مـــزدا 323 به نقل از مجله تخت گاز ۳۲۳ خودرویی بود که اکثرایرانیان مزدا را با آن شناختند. مدل FL که در حقیقت نمونه فیس لیفت شده مدل F است، در سال ۸۲ و در سه تیپ ۱ و ۳ و ۵ روانه بازار شد. طراحی ظاهری ۳۲۳ حتی پس از گذشت سالها، هنوز هم […]
به نقل از مجله تخت گاز
۳۲۳ خودرویی بود که اکثرایرانیان مزدا را با آن شناختند. مدل FL که در حقیقت نمونه فیس لیفت شده مدل F است، در سال ۸۲ و در سه تیپ ۱ و ۳ و ۵ روانه بازار شد. طراحی ظاهری ۳۲۳ حتی پس از گذشت سالها، هنوز هم زیبا و هماهنگ است و امکان ندارد از دیدنش خسته شوید. نمونه فول آپشناین خودرو از سانروف نیز برخوردار است، که به زیبایی نمای ظاهری و کابین آن کمک شایانی کرده است. تنها نکته منفی در ظاهر مزدا۳۲۳ را میتوان چرخهای کوچک سایز ۱۴ و فاقد رینگ آلومینیومیعنوان کرد.
طرح کلی کابین سبک و سیاق خودروهای دهه پیش را دنبال میکند. اما همچون طراحی بدنه، ساده و هماهنگ است و حس آرامش خوبی را منتقل میکند. مزدا۳۲۳ تیپ ۵، نسبت به دورانی که تولید میشده، از امکانات مناسبی همچون شیشههای برقی،اینههای برقی با قابلیت جمع شدن برقی از داخل، ترمز ABS،ایربگ راننده و چنجر ۱۰تایی به همراه ۶بلندگو بهره میبرد. فضای کابین بسیار جادار و راحت است و در مسافرتهای طولانی به هیچ عنوان خسته کننده نیست. تنها چند نکته منفی در کابین مزدا۳۲۳ به چشم میخورد، که عبارتند از دکمههای شیشه بالابر فاقد چراغ، نبودن چراغ روشنایی در جعبه داشبورد و نبود نشان دهنده وضعیت دنده روی صفحه کیلومتر شمار در نمونه اتوماتیک. کیفیت متریال کابین در سطح مطلوبی قرار دارد و بااینکه نمونههای دست دوم موجود در بازار حداقل ۶، ۷سالی از عمرشان میگذرد، قطعات کابین اما همچنان سالم هستند و خبری از سرو صداهای اضافی در کابین نیست. فضای صندوق بار ۳۲۳ بسیار بزرگ است و تمام نیازهای یک خانواده را پاسخ میدهد. از نکات جالب دراین بخش میتوان به صندلی تاشو عقب اشاره کرد که هنگام جا به جا کردن بارهای حجیم بسیار مفید است.
۳۲۳ از موتور 6/1 لیتری با قدرت ۱۱۰اسب بخار بهره میبرد که سواری و کشش خوبی را برایاین خودرو به ارمغان اورده است. سیستم تعلیق در مجموع راحت و دقیق عمل میکند، اما در برخی از ناهمواریها و دستاندازها خشکی خود را نشان میدهد. همچنین در برخی موارد صدای سیستم تعلیق به کابین منتقل میشود. فرمان ۳۲۳ بسیار نرم است. فرمان در نمونههای فاقدایربگ ۳شاخه و در نمونههایایربگ دار ۴شاخه است. شش حالت S,D,N,R,P,L برای جعبه دنده ۴سرعته اتوماتیک ۳۲۳ تعریف شده است. با فشار دادن دکمه HOLD تعویض دندهها به صورت دستی انجام میشود و هیجان بیشتری را منتقل میکند. نکته منفی در جعبه دنده نمونه اتوماتیک، تاخیر در معکوس دادنها و منطبق شدن با وضعیت پیشرانه است. به طوری که در سربالاییها با برداشتن پا از روی گاز نفس خودرو کم شده و خبری از معکوس دادن جعبه دنده نیست. اما در مجموع رانندگی با ۳۲۳ بسیار نرم و راحت است و شیشههای بزرگ و طراحی منطقی آن، دید خوبی را در اختیار راننده قرار میدهند. تمیزترین نمونههای ۳۲۳ در بازار خودروهای دست دوم، مربوط به سالهای ۸۶، ۸۵ هستند که به طور میانگین کارکردی حدود ۱۰۰هزار کیلومتر دارند.این مدلها بسته به تمیزی بدنه، قیمتی حدود ۴۰ تا ۵۰ تومان دارند که بااین قیمت گزینهای مثل ۲۰۶ اتوماتیک نزدیک به صفر قابل خریداری است.
به نقل از مجله تخت گاز
ایران آخرین جایی است که زانتیا در آن تولید و به یکی از پرفروشترین و محبوبترین خودروهای بازار تبدیل شد. خودرویی که با ۳ چرخ هم حرکت میکند و تنها به کمک یک اهرم ارتفاع آن تا ۳۰ سانتیمتر نیز تغییر میکند. بالاترین ارتفاع مخصوص عبور از مناطق نیمه سنگلاخی و پایین ترین ارتفاع آن بیشتر برای حالت پارک است. سواری در حالت ارتفاع پایین تقریبا ناممکن است، زیرا دراین شرایط ترمزها کار نمیکنند.
طراحی زانتیا متعلق به یک دهه قبل است و چندان خودروی زیبایی به نظر نمیرسد.این طراحی قدیمیو کسل کننده در داخل کابین پررنگ تر است و چیدمان ساده و طراحی قدیمی کنسول جلو بیننده را آزار میدهد. تهویه مطبوع نیمه خودکار است و دکمههای تنظیم سیستم صوتی روی فرمان قرار دارند. زانتیا آپشن بخصوصی ندارد و ازاین نظر پایین تر از رقبایش قرار میگیرد. اما فضای سرنشینان کاملا مناسب است و به جز یک مورد که آن هم محدودیت فضای سر سرنشینان عقب است، کابین زانتیا از نظر راحتی مشکلی ندارد. دید جلو و تسلط روی این قسمتاندکی ضعیف است کهاین مساله بیشتر به خاطر پهن بودن جلو خودرو و موقعیت گود افتاده راننده است.
زانتیا شتابگیری بسیار خوبی دارد. به طوری که با گاز دادن در دورهای میانی و بالایی، مکث قابل توجهی حس نمیشود. همین چالاکی و مانورپذیری مطلوب آن باعث شده که زانتیا خودروی پلیس بزرگراه شود.
موتور ۴سیلندر زانتیا ۲لیتر حجم دارد و ۱۰۶ اسب بخار قدرت تولید میکند. جعبه دنده زانتیا مقداری مشکل دارد، علاوه بر ضریب دنده نامناسب، تعویض دنده از یک به دو هم با تاخیر همراه است.
کیفیت سواری زانتیا بسیار عالی است و حتی در خودروهای بزرگتر و گرانتر نیز دیده نمیشود. زانتیا این قابلیت را مدیون سیستم تعلیق پیشرفتهاش است. تعادل و چسبندگی فوق العادهای را در سرعتهای بالا به همراه دارد. زانتیا در تصادفات نا امن است. استهلاک نسبتا بالا و گران بودن قیمت لوازم یدکی و هزینههای تعمیر تخصصی ، از معایب زانتیاست.
به نقل از مجله تخت گاز
پروتون Gen2محصول کشور مالزی است که در سال 2004 روی شاسی میتسوبیشی و با همکاری شرکت لوتوس انگلستان ساخته و به بازار جهانی معرفی شد. ظاهر جنتو اسپرت و مدرن است و با سایر خودروهای موجود در خیابان تفاوت دارد ، از این رو اکثرا افرادی که به دنبال خودرویی خاص هستند را به سمت خود جذب میکند. همچنین طراحی زنانه و جمع و جور آن نظر خانمهای راننده را هم به سوی خود جلب کرده است.
ردپای لوتوس در طراحی اسپرت کابین جنتو کاملا مشخص است. کنسول جلو و سایر قسمتهای کابین اسپرت طراحی شدهاند و همین فرم خاص باعث شده تا در نگاه اول نتوان با آن به راحتی ارتباط برقرار کرد. همچنین کیفیت پایین قطعات در کابین جنتو هم آزار دهنده است و ظاهری ارزان از کابین به نمایش میگذارد. کنسول جلو فاقد جعبه داشبورد است و ظاهرا طراح این خودرو شعارش سلامت جوانان بوده ، چون چیزی به اسم فندک و جاسیگاری برای جنتو در نظر نگرفته است! یکی از نکات مثبت کابین جنتو دورنگ بودن کنسول جلو و پنلهای درب هاست. که باعث شده تا کابین زیباتر به نظر برسد. دربهای کوچک عقب ورود و خروج به کابین را مشکل میسازند، اما علیرغم انحنای سقف، فضای سر سرنشینان عقب مناسب است. باید به مکان برخی ادوات نظیر کلید شیشه بالابرها و اهرم بازکننده درب موتور و ترمز دستی عادت کنید.
امکانات جنتو در سطح خودش مناسب است و در حد یک ۲۰۶ تیپ۵ قرار دارد و سنسور فاصله سنج در عقب به پارک خودرو کمک میکند. سواری جنتو بسیار خشک و پرتکان است. که مهمترین دلیل این امر را میتوان در ماهیت اسپرت آن جست و جو کرد. جنتو هنگام مواجه با دستاندازها و ناهمواریهای مسیر، آنها را به خوبی دفع نمیکند، ضمن آنکه علاوه بر تکانهای وارد شده، صدای ضربات نیز به داخل کابین منتقل میشود.
در بحث فنی اما، جنتو خودروی مناسبی به نظر میرسد. رد پای لوتوس در بخش هندلینگ و فرمان پذیری جنتو کاملا مشخص است و از این نظر، جنتو خودرویی با چسبندگی بالا است که به راننده جسارت مانورهای سنگین را نیز میدهد. بازدهی موتور 6/1 لیتری ۱۱۰ اسب بخاری جنتو مناسب است، اما برای استفاده از حداکثر گشتاور، باید آن را به دورهای بالا ببرید. همچنین دندههای سفت جنتو دست راننده را برای تعویض سریع دندهها و شتاب گیری میبندند.
اگر از آن دسته افرادی هستید که زیاد به خرید و فروش خودرو اقدام میکنید، جنتو گزینه مناسبی برای شما نیست، چون فروش نمونههای دست دوم آن سخت و زمان بر است.
به نقل از مجله تخت گاز
این مدل از اپتیما در واقع گونه فیس لیفت نسل دوم این سدان متوسط کرهای است که در سال ۲۰۰۹ دستخوش تغییراتی شده است. اپتیما در حقیقت همزاد هیوندای سوناتا محسوب میشود که البته موتور ۶سیلندر 7/2 لیتری اش که ۱۹۱ اسب بخار قدرت تولید میکند، تعدادی از خریداران را در دو راهی سوناتا واپتیما، به سمت اپتیما میکشاند. طراحی ظاهری اپتیما مردانه و ساده است. البته در عین سادگی از هماهنگی خوبی هم بهره میبرد که خروجیهای اگزوز در عقب و رینگهای اسپرت آن، بر جذابیت ظاهری اش افزودهاند.
فضای داخل کابین هم مانند بدنه هماهنگ و چشمنواز است. البته در نگاه اول، کنسول جلو با انبوهی از دکمهها و ابزارک ها، کمیشلوغ به نظر میرسد. همچنین استفاده از قطعات براق با رنگ تیره، روی فرمان و کنسول جلو و قطعات آلومینیومینقره ای، بر زیبایی کابین افزوده است. صفحه کیلومتر شمار هم بسیار جذاب و همانند خودروهای اسپرت طراحی شده و در کنار نورپردازی قرمز رنگ کابین، نمای زیبایی را به نمایش میگذارد. فضای کابین اپتیما هم مانند سوناتا جادار و راحت است. همچنین امکانات موجود در کابین سرنشینان را راضی میکند. صندلیها در این مدل برقی و مجهز به گرمکن هستند. سانروف برقی، تهویه اتوماتیک و پوشش چرمی صندلیها هم از دیگر امکانات اپتیما به شمار میآیند. سواری اپتیما از سوناتا نرم تر است، اما باز هم سیستم تعلیق برخی تکانها را به کابین منتقل میکند.
هندلینگ اپتیما در حد متوسطی قرار دارد و زیاد نمیتوان روی آن حساب باز کرد. اما پیشرانه ۱۹۱ اسبی با جعبه دنده ۵سرعته تیپ ترونیک اصلاح شده هماهنگی مناسبی دارد و از این نظر یک سرو گردن بالاتر از سوناتا قرار میگیرد. البته این پیشرانه پرقدرت خوش اشتها هم بوده و مصرف سوخت اپتیما را بالا برده است. اما میتواند اپتیما را پا به پای ماکسیمای ۳لیتری پیش براند.
به نقل از مجله تخت گاز
هیوندای سوناتا را میتوان یکی از محبوبترین محصولات وارداتی هیوندای بهایران به شمار آورد. نمونه فیس لیفت شده سوناتا در سال ۲۰۰۹ به بازار عرضه شد، که نه تنها در ظاهر، بلکه در کابین و قابلیتهای فنی نیز دستخوش تغییراتی شد تا به برادر بزرگترش آزرا نزدیک شود. چراغهای جلو سوناتا فیس لیفت، به همراه ضربه گیرهای کرومی لب سپرها و جلوپنجره براق بزرگتر شده نسبت به قبل، همگی سعی در هرچه لوکس تر به نظر رسیدن سوناتا نسبت به قبل دارند. البته قیمت بالای چراغهای جلو در بازار فعلی جای تامل دارد و به قول معروف، مشتی نمونه خروار لوازم گران سوناتا است.
این لوکس گرایی به کابین هم کشیده شده و باعث گردیده تا هنگام نشستن در کابین سوناتا، حس نشستن در یک لکسوس برای سرنشین تداعی شود. کیفیت قطعات در سطح مطلوبی قرار دارند و استفاده از قطعات چوبی و فلزی در کابین، بر حس لوکس آن افزوده است. نقش پوشش چرمیصندلیهای راحت هم در زیبایی کابین بی تاثیر نیست. صندلیهای سوناتا نرم و راحت هستند و از فضای مناسبی برای سر و پا بهره میبرند. تنها مشکل صندلیهای جلو، پشتی آنهاست که کمتر میتوان رویشان لم داد! سوناتا فهرست امکانات راضی کنندهای شامل ۶عددایربگ، سانروف برقی، فرمان برقی با قابلیت تنظیم زاویه و عمق، سیستم صوتی با چنجر ۶تایی،ایینههای برقی و . . . را شامل میشود.
سوناتا از یک موتور ۴سیلندر 4/2 لیتری بهره میبرد که البته جای نمونه ۶سیلندر مدل فیس لیفت شده درایران احساس میشود.این موتور4/2 لیتری توانایی تولید ۱۷4 اسب بخار را دارد که با جعبه دنده ۵ سرعته تیپ ترونیک، بازدهی بالایاین پیشرانه بیشتر خود را نشان میدهد. حتی وقتی در مقابل ماکسیما ۶سیلندر قرار میگیرد، با وجود قدرت کمتر از ماکسیما، اما به لطف جعبه دنده دقیق و موتور پیشرفته، باعث میشود تا ماکسیما به سختی از پس آن بر بیاید. سواری مدل ۲۰۰۹ به لطف تغییر و تحولات در سیستم تعلیق، نرمتر از مدل قبلی شده است، اما همچنان کمی خشک است و برخی تکانهای مسیر را منتقل میکند. البته هندلینگ بالای این خودرو در کنار سواری نسبتا خشک، همه چیز را برای رانندگی اسپرت با یک خودروی لوکس مهیا میکند. مصرف سوناتا به لطف تکنولوژی مناسب موتور از رقبا پایین تر است و ازاین نظر خودرویی اقتصادی به شمار میآید. اما همان طور که اشاره شد، لوازم گران و هزینه بالای تعمیرات آن مالکینش را آزار میدهد، با توجه بهاینکه ۳سال از تولیدش میگذرد و تنوع قطعاتش هم در بازار کم شده است. اما همچنان یکی از منطقی ترین انتخابها میان دست دومهای رنج 80 میلیون است و اگر نمونه کم کارکردش را خریداری کنید، کمتر به رفتن به تعمیرگاه نیاز پیدا خواهید کرد.
به نقل از مجله تخت گاز
هیوندای کوپه در بازار آمریکای شمالی با نام تیبرون شناخته میشود و نمونه عرضه شده آن درایران، در واقع گونه فیس لیفت شده نسل سوم این خودرو است که در سال ۲۰۰۶ معرفی شد. هیوندای کوپه در زمان عرضه درایران، تنها کوپه ارزان قیمت(زیر ۵۰ میلیون) بازار به شمار میآمد. به همین خاطر علیرغم ظاهر نچندان جذاب که در جلو و عقب چندان هماهنگی ندارد و طراحی قسمت عقب آن که همانند یک کوپه اسپرت جذاب نیست، فروش خوبی را تجربه کرد و جوانان تشنه کوپه سواری با بودجه محدود را به سمت خود جذب کرد. البته باید به نکات مثبتی، همچون باله عقب، دیفیوز بزرگ عقب به همراه دو خروجی اگزوز و گرافیک زیبای چراغهای جلو در ظاهر هیوندای کوپه اشاره کرد.
وقتی به کابین کوپه وارد میشوید، ظاهر نچندان زیبایش را به باطن جذاب و هماهنگش خواهید بخشید و از کابین آن لذت خواهید برد. صندلیها از چرم پوشیده شدهاند و حالت اسپرت و در بر گیرندهای دارند، که در مانورها سرنشینان را به خوبی حفظ میکنند. وقتی روی صندلیهای هیوندای کوپه قرار میگیرید، موقعیت جالب صندلیها طوری وانمود میکند که به سطح زمین نزدیک هستید در صورتی کهاینطور نیست. طراحی کنسول جلو ساده و هماهنگ است و استفاده از قطعات آلومینیومی نقرهای در جای جای کابین جلوه اسپرت کابین را دو چندان کرده است. همچنین طراحی نشان دهدندههای سه گانه در قسمت میانی کنسول جلو بر جذابیتاین قسمت افزوده است. طراحی ساده صفحه کیلومتر شمار را که درخور یک کوپه اسپرت نیست، میتوان از معدود نکات منفی کابین برشمرد. فضای قسمت عقب کابین بسیار محدود و تنگ است و از یک کوپه ۲+۲ نباید انتظار بیش ازاین داشت. امکانات هیوندای کوپه در سطح مطلوبی قرار دارد، اما سیستم صوتی ابتدایی با ۴بلندگو و دو تیونر در ذوق میزند. همچنین نبود سنسورهای فاصله سنج در جلو و عقب برای خودرویی دراین قیمت کمیعجیب است.
هیوندای کوپههای وارد شده به ایران از پیشرانه ۶سیلندر 7/2 لیتری بهره میبرند، که با پیشرانه نسل قبل توسان و سانتافه 7/2 لیتری مشترک است. اما به خاطر تغییراتی که در ECU داده شده، قدرت تولیدی کوپه به ۱۶۷ اسب بخار رسیده و سقف سرعتش ۲۱۸کیلومتر است. اکثر مدلهای کوپه از جعبه دنده ۴سرعته تیپ ترونیک برخوردارند که بسیار با دقت و متناسب با ماهیت اسپرت خودرو عمل میکند و کمتر به استفاده از حالت دستی آن نیاز پیدا میشود. البته کوپههای مجهز به جعبه دنده ۶سرعته دستی هم در بازار یافت میشوند که حداکثر سرعت و شتاب آنها به میزان ناچیزی از نمونه اتوماتیک بالاتر است و هیجان بیشتری را در رانندگی منتقل میکنند. نکته جالب در سواری هیوندای کوپه، سواری نچندان خشک آن نسبت به ماهیت اسپرتش است. که رانندگی با آن را در مسیرهای شهری دلچسب ساخته و خسته کننده نیست. هندلینگ هیوندای کوپه در سطح مطلوبی قرار دارد و اعتماد به نفس راننده را در مانورها افزایش میدهد. همچنین صدای پیشرانه ۶سیلندر کوپه در دورهای پایین بسیار جذاب و دلنشین است اما با افزایش دور کمیاز جذابیتش کاسته میشود. هیوندای کوپه هنوز هم در بازار دست دومها، از ارزان ترین کوپههای پیش روی خریداران به شمار میآید. اما مصرف سوخت بالای آن، که به علت ماهیت اسپرت راننده تشویق به گاز دادن با آن شده و بالاتر هم میرود، از نکات منفیاش به شمار میآید.
به نقل از مجله تخت گاز
مرسدس بنز CLK در واقع گونه کوپه E کلاس محسوب میشود،این مدل در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار معرفی شد و در سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ واپسین سالهای عمر خود را سپری کرد. با معرفی نسل جدید Eکلاس، CLK با خط تولید مرسدس بنز خداحافظی کرد و جای خود را به E کوپه داد.
CLK از ظاهری ساده و فاقد هیجان همچون Eکلاس بهره میبرد. با این تفاوت که فرم کوپه بدنه و چراغهای دو قلو جلو که به یکدیگر متصل شدهاند، به مراتب ظاهری اسپرتتر از Eکلاس برایش به ارمغان آوردهاند. همچنین CLK کانوتیبل مجهز به سقف تاشو برزنتی نیز به کشور وارد شده است که قیمت بالاتری را نسبت به مدل کوپه طلب میکند. اما سقف برزنتی سیاه رنگ جذابیتهای خاص خودش را دارد.
فضای کابین CLK، سبک و سیاق Eکلاس را دنبال میکند، با این تفاوت که چاشنی اسپرت بیشتری دارد. کیفیت متریال کابین در سطح مطلوبی قرار دارد و از این نظر، نسبت به رقیبش بامو سری۳ کوپه، برتر است. فضای عقب با توجه به فرم کوپه بدنه محدود است، اما صندلیهای نرم جلو فضای زیادی را در اختیار سرنشینان قرار میدهند. همچنین نبودن ستون میان شیشههای جلو و عقب و پنجره متحرک عقب، حس خوبی را به سرنشینان القا میکند. CLK در سه نمونه CLK200، CLK280، CLK350 در ایران عرضه شد. که CLK350 هم از نظر قابلیتهای فنی هم از نظر سطح تجهیزات، بهترین جایگاه را میان این سه مدل دارد. آپشنهای CLK350 با توجه به سال ساختش راضی کننده است و از این نظر یک کوپه لوکس تلقی میشود تا یک کوپه اسپرت. تنظیم صندلیها به صورت برقی انجام میشود و صندلیهای جلو به گرمکن، سردکن و سیستم حافظه مجهز شدهاند. همچنین در مدل کانوتیبل، باز کردن سقف برزنتی، لذت رانندگی را دوچندان میکند.
CLK350 به عنوان کاملترین نمونه، از موتور ۶سیلندر 5/3 لیتری بهره میبرد که صدای آن بسیار گوشنواز و هیجان انگیز است. قابلیتهای فنی و قدرت ۲۷۲ اسب بخاری این مدل باعث شده تا CLK از نظر حرکتی و فنی از ماهیت لوکس و آرام خودش فاصله بگیرد و از این نظر یک کوپه وحشی و تند و تیز را به نمایش بگذارد. شتاب اولیه این مدل به 2/6 ثانیه میرسد و حداکثر سرعت آن روی ۲۵۰کیلومتر محدود شده است. سواری CLK در حالت عادی، مانند سدانهای لوکس نرم و راحت است، اما اگر قصد لذت بردن از رانندگی با آن را داشته باشید از این رو به آن رو میشود و بسیار هیجان انگیز عمل میکند. همچنین جعبه دنده ۶سرعته دستی هم در کنار نمونه ۵سرعته تیپ ترونیک، در سالهای تولید برای این خودرو عرضه شد، که لذت رانندگی را دوچندان میکند.
هزینههای جانبی CLK سرسام آور است و مانند تمام مدلهای بنز، باید پس از خرید هم جیب پر پولی برای نگهداری آن داشته باشید. همچنین مصرف سوخت بالا نیز در نمونه CLK350 مزید بر علت شده است، که البته اگر قید برخی هیجانات رانندگی را بزنید و سطح توقعتان را پایین بیاورید، نمونههای CLK200 و CLK280 با مصرف کمتر پیش رویتان هستند.
به نقل از مجله تخت گاز
اسمش رویش است، لکسوس! نماد کیفیت. یعنی وقتی از پشت شیشه هم به کابین آن نگاه میکنید، کیفیت فوق العاده قطعات و متریال کابین آن مشخص است. طراحی ظاهری IS300 ۲۰۰۹ زیبا و هماهنگ است، اما خبری از اصالت رقبای آلمانی در طراحی آن نیست. در طراحی IS سعی شده هم ماهیت اسپرت آن نشان داده شود، هم ذات لوکس و تجملی اش. وقتی در کابین IS قرار میگیرید، چیزی جز تحسین کابین آن نمیتوانید بگویید. سر تا سر کابین با چرم طبیعی پوشانده شده است و کیفیت چوبکاریها و قطعات فلزی در سطح عالی قرار دارد. لکسوس در زمینه کیفیت حتی خودروهای آلمانی را نیز به چالش میکشد. IS300 از نظر فهرست امکانات بسیار کامل و راضی کننده است و ازاین نظر شانه به شانه آلمانیها پیش میرود و حتی در برخی موار د برتر از آنها هم هست. صندلیهای راحت و نرم IS حس خوبی هنگام سواری با آن به سرنشینان میدهند. فضای پا برای صندلیهای جلو و عقب، با توجه بهاینکه با یک سدان نسبتا کوچک طرف هستید، کاملا مناسب است و ۴ نفر در آن به راحتی مینشینند. تنظیم صندلیهای جلو به صورت برقی انجام میشود و به لطف حافظه، تنظیمات آنها قابل ذخیره کردن است. سیستم صوتی IS با وجود ۱۴ عدد بلندگو، یک کنسرت زنده را داخل کابین بازسازی میکند. همچنین سامانههایی همچون کنترل کننده سرعت، ردیاب، ورود و استارت بدون کلید، دوربین دید عقب و شیشههای uv گوشهای از فهرست بلند بالای امکانات IS به شمار میآیند.
محصولات لکسوس به پیشرانه فوق العاده بی صدا مشهور هستند و IS300 هم ازاین قاعده مستثنی نیست، البته با توجه به ماهیت اسپرتاین خودرو، پیشرانه باید کمیزوزه بکشد تا لذت رانندگی دوچندان شود، که در IS300 این اتفاق افتاده و در دورهای بالا، صدای دلنشینی از منبعها به گوش میرسد که به هیچ عنوان آزار دهنده نیست. IS300 از موتور ۶سیلندر ۳ لیتری بهره میبرد که با قدرت ۲۲۸ اسب بخار و شتاب 7/7 ثانیهای، جای هیچ گلهای را باقی نمیگذارد و هنگام تخت گاز کردن با آن قدرتش کاملا قابل لمس است و سرنشینان را در صندلیها فرو میبرد. جعبه دنده ۶سرعته تیپ ترونیک با دقت بالا هم در هماهنگی کامل با پیشرانه عمل میکند و شیفترهای تعویض دنده در پشت فرمان، لذت رانندگی را دوچندان کردهاند.
لکسوس سواری در هرکجای دنیا هزینههای خودش را دارد و موتور وکیوم شدهاین خودرو باعث شده تا دارندگان، برای تعمیر فقط به نمایندگی بروند. البته از گارانتی ۷ساله IS نمیتوان گذشت. که هنوز هم اعتبار دارد! اما هزینههای جاری نظیر تعویض لنتها، تعویض روغن موتور و فیلترهایش، به مراتب از یک سدان کرهای بالاتر است.
به نقل از مجله تخت گاز
شايد بهخاطر داشته باشيد، روزهاي نخستيني كه سري 5 در خيابانها و جادههاي ايران ديده شد، موج عظيمي از نگاههاي تحسين برانگيز را به خود جلب ميكرد كه علت اصلي آن طراحي حجيم، عضلاني و مدرنش بود و صدالبته زيبا نيز بهنظر ميآمد. اما اين روزها كه آن دلربايي سابق را ندارد، قيمت برخي از مدلهاي پايهاش-البته با كاركرد بالا-به ميليون تومان نيز میرسد، ولی هنوز هم از خیلی از خودروها چشمنوازتر است و جلب توجه میکند.
داخل كابين نيز به همان بلاي سري 3 دچار است. با اين تفاوت كه براي خريد سري 3 ميتوانيم به ازاي عملكرد اسپرت آن، كابين بيزرق و برقش را ناديده بگيريم. اما در سري 5، هرگز! کیفیت بعضی از قطعات در سطح یک بامو لوکس قرار ندارند، معيارهايي مانند امكانات، راحتي، سواري نرم و لوكس بودن كابين جزو مواردي هستند كه حضورشان در سري 5 كمرنگ است. البته نسبت به توقعی که از ب ام وهای 2012 داریم ، و اگر نه در زمان خودشاین صحبت کمیمغرضانه به نظر میآمد. چون نمونههای شرکتی از امکانات کاملی نظیر تودوزی چرم، ۸عددایربگ، سانروف، صندلی برقی راننده و مانیتور ۶. ۶اینچی و حافظه یکپارچه صندلی بهره میبردند.
که البتهاین امکانات مربوط به نمونه پایه، یعنی ۵۲۰ است که در نمونههای ۵۲۵ و ۵۳۰ این آپشنها زیادتر میشود و به طور مثال مانیتور ۸/۸اینچی ، تلفن و گرمکن صندلیهای عقب نیز اضافه میشود. نمونه ۵۳۰ به عنوان پروفروش ترین نمونه از یک موتور ۶سیلندر ۳لیتری با قدرت ۲۳۱ اسب بخار بهره میبرد که در سال ۲۰۰۶این موتور دستخوش تغییراتی شد و قدرتش به ۲۵۸ اسب بخاررسید.
شتاب اولیه ۵۳۰ کاملا راضی کننده است و با بالا رفتن دورها، ۵۳۰ کشش خود را بیشتر نشان میدهد. اما همانطور که اشاره شد، سواریاین خودرو اندکی خشک است که با ماهیت لوکساین خودرو در تضاد است. با گذشت زمان برخی از قطعات کابین دیگر کیفیت روز اول خود را ندارند. به طور مثال نور دکمه شیشه بالابرها پس از مدتی از بین رفته است که برای چنین خودرویی عجیب به نظر میرسد. اما هندلینگ بالا و عملکرد جعبه دنده ۶ سرعته تیپ ترونیک کاملا راضی کننده است و باعث میشود نکات منفی سری ۵ را فراموش کنید. لوازم سری۵ به خاطر واردات گستردهاین مدل بهایران، به راحتی در بازار یافت میشود. اما قیمت بالای لوازم جانبی آن مالکش را آزار میدهد.
به نقل از مجله تخت گاز
مرسدس بنز Eکلاس یکی از خوش نام ترین ومعروف ترین مدلهای بنز در ایران است که اتفاقا از مدل ۲۰۰۷ آن در ناوگان پلیس کشور هم استفاده شده است. طراحی مدل ۲۰۰۷ Eکلاس حالتی کلاسیک و فاقد جذابیتهای یک سدان اسپرت را دارد. چراغهای جلو طبق سنت مرسدس بنز دو قلو هستند و در هماهنگی با چراغهای پلهای عقب، نمایی شکیل برای Eکلاس به ارمغان آوردهاند. البته در صورت انتخاب سطح تجهیزات آوانگارد برای Eکلاس، جذابیتهای اسپرت بدنه و کابین بیشتر میشود و از فرم ساده و کسل کننده نمونه کلاسیک فاصله میگیرد.
کابین Eکلاس، کاملا حس نشستن داخل یک مرسدس بنز اصیل را به سرنشینان منتقل میکند. پوشش چوبی در کنار روکش چرم مصنوعی برای صندلیها در مدل کلاسیک و پوشش چرم طبیعی برای مدل آوانگارد، فضایی لوکس را به نمایش میگذارند. البته استفاده از رنگ کرم روشن در مدل کلاسیک، فضای کابین را بزرگتر از چیزی که هست نشان میدهد، در صورتی که پوشش مشکی کابین مدل آوانگارد، در کنار سقف پاناروما و فرمان اسپرت، هیجان و جذابیت بیشتری را به سرنشینان القا میکند. فضای کابین Eکلاس به لطف بدنه نسبتا بزرگ، جادار و راحت است و از تنگی فضا در ردیف عقب که در Cکلاس احساس میشود، خبری نیست. فهرست امکانات هم راضی کننده است و در زمانی که این مدل عرضه میشده، از نظر امکانات و تجهیزات یک سرو گردن بالاتر از رقبای خود قرار داشته است. البته لازم به ذکر است که نمونههای آوانگارد، سطح امکانات بالاتری نسبت به مدلهای کلاسیک دارند، که از جمله این امکانات اضافی میتوان به، شیشههای UV، سقف پاناروما، پوشش چرم طبیعی کابین، گرمکن و سردکن صندلیها و تهویه جداگانه برای سرنشینان عقب، اشاره کرد. بر خلاف طراحی به دور از سلیقه جوانان و مسن پسند، پیشرانه E کلاس اما، جوانان عشق سرعت را هم به وجد میآورد. مدل E280 از پیشرانه ۶سیلندر ۳لیتری بهره میبرد که توانایی تولید ۳۰۰ اسب بخار قدرت را دارد. جعبه دنده این مدل ۵سرعته تیپ ترونیک است وشتاب صفر تا ۱۰۰ آن ظرف 3/7 ثانیه انجام میشود. البته اگر قصد تجربه هیجان بیشتر با Eکلاس را دارید و جذابیت صدای پیشرانه برایتان از اهمیت بالایی برخوردار است، با افزایش مبلغ پرداختی، سراغ نمونه E350 بروید که با ۵۰ اسب بخار بیشتر و جعبه دنده ۷سرعته تیپ ترونیک، دیگر جای هیچ گلهای را باقی نمیگذارد.
همان طور که اشاره شد، طراحی ساده Eکلاس، بیشتر مناسب افراد مسن و لوکس پسند است تا جوانان طالب هیجان. اما دل Eکلاس بر خلاف ظاهرش جوان است و بخش زیادی از خواستههای اسپرتی راننده را در رانندگی پاسخ میدهد. سواری Eکلاس نرم و راحت است و حس آرامش فوق العادهای را به سرنشینان انتقال میدهد. این نسل از Eکلا س مدت کوتاهی به دست ایران خودرو(تاپ خودرو) در داخل کشور مونتاژ میشد، که در سالهای ۸۶- ۸۷، تفاوت قیمت نمونه وارداتی و مونتاژی حدود ۵میلیون تومان بود که این تفاوت امروزه بیشتر شده است. نمونههای وارداتی از کیفیت مونتاژ و قطعات دلچسبتری بهره میبرند. هزینه خرید یک Eکلاس دست دوم شاید با هزینه خرید یک سدان آسیایی ۲۰۱۳ برابر باشد، اما هزینههای جانبی و لوازم یدکی بنز به مراتب بالاتر است. این در حالی است که مالکان مرسدس بنز، در همان سالهای ۸۶- ۸۷ هم از هزینه بالای سرویسها و چکابهای خودروشان ناراضی بودند.
به نقل از مجله تخت گاز
هیوندای توسان کوچکترین شاسی بلند هیوندای به شمار میآید، که مدل قدیمی آن در زیبایی و هماهنگی طراحی ظاهری، حرفی برای گفتن ندارد. چراغهای جلو از طراحی قدیمیرنج میبرند، اما مواردی همچون فلاپهای ورم کرده جانبی، طراحی سپرها و چراغهای عقب به بهتر شدن ظاهر توسان کمک شایانی کردهاند.
هیوندای توسان در بحث حرکتی و قابلیتهای فنی خودروی نسبتا تیز و چالاکی است و به لطف مرکز ثقل پایین، از هندلینگ بالا و چسبندگی مناسبی برخوردار است تا هنگام ورود به پیچها با سرعت بالا احساس نامطلوبی به راننده منتقل نشود. موتور ۶سیلنر 7/2 لیتری توسان ۱۷۵ اسب بخار قدرت تولید میکند که در شروع حرکت شتاب آن دلچسب است. اما برای لمس قدرت واقعی توسان، باید آن را به دورهای بالا برد تا هماهنگی جعبه دنده ۴سرعته تیپ ترونیک آن با پیشرانه بیشتر احساس شود. در رانندگیهای نرم نیرو تنها به چرخهای جلو میرود، اما در مانورها و سرعتهای بالا، نیرو به هر چهارچرخ منتقل میشود تا سواری با توسان جذابتر شود. از توسان انتظار قابلیت آفرود نباید داشت، اما به عنوان یک شاسی بلند جمع و جور برای تردد در مسیرهای شهری کاملا مناسب است. دید راننده و تسلط به اطراف به لطف موقعیت مناسب قرارگیری پشت فرمان خوب است و رانندگی با توسان را آسانتر از آن چیزی که تصور میشود میسازد. اما در این بین نبود سنسورهای پارک در عقب و ضعف دید آینه عقب کمیمشکل ساز میشود، که به لطف دید خوب آیینههای جانبی این مشکل برطرف شده است.
همچون طراحی بدنه، طراحی کابین هم چندان جذابیتی ندارد. اما به مراتب از بدنه زیباتر و هماهنگ تر است. به خصوص اینکه کیفیت مناسب متریال کابین، سرنشینان را بیشتر به توسان امیدوار میکند. فضای کابین برای سرنشینان جلو کاملا مناسب است و روی صندلیهای عقب هم ۲ نفر به راحتی جا میگیرند. همانند اکثر خودروهای کره ای، توسان فهرست کاملی از امکانات را در مقابل قیمت پرداختی اش در اخنیار قرار میدهد. صندلی راننده به صورت برقی تنظیم میشود و در نمونههای فول آپشن، به گرمکن نیز مجهز شده است. ۸عدد ایربگ، فرمان قابل تنظیم، خروجی برق برای عقب و . . . از دیگر امکانات توسان به شمار میآیند، که در نمونههای فول، روکش چرمیصندلیها و سانروف هم به این فهرست اضافه میشود. توسان از قابلیتهای فنی مشترکی با کیا اسپرتیج نسل قبل بهره میبرد، اما ظاهر نچندان زیبای آن باعث شده تا خریداران شاسی بلندهای جمع و جور در این قیمت بیشتر سراغ اسپرتیج بروند. به همین خاطر توسان از نظر بازار خرید و فروش کمیمشکل دارد.
به نقل از مجله تخت گاز
کیا اسپرتیج، به عنوان کوچکترین شاسی بلند کیا در ایران شناخته میشود. که بازار خرید و فروش نمونههای دست و دوم و سالم آن، روز به روز بهتر میشود. که شاید دلیل این امر، برتری بی چون چرای این خودرو نسبت به شاسی بلندهایی نظیر سوزوکی ویتارا و هیوندای توسان باشد.
در سال ۲۰۰۹ کیا اسپرتیج فیسلیفت شد و طراحی آن دست خوش تغییراتی جزیی شد، که همین تغییراتاندک، تاثیر به سزایی روی زیبایی آن گذاشتهاند. هیوندای توسان همزاد اسپرتیج میان محصولات هیوندای محسوب میشود که از نظر پلتفرم و موتور هیچ تفاوتی با اسپرتیج ندارد. اما در بحث ظاهری، بدون شک یک رده پایینتر از اسپرتیج قرار میگیرد. ظاهر زیبا و هماهنگ اسپرتیج با اینکه تاریخ انقضایش تمام شده، اما هنوز هم جذابیتهای خودش را دارد. در صندوق بار اسپرتیج همچون توسان، قابلیت باز شدن در و شیشه به صورت جدا از هم را دارد، که این حالت دسترسی به صندوق بار را آسانتر کرده است.
کابین اسپرتیج طراحی مناسبی دارد، ولی از این نظر چندان برتر از توسان نیست و با آن در یک رتبه قرار میگیرد. کیفیت قطعات هم در حد معمولی قرار دارد اما به هیچ عنوان ناخوشایند نیست. فضای کابین اسپرتیج، مناسب یک شاسی بلند کوچک است و چیزی از رقبا کم ندارد. اما در ردیف عقب، محدودیت فضا هنگام نشستن نفر سوم، کمیقابل لمس است. همچنین استفاده از قطعات فلزی نقرهای رنگ جلوهای اسپرت به کابین بخشیدهاند، که در کنار روکش چرم مصنوعی صندلیها، حس خوبی ایجاد کردهاند.
در بحث سطح تجهیزات، اسپرتیج نسبت به زمان تولیدش، جایگاه خوبی دارد، اما برخی تجهیزات موجود در توسان، در اسپرتیج دیده نمیشود، که شاید همین عامل اختلاف قیمت اسپرتیج و توسان باشد. صندلیها به صورت دستی تنظیم میشوند و خبری از گرمکن صندلیهای موجود در توسان نیست. اما در بحث ایمنی، اسپرتیج از ۸ایربگ برخوردار است، در حالی که توسان ۶عدد ایربگ در سبد امکاناتش دارد. قوای حرکتی اسپرتیج کاملا مشابه توسان است و حتی از نظر نوع سواری هم تفاوتی با توسان ندارد. موتور ۶سیلندر اسپرتیج با 2.7 لیتر، ۱۷۵ اسب بخار قدرت تولید میکند. سواری اسپرتیج نرم و راحت است وسیستم تعلیق به خوبی از پس ناهمواریهای مسیر بر میآید، اما از ان انتظار قابلی آفرود نداشته باشید.
یکی از نکات منفی اسپورتیج، مصرف سوخت بالا در مسیرهای شهری است، . اما از نظر هزینههای جانبی، آنچنان خودروی پرخرجی نیست و صاحبش را آزار نمیدهد، و از نظر تامین قطعات مشکل با آن احساس نمیشود.
به نقل از مجله تخت گاز
سانتافه با نسل دومش(مدل ۲۰۰۶) وارد بازار ایران و به سرعت به یکی از پرطرفدارترین شاسی بلندهای بازار تبدیل شد، که یکی از مهمترین دلایل این موفقیت ، بازار محدود آن روزهای ایران بود. اما با افزایش تعداد رقبا و سخت شدن رقابت، هیوندای تصمیم به اعمال تغییراتی در سانتافه گرفت، که مجموعه این تغییرات را در مدل فیسلیفت سانتافه (مدل ۲۰۱۰) اعمال کرد.
مهمترین تغییری که سانتافه به خود دید، ارتقا موتور7/2 لیتری قدیمی بود که خیلی از مالکان از ضعف آن نسبت به بدنه سنگین خودرو شکایت داشتند. مدل ۲۰۱۰ اما از یک موتور 5/3لیتری با قدرت ۲۷۶ اسب بخار بهره میبرد، که به مراتب از موتور ۱۹۰ اسبی قبلی قویتر است. که همین تغییر، شتاب و کشش بیشتری را برای سانتافه به ارمغان اورده است. همچنین جعبه دنده ۶دنده اتوماتیک در این مدل جایگزین نمونه ۴سرعته اتوماتیک قبلی شده که از دقت بالاتری نسبت به قبل برخوردار است. در کل سانتافه ۲۰۱۰ از نظر فنی مشکل زیادی ندارد، اما لرزش داخل کابین زیاد است و سواری خشکی نسبت به پرادو را با سانتافه تجربه خواهید کرد. که تکانهای کابین برای سرنشینان ردیف عقب محسوستر است. البته این نکته منفی سانتافه در مدل ۲۰۱۰ تا حدودی برطرف شده است. همچنین اتاق بعد از مدتی کارکرد به سر و صدا میافتد. سانتافه علیرغم اینکه یک شاسی بلند است، اما از چسبندگی و فرمان پذیری خوبی برخوردار است. و در پیچها و مانورهای سنگین میتوانید روی آن حساب کنید. دیگر نکته منفی سانتافه، مصرف سوخت نسبتا بالای آن است، که البته در نمونه 3.5 لیتری این مصرف سوخت قابل توجیه است. به سراغ طراحی سانتافه میرویم. سانتافه از طراحی خاص و متفاوت با سایر شاسی بلندهای بازار بهره میبرد. که شاید این پارامتر را هم بتوان در پرطرفدار بودن آن موثر دانست. در مدل فیس لیفت، گرافیک چراغهای جلو و عقب دستخوش تغییراتی شده است و طراحی سپر جلو و شب رنگهای سپر عقب نیز تغییر کرده است. همچنین در مدل فیس لیفت، چراغهای جلو به شیشه شور مجهز شدهاند. فضای داخل کابین جادار و راحت است و قابلیت گنجاندن ۷سرنشین را دارد. البته دو سرنشین ردیف سوم کمیاحساس نا امنی و تکانهای زیاد را تجربه میکنند. حتی این قسمت هم از دریچههای خروجی هوا برخوردار است. صندلیهای سانتافهاندکی سفت هستند اما از فضای خوب و راحتی بهره میبرند. امکانات سانتافه در سطح مطلوبی قرار دارد و از این نظر، سانتافه ۲۰۱۰ تغییر چندانی را نسبت به قبل تجربه نکرده است.
کیفیت قطعات هم دلچسب است، اما شاید چیدمان داخل کابین پس از مدتی برایتان کسل کننده شود.
سانتافه خودروی بی آزاری است ، به خصوص اگر مدل کم کارکرد آن را خریداری کنید، به این زودیها مشکلات جدی پیدا نخواهد کرد. اما قطعات آن نسبتا گران است، ولی مشکلی در خصوص کمبود قطعات ندارد.
به نقل از مجله تخت گاز
نسل قبلی پرادو درایران، به نوعی به نماد خودروهای شاسی بلند و یکی از محبوبترین و پرفروشترین شاسی بلندها تبدیل شد. البته پرادو نیمی ازاین موفقیت را مدیون انحصاری بودن بازار آن روزهای ایران و بدون شک قابلیتهای عالی حرکتی و بدنهای زیبا و درشت هیکل بود!
نسل قبلی تویوتا پرادو با دو نوع موتور ۴ و ۶ سیلندر و در دو حالت بدنه، ۵درب و ۳ درب واردایران شد. نمونه ۵درب ۶سیلندر که با کد VX شناخته میشد، از یک موتور ۶سیلندر ۴لیتری بهره میبرد که میتوانست در دور ۵۲۰۰، ۲۴۰اسب بخار قدرت تولید کند و حداکثر گشتاور ۴۰۰ نیوتون متری را به هر چهار چرخ منتقل کند. پرادو با بهره گیری از سیستمهای کمکی حرکت، نظیر کلید شروع حرکت با دنده ۲، دنده کمک، سیستم تنظیم ارتفاع، قفل دیفرانسیل و البته سیستم چهار چرخ متحرک، از قابلیت آافرود بالایی برخوردار است و همهاینها، در کنار موتور پرقدرت، سواری دلچسبی را برایش به ارمغان آوردهاند. سواری پرادو در مسیرهای صاف شهری هم بسیار راحت و نرم است و به لطف ارتفاع زیاد و تعلیق نرم، تکانهای مسیر و دستاندازها داخل کابین احساس نمیشوند. از نکات منفی پرادو میتوان به مصرف سوخت ۱۳ لیتری آن اشاره کرد، که امروزه نمونههای دست و دوم آن، مصرف بالاتری هم دارند.
ابعاد بزرگ پرادو، اگرچه رانندگی با آن را در مسیرهای شلوغ شهری سخت کرده، ولی کابینی بزرگ و جادار را برایش به ارمغان آورده است. علاوه بر دور ردیف صندلیهای جلو و عقب، داخل محفظه بار پرادو، دو صندلی تاشو تعبیه شده که با بازکردن آنها، گنجایش کابین به ۷ نفر میرسد. همچنین در صورت نیاز به فضای بار بیشتر، صندلیهای ردیف دوم خوابانده میشوند و فضای بار بسیار بزرگی در اختیارتان قرار میگیرد. از نظر کیفیت متریال کابین، پرادو در سطح متوسطی قرار دارد. اکثر محصولات تویوتا به دوام بالا و کیفیت مناسب مونتاژ شهره هستند، که پرادو هم ازاین قاعده مستثنی نیست.
پرادو ۶سیلندر از آپشنهایی نظیر یخچال، کروزکنترل، قطب نما، صندلیهای برقی جلو مجهز به گرمکن و تنظیم گودی کمر، کنترل اتوماتیک دوگانه سیستم تهویه وایینهها و شیشههای برقی بهره میبرد که در نوع خودش مناسب و راضی کننده است. هم اکنون نمونههای ۶سیلندر و ۵درب پرادو با کارکردی متوسط و حدود ۸۰، ۹۰هزار کیلومتر، رقمیحدود ۱۷۰میلیون تومانی را طلب میکنند، که با تمیز بودن و کم کارکرد بودن خودرواین مبلغ بالاتر هم میرود. ولی بااینکه پیر شده و کارکرده است، هنوز هم میتوان روی آن به عنوان یک شاسی بلند آفرود حساب باز کرد.
به نقل از مجله تخت گاز
اسمش را لکسوس کرهای گذاشتهاند! به این خاطر که بسیار لوکس و خوش ساخت است. IX55 با نام بازاری وراکروز، بزرگترین شاسی بلند هیوندای است که مهمترین رقیب کیا موهاوی به شمار میآید. با عرضه در بازار ایران، بلافاصله به یکی از محبوب ترین شاسی بلندهای لوکس بازار تبدیل شد، اما شرکت سازنده پس از توقف تولید این مدل، هنوز خبری از نسل جدید آن نداده است و فعلا اتاق بزرگ سانتافه جدید را به عنوان جایگزین آن در نظر گرفته است. وراکروز از طراحی ظریف و لوکسی بهره میبرد. بر خلاف موهاوی که فرم بدنه اش همچون خودروهای آمریکایی جعبهای شکل است. نوارهای کرومیدور پنجرهها و دستگیرههای کرومیدرها، همه و همه در لوکس نشان دادن وراکروز نقش مهمی دارند.
به لطف ابعاد بزرگ بدنه، وراکروز فضای بزرگ و جاداری را در اختیار سرنشینان قرار میدهد. ظرفیت ۷نفره آن کاملا مناسب خانوادههای پرجمعیت است و صندوق بار آن بسیار یزرگ و جادار است. صندلیهای نرم وراکروز راحتی سرنشینان را در طول مسیر تامین میکنند و صندلیهای جلو در مانورهای سنگین، به خوبی سرنشینان را در بر میگیرند. کیفیت متریال کابین وراکروز بسیار مرغوب و دلچسب است و برخی نشریات معتبر خارجی، از این نظر آن را با لکسوس RX مقایسه کردهاند. استفاده از قطعات دکوراتیو طرح چوب، قطعات آلومینیومینقرهای و رنگبندی دو رنگ روشن و تیره، کابینی لوکس برای وراکروز به ارمغان آوردهاند. فهرست امکانات و آپشنها درخور یک شاسی بلند لوکس است و از همه نظر راضی کننده است. ۹ عدد ایربگ، صندلیهای برقی جلو مجهز به حافظه و گرمکن صندلیهای جلو و عقب به همراه ورود و استارت بدون کلید و کنترل دوگانه درجه حرارت، بخشی از فهرست امکانات وراکروز را تشکیل میدهند.
یکی از نکات منفی وراکروز نداشتن سیستم تنظیم ارتفاع است. که در خودروی رقیب، موهاوی، دیده میشود. سواری IX55 در مسیرهای شهری بسیار نرم و راحت است. شاید ابتدا ابعاد خودرو برای خیابانهای شلوغ شهر بزرگ، و کنترل آن سخت به نظر برسد. اما فرمان نرم و دقیق به همراه آیینههای بزرگ با زاویه دید مناسب و سنسورهای فصله سنج و دوربین دید عقیب، رانندگی با وراکروز را آسان کردهاند. همچنین برای لذت از مسیرهای آفرود و صعب العبور هم میتوان روی وراکروز حساب کرد. شاسی وراکروز قرص تر از موهاوی است. برای همین در سرعتهای بالا و پیچها مطمن تر نشان میدهد و از هندلینگ مناسبی برخوردار است. موتور ۶سیلندر 8/3 لیتری در کنار جعبه دنده ۶سرعته تیپ ترونیک، کشش مناسبی برای وراکروز به ارمغان آورده است و ۲۶۰ اسب بخار قدرت تولید میکند. وراکروز دو دیفرانسیل که ۲تن وزن دارد، ظرف 5/8ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر میرسد، که از این نظر شاسی بلند چابکی محسوب میشود.
وراکروز از مشکل گرانی قطعات و مصرف سوخت بالا رنج میبرد که همین موارد هزینه نگه داری این شاسی بلند لوکس را بالا بردهاند.
دیدگاه خود را بنویسید