یا خودرو دیگری تصادف کنند.
تاریخچه خودروهای خودران مرسدس بنز داستانی جالب دارد. پس بیایید به اتفاق نگاهی اجمالی به تاریخچه خودروهای خودران مرسدس بنز بیندازیم.
همهچیز از تاریخ اول اُکتبر 1986 میلادی آغاز شد. زمانیکه پروژه Eureka PROMETHEUS (برنامهریزی ترافیک اروپایی با بازدهی و ایمنی بالا) استارت خورد. تعداد زیادی از خودروسازان، تولیدکنندگان قطعات و تجهیزات الکترونیکی، مؤسسات آموزشی، دانشگاهها، تأمینکنندگان و شرکتها که همگی اروپایی بودند، بخشی از این پروژه بوده و شرکت دایملربنز نیز علاوه بر یکی از بنیانگذاران این پروژه، یکی از مهرههای کلیدی اعضای پروژه بهشمار میرفت.
پروژه Eureka PROMETHEUS در زمینه خوردوهای خودران و فناوریهای وابسته، بزرگترین و گرانترین پروژه توسعه و تحقیقاتی بوده بهطوریکه با ارزش امروزی، بودجهای معادل 749 میلیون یورو در آن زمان، به آن تخصیص داده شده بود.
کوششهای مرسدسبنز برای ساخت خودرو بدون سرنشین، منجر به ساخت خودرویی بر پایه مدل بازمهندسیشده S کلاس (W140) شد که سردمدار پروتوتایپهای بدون سرنشین این برند در آن سالها بود. این پروتوتایپ خودران، بدون دخالت راننده و کاملا متکی به خود، توانست در سال 1995 میلادی، مسافت 1678 کیلومتر بین 2 شهر مونیخ تا کوپنهاگ را بدون هیچگونه مشکلی پشت سر بگذارد.
سامانه خودران این پروتوتایپ، توسط ارنست دیکمانز از دانشگاه مونیخ تکمیل شد. مرسدسبنز S کلاس خودران از بینایی کامپیوتری ساکادیک، یک سری میکروپردازنده و روشهای احتمال استفاده میکرد تا بتواند بهصورت لحظهای به موانع جاده و وضعیت ترافیکی واکنش نشان دهد.
فرمان، گاز و ترمز این خودرو خودران، از طریق دستورات کامپیوتری که بر پایه ارزیابی لحظهای از سکانسهای تصاویر ارسالی از 4 دوربین در 4 گوشه خودرو گرفته میشد، واکنش نشان میدادند. چنین سامانهای در زمان خود بسیار پیچیده بود و امروزه سامانههای خودران با فناوریهای پیشرفتهتر، از سادگی بیشتر و ایمنی بالاتری برخوردار هستند.
وسیله الکترونیکی سادهای را همچون یک ماشین حساب در نظر بگیرید که در دهه 90 میلادی، خود دارای ابعادی به اندازه یک تبلت امروزی بلکه ضخیمتر بود اما امروزه همین ماشینحساب با بازدهی بالاتر، در کنار هزاران عملکرد دیگر، در یک تلفن هوشمند با ضخامت کمتر از یک سانتیمتر، قابل استفاده است. بنابراین در دهه 90 میلادی، مرسدسبنز مجبور بود که فقط برای محاسبه دادهها، از تعداد 60 ترانسپیوتِر (چیپی متشکل از CPU، مِموری و تجهیزات ارتباطاتی) استفاده کند. این ترانسپیوتِرها در زمان خود از ساختار بسیار پیشرفته و پیچیدهای بهره میبردند که از دهه 80 میلادی، حافظه نیز با آنها ادغام شده بود.
به عبارت دیگر، این S کلاس خودران، یک ابرکامپیوتر پیشرفته را با خود حمل میکرد. البته پس از کوششهای بسیار، تمامی قطعات مورد نیاز برای خودران کردن این S کلاس، کوچک و سبک شد. به منظور اثبات این ادعا، بد نیست به مدل آزمایشی خودران مرسدسبنز Vario در دهه 80 میلادی اشاره کرد. دلیل انتخاب Vario این بود که از فضای کافی برای حمل قطعات مورد نیاز سامانه خودران بهره میبرد!
مرسدسبنز S کلاس خودران موفق شد در اتوبان، به حداکثر سرعت 185 کیلومتربرساعت دست پیدا کند و حتی در این سرعت، از خودروهای دیگر سبقت بگیرد. سامانهها و تجهیزات بهکار رفته در این مرسدسبنز، میتوانستند خودروهای دیگر، موانع و علائم را تشخیص دهند.
پس از آزمایش موفقیتآمیز S کلاس خودران، مرسدسبنز تصمیم گرفت تا خودروهای خودران یا به اصطلاح مجهز به Autopilot را VITA نامگذاری کند که مخفف عبارت وسیله کاربردی فناوری اطلاعات است. همین تلاشهای مرسدسبنز در دهه 80 و 90 میلادی بود که باعث شد تا در خودروهای امروزی شاهد بهکارگیری فناوریهایی نظیر پیشگیری از تصادف، کنترل هوشمند بدنه، دستیار فرمان و نظایر آن باشیم.
پروژه PROMETHEUS تنها 8 سال عمر کرد و در ماه اُکتبر سال 1994، منحل شد اما مرسدسبنز، به صورت مستقل توسعه و تکمیل سامانههای خودران را ادامه داد. حال، مرسدسبنز در حدود 5 سال است که یک بخش R&D را در داخل کمپانی به توسعه سامانههای خودران اختصاص داده. حاصل کوششهای متخصصین این بخش، سامانه نیمهخودران نسل جدید مرسدسبنز E کلاس بوده که میتوان در برخی از شرایط خاص، هدایت را بر عهده بگیرد. به ادعای مرسدسبنز، این سامانه در سال 2018 میلادی تکمیل و سامانه تمام خودران مرسدسبنز برای اولین بار در مقیاس تولیدی برای مدل S بهکار گرفته خواهد شد.
بسیاری از منتقدین بر این عقیدهاند که سامانههای خودران در آینده، همچون اتفاقاتی که در فیلمهای سینمایی هالیوودی نظیر Terminator و iRobot میافتد، بر انسان چیره خواهند شد. اما حقیقت امر چیز دیگریست. حقیقت این است که هدف از توسعه سامانههای خودران، حذف راننده نیست بلکه هدف این است که اشتباهات راننده را که منجر به بروز حادثه میشود، به صفر برساند.
هدف مرسدسبنز نیز از ارائه VITA، جانشین کردن راننده با سامانه خودران نبود بلکه هدف اصلی آن و همچنین پروژه PROMETHEUS، پیشگیری از برخورد و بروز حادثه بود. چراکه تحقیقات نشان میدهند تقریبا تمامی علل تصادف، اشتباهات رانندگان بوده است. حال به یاری سامانههای خودران، دیگر راننده دخالتی را در هدایت خودرو ندارد که بخواهد منجر به اشتباه شده و تصادف را در پی داشته باشد.
اما در هر صورت نباید فراموش کرد که هر فناوری جدیدی که عرضه میشود، به نوعی از دخالت انسان و نقش آن میکاهد. سامانههای خودران نیز به طور قابل توجهی از آزادی کنترل و اختیارات راننده میکاهند اما ایمنی بیشتر و تضمینشدهای را به همراه دارند. همواره قانونی وجود دارد که میگوید: «برای آنکه چیزی را بهدست بیاورید، باید چیزی را از دست بدهید!»
سامانههای خودران در وسایل نقلیه به یاری سامانههایی نظیر رادار، لیدار، GPS، اودومتر، سنسور و دوربین، میتوانند بهصورت کاملا خودکفا و بدون نیاز به دخالت راننده، مسیر را تشخیص داده و خود را هدایت کنند. درحالیکه سامانه GPS، مبدأ و مقصد و همچنین مسیر کلی را تشخیص میدهد، این سنسورها و رادارها هستند که خودرو را مابین خطوط و به دور از موانع، به سوی مقصد هدایت میکنند. سامانههای کنترلی پیشرفته که در حقیقت مغز سامانههای خودران هستند، دادهای سنسورها، رادارها، GPS و سایر سیستمها را تحلیل کرده تا بهترین مسیر به مقصد را انتخاب کرده و در طول مسیر با حفظ فاصله مطمئنه از خودروهای در حال حرکت و موانع، سرنشینان را در کمال آسایش جابهجا کند.
دیدگاه خود را بنویسید