تزریق هیجان به رگهای ولوو 242 مکعب جادویی ولوو و کونیگزگ، هر دو سوئدی هستند و مشهور. اما شاید اگر دیدگاهشان به تولید خودرو را در کنار یکدیگر قرار دهید با 2 دنیای کاملا متفاوت برخورد کنید. یکی به دنبال جابهجایی رکوردهای سرعت و قدرت و دیگری در اندیشه ایمنی، شاید هم نهایت امنیت! اما […]
ولوو و کونیگزگ، هر دو سوئدی هستند و مشهور. اما شاید اگر دیدگاهشان به تولید خودرو را در کنار یکدیگر قرار دهید با 2 دنیای کاملا متفاوت برخورد کنید. یکی به دنبال جابهجایی رکوردهای سرعت و قدرت و دیگری در اندیشه ایمنی، شاید هم نهایت امنیت! اما چه خواهد شد اگر کار یک ولوو محافظهکار با چهرهای کسلکننده دهه هشتادی به جایی برسد که برای هموطن ابراسپرتش خط و نشان بکشد؟ 740 اسببخار در سینه یک ولوو 242 چه معجونی خواهد ساخت؟ شاید حتی تصورش هم سخت باشد، اما حقیقت دارد.
ولوو 242 را همیشه دوست داشتهام. نمیدانم شاید علتش یک خاطره قدیمی باشد یا چهره خندان و نجیب آن. این کوپه بیآزار بی هیچ ادعایی همیشه یکی از بهترینها بوده و هست و دلیل اینکه من در سال 2014 حتی تا سوئد برای یافتن یک نمونه سالم از این خودرو سفر کردم هم همین باشد. البته پیش از این نمونههای دستکاری شده از این کوپه جعبهای را در نمایشگاههای سِما دیده بودم اما هیچکدام آن 242 خاصی که من به دنبالش میگشتم نبودند. ولی شانس یک جایی در انتظارم نشسته بود، برادر یکی از دوستانم یک نمونه تا نهایت تقویت شده در اختیار داشت و همین شد که به سرعت به سوی کارگاهی که این ابرخودرو در آن آرمیده بود شتافتم.
اگر بخواهید قدرت 740 اسب بخار را در قالب یک کوپه مکعبی محقق کنید به دنبال چه پیشرانهای خواهید رفت؟ پیشرانه وی10 وایپر یا انجین بامو ام5؟ از ما نظرخواهی کنید هیچکدام به درد یک ولوو اصیل نمیخورند. در سینه یک ولوو قلب ولوو باید بتپد، تنها یک قلب سوئدی. همین هم شده که دوستانمان به سراغ یک پیشرانه 6سیلندر خطی به حجم 2800 سیسی و 24 سوپاپه از تولیدات ولوو رفتهاند که میتواند 740hp@1.7 bar boost قدرت تولید کند. اصلا شما هم خودتان را بگذارید جای آنها، به نظرتان برند وایپر، بامو یا هر خودروساز مشهور دیگری روی پیشرانه یک ولوو به دل آدم میچسبد؟ معلوم است که نه! تازه وقتی یک توربو براق و درخشنده تیتانیومی با کد PT67 RS به یاری این پیشرانه بیاید داستان برایتان هیجانانگیزتر نیز خواهد شد. درون کاپوت خودرو را که نگاه کنید حسابی از نظم عجیب چینش پیشرانه خطی عمودی، توربو و سایر بخشها لذت خواهید برد، شاید در نگاه اول کمی به دنبال بعضی بخشها بگردید ولی درنهایت انگار همه چیز درست همان جایی قرار گرفته که باید باشد.
یک گیرباکس 6 سرعته از تولیدات بامو که روی 540 با پیشرانه وی8 به چشم میخورد و ضرایب آن تا حدودی اصلاح شده وظیفه انتقال نیرو را در این ولوو عهدهدار است. محور عقبش نیز از انواع 8.75 اینچی و تولیدات کرایسلر است. رینگهای 17 در 8 اینچی جلو و 17 در 9.5 اینچی عقب از برند بیبیاس لمانس نیز ابهت خاصی به این کوپه نجیب و بیحاشیه دادهاند، انگار پا و بازوهای یک قهرمان پاورلیفتینگ را روی تنه یک انسان معمولی سوار کرده باشید! سایز لاستیکهای هانکوک در جلو 225 و در عقب 255 است که جذابیت را یکراست به چهره خندان این ولوو تزریق میکند.
شاید این هم جالب باشد بدانید که وظیفه توقف این هیولای مخفی را دیسکهای ترمز340 میلیمتری CC8S کونیگزگ با کالیپر 6 پیستون بر عهده دارند و اینها نشان میدهند قرار نیست ولوو 242 خندان ما پس از رسیدن به اوج سرعت برای توقف و کاهش سرعت اشک رانندهاش را دربیاورد.
چه بخواهید چه نخواهید یک ولوو آنهم از این سری نمیتواند یک ظاهر دلربا داشته باشد، حتی اگر از اسپویلر بامو ام3 و قطعات تزئینی ریز و درشت برای آرایش آن استفاده کرده باشید، ارتفاعش را تا آنجا که میتوانید پایین بیاورید و رنگ تیتانیوم مخصوص ولوو روی بدنهاش بپاشید. نه کاری نمیشود کرد. چراغهای بیحالت بیش از اندازه بزرگ و مستطیلی نه هیجان خاصی دارند نه زیبایی قابل عرضی! طراحی چنین خودرویی اصلا کار سختی نبوده، همه بخشها همان احجام هندسی معمولی هستند و خبری از هیجان ژاپنیهای یک دوره بعد یا دلربایی آلمانیها نیست، اما نمیدانم چه سحری در این طرح کسلکننده نهفته است که نه تنها من بلکه عده کثیری را به خود جذب میکند. انگار انصباط چهره و مهندسی ظریف ولوو ظاهر زمختش را تحت تاثیر قرار میدهد و شاید وقتی درون کابینش بنشینید اصلا یادتان برود که خودرو شما یک میتسوبیشی، هوندا، نیسان یا تویوتای دهه هشتاد یا نودی نیست.
کابین این خودرو جز تعویض صندلیهای جلو با نمونه اسپرت و عقب با نمونهای قدیمیتر، غربیلک فرمان اسپرت جدید و نشانگرهای اتومیتر (Auto Meter) مرکز داشبورد، تغییر ویژهای به خود ندیده! البته درست است که با یک خودرو کوپه طرف هستیم اما صندلیهای عقب با پوشش چرم که با دقت بازسازی شدهاند و به مدلهای نسل قبلی تعلق دارند بیشتر حس یک مبل راحت در نشیمن پذیرایی را تداعی میکنند تا صندلیهای یک کوپه اسپرت، همین تضاد ایجاد شده هم برای خودش نوعی جذابیت میآفریند؛ جذبهای سوئدی از جنس یک ولوو دهه هشتادی جعبهای.
«یک کلام، ختم کلام»، این ولوو محشر، فوقالعاده، کممانند یا هرچیزی شبیه به اینها نیست، یک ترکیب نامتجانس است از قدرت، اصالت، سرعت و صد البته کسالت! من معتقدم شاید این ولوو حتی میتوانست 850 یا چه میدانم 960 اسببخار قدرت داشته باشد ولی به هر دلیلی دوستانمان علاقهای به تزریق چنین قدرتی به پیکر آن نداشتهاند، شاید هم دلایلشان از نظر فنی کاملا موجه و منطقی باشد، دلایلی چون ضرایب آیرودینامیک نامناسب بدنه و…
اما با همه اینها وقتی صفر تا 400 متر را در 10.61 ثانیه با سرعت 212 کیلومتربرساعت میپیمائید و با خود به این میاندیشید که یک کوپه اختصاصی برای دل خودتان تدارک کرده و در حال راندش هستید، دیگر مهم نیست دیگران درباره ماشینتان چه میگویند، مهم این است که مثل من به خواسته خودتان رسیدهاید و حالا خودرویی دارید که پیش از تصاحبش حاضر بودید از شمال قاره آمریکا تا اسکاندیناوی برای یافتنش پرواز کنید، ولوویی که شاید بد نباشد آنرا یک «مکعب جادویی» بنامیم!
دیدگاه خود را بنویسید