شبیه هیچ کس اگر از شما بپرسند سالهای دهه 50 میلادی یادآور چه چیزهایی در دنیای خودرو است چه پاسخی میدهید؟ اگر اهل سینما باشید، از جیمز دین بازیگر فقید سینما یاد میکنید که در یک حادثه رانندگی درحالیکه سوار بر پورشه 550 اسپایدر در کالیفرنیا بود، به سوی مرگ شتافت. اگر اهل موتوراسپرت باشید […]
شورولت سابقه ساخت خودروهای بسیاری را در کارنامه دارد. در کارنامه این کمپانی نیز ماننده دیگر سازندگان خودرو در جهان میتوان خودروهای موفق و ناموفق را پیدا کرد. گاهی حاصل زحمات این کمپانی مثل مدل کورویر آنقدرها موفق نیست و گاهی نیز شاهکاری مثل کوروت و بلر آنقدر موفق هستند که شکستهای دیگر مدلها به فراموشی سپرده میشود.
شورولت که از زمان تاسیس در سال 1911 سابقه ساخت خودروهای خانوادگی را در کارنامه داشت، در اواخر دهه 40 میلادی تصمیم گرفت یک سدان کاملا جدید بسازد. درنتیجه تحقیقات درحالیکه جنگ جهانی دوم در سال 1947 تازه به پایان رسیده بود، آغاز شد. طولی نکشید متخصصین توانستند طرحهای اولیه را آماده کنند و سرانجام نمونههای اولیه پس از پشت سر گذاشتن تستهای مختص آن دوران، در سال 1949 آماده شدند تا بهصورت عمومی به نمایش در بیایند. خودرو جدید شورولت آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که این کمپانی برای تولید انبوه آن هیچ درنگی نکرد.
طراحی بدنه واقعا چشمنواز بود. در حالی که مدلهای سدان از جذابت کمتری نسبت به مدلهای کوپه و کانورتیبل برخوردار هستند. حتی مدل سدان بلایر هم زیبا جلوه میکرد. در آن دوران حتی شورولت مدلهای دیگری را نیز به شکل سدان تولید میکرد که از آن جمله باید به مدل Styleline اشاره کرد. اما با ورود مدل بلایر دیگر سدانها زیر سایه این خودرو قرار گرفتند. جالب است بدانید با اینکه کادیلاک یک خودرو لوکس در کلاسی بالاتر و گرانتر از بلایر بودند اما بسیاری از مشتریان بلایر آنهایی بودند که قبلا کادیلاک را نیز تجربه کردند. در نسل اول مدلهای هاردتاپ، کانورتیبل، کوپه و سدان به تولید رسیدند. مطابق رسم شورولت، مدل استیشنواگن هم در لیست فروش قرار گرفت. اما همانطور که از قبل مدیران تولید شورولت پیشبینی کرده بودند، مدلهای هاردتاپ و کانورتیبل بیش از بقیه مورد استقبال مشتریان قرار گرفتند. بهخصوص مدل هاردتاپ با خمهای زیبای ستونهای A و C از جذابیت بالایی برخوردار بود.
شورولت همزمان به آغاز دهه 50 میلادی، به روز رسانی بلایر را شروع کرد. به همین دلیل در سال 1951 این خودرو به سمت چهارگوش شدن حرکت کرد و خم و حجمهای بدنه کمکم دچار تغییر شدند. اغلب خودروهای بلایر بهخصوص در مدلهای سدان و هاردتاپ با سقف دورنگ به تولید رسیدند. از این رو حتی آپشن انتخاب رنگ سقف نیز در اختیار مشتریان بود. مدل سدان نیز جذابیتهای خود را داشت. زیرا بخشی از تورم روی گلگیر عقب که از دوران دهه 40 به یادگار باقی مانده بود، روی در قرار داشت و عملا قالب در عقب پیچیده بود. بخشی از تزئینات زیبای بدنه و رنگ دوم هم درست روی همین قسمت قرار داشت. اما در مدلهای دودر، این بخش جزئی از گلگیر عقب بود و در کناری تنها تا جلو این حجمپردازی قرار داشت. سال 1953 بلایر با کدهای سری 150 و 210 نیز به تولید رسید که تفاوتهایی از نظر امکانات و البته تزئینات با مدلهای لوکستر داشتند و بهنوعی خودروهای حد متوسط بودند. اما مهمترین تغییر این خودرو در سال 1953 استفاده از شیشههای یکتکه در همه مدلها بود. زیرا تا قبل این سال بلایرها به شیشههایی در جلو مجهز بودند که از وسط به دوتکه تقسیم میشدند.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند بلایر در سال 1954 در نسل اول به تکامل کامل رسیده است. زیرا در این سال علاوه بر تغییرات ظاهری که مدرنتر از گذشته است و در عین حال انقلابی در طراحی نیز بهشمار نمیرود و اصالتهای دهه 40 را هم حفظ کرده، از نظر فنی نیز تغییراتی در جهت بهبود عملکرد خودرو از سوی سازنده انجام گرفته است. از جمله این تغییرات باید به افزایش کیفیت یاتاقانها اشاره کرد. همچنین فشار روغن پیشرانه نیز با تغییر اویلپمپ افزایش یافت تا کیفیت روغن کاری بهبود پیدا کند. این در شرایطی بود که در سال 1953 هم صندلیها، جعبه فرمان و ترمزهای بهینهسازی شده بودند.
در سال 1954 همه بلایرهای تولید شده با گیرباگس اتوماتیک Power Glide تولید شدند که 2 دنده بود. در این نسل شورولت از 2 پیشرانه 6 سیلندر خطی اصطلاحا شمعرو استفاده کرد که شمعها درست عمود بر سیلندرها روی موتور بسته میشدند. نمونه اول 215 اینچ مکعب یا 3.5 لیتر حجم داشت و با کاربراتور یک دهانه 92 اسببخار نیرو تولید میکرد. اما موتور دوم 400 سیسی حجم بیشتر داشت (235.5 اینچ مکعب) و میتوانست با کاربراتور 2 دهانه تا 106 اسببخار نیرو بگیرد. ضمن اینکه یک نمونه 115 اسببخاری نیز از همین پیشرانه تولید شد. تولید نسل اول تا سال 1955 ادامه پیدا کرد و در این سال با نسل دوم جایگزین شد.
نسل دوم ادامهدهنده راه نسل اول بود. موفقیتهای نسل اول بلایر را بدل به یک برند برای شورولت کرده بود. خودرویی که هرچند نسبت به کادیلاک، لینکلن، کرایسلر و بسیاری دیگر از خودروهای رقیب از نظر امکانات در سطح پایینتری قرار داشت اما بهدلیل جذابیتهای ظاهری و البته عملکرد مناسب فنی جزو لیست انتخاب بسیاری از مردم و حتی کلکسیونرها بود. شورولت در اواخر عمر نسل اول از جلوپنجرهای شبکهای در بلایر استفاده کرد که کارشناسان عقیده داشتند طرح آن از فراری اقتباس شده است. البته هرچند شورولت این نظریه را هیچ گاه تایید نکرد اما میل به تکذیب آن هم نداشت. ولی هارمونی این سبک از جلوپنجره با بدنه زیبای خودرو باعث شد نوع مدرن تری از آن را در نسل دوم هم بهکارگیری کند. بهجز جلوپنجره، طرح بدنه هم با حجمهای متورم و گرد نسل قبل فاصله گرفت و شاید بزرگترین تغییرات را میتوانید در گلگیرهای مسطح عقب و کاهش حجم درپوش محفظه موتور پیدا کنید. همچنین چراغهای عقب به سبک کادیلاک کوتاه شد و به بالاترین نقطه از گلگیرهای عقب انتقال یافت. راهنماهای بیضیشکل که پیشازاین در محاصره سبیل کرومی آقای بلایر بودند، ساده و بدون شلوغی زیر چراغهای گرد جلو قرار گرفتند.
تغییرات در نمای کناری البته بیشتر بود. زههای بدنه به کلی تغییر کرده بودند. زه زیبایی از پشت چراغ جلو آغاز میشد و تا وسط درب جلو حرکت میکرد. همچنین مجموعه زههای کرومی دیگری از روی در عقب تا گلگیر و سقف را کاملا از خودرو جدا میکنند. این بخش با رنگ دوم بدنه رنگآمیزی میشود. اگر نگاهی به عکسهای بلایر 1955 ما نیز بیندازید، دقیقا این جزئیات را خواهید دید. درواقع میتوان گفت سطح بدنه خودرو توسط این زهها بهصورت غیرمنظم از هم جدا شده تا به 2 رنگ مختلف پوشیده شود.
در بلایر نسل دوم هم از شیشههایی استفاده شد که هنوز به سمت بیرون خمیده بودند. به همین دلیل اگر از نمای کناری به بلایر نگاه کنید، شیشه جلو و عقب کاملا به سمت بیرون محدب هستند. ستون A در جلو کاملا عمود به خط شانه بدنه طراحی شده است اما طراحان با ظرافتی مثالزدنی ستون B در عقب سقف را با شیبی ملایم روبهعقب نقش زدند. این پیرمرد خوشپوش در نمای عقب حتی سادهتر از جلو است.
چراغهای کوچک در بالاترین سطح گلگیر که بیشباهت به کادیلاک سری 62 نیستند، سپری عریض با گل سپرهای زیبا و آرمی از شورولت که در آن دوران بسیار مورد استفاده این کمپانی بود، همه چیزهایی هستند که در نمای عقب دیده میشوند. طراحی بیرونی بلایر اینقدر گیرا و گرم است که حیفتان میآید با آن عکسی به یادگار نگیرید. انگار در حال نگاه کردن به کاشیهای آبیرنگ سر در یکی از باغهای ملی هستید که در ادغام با در چوبی قهوهای رنگ یک هارمونی تمامنشدنی ایجاد میکند. بدون شک با دیدن چنین طرحی طراح آن را تحسین میکنید.
ذوق و خلاقیت در طراحی کابین هم کاملا مشخص است. یکی از جذابیتهای بیشتر خودروها در آن دوران، استفاده از رنک بدنه یا رنگی متفاوت برای قطعات داشبورد فلزی است. زیرا در سالهای دهه 50 هنوز قوانین ایمنی مثل امروز گسترش نیافته بود و از اینرو خودروسازان بهجای استفاده از قطعات نرم در داشبورد خودروها که هنگام تصادف خرد نشود، از فلز استفاده میکردند. در بلایر رسم بود که در حالت استاندارد رنگ اصلی بدنه که در بخش جلو خودرو یعنی دماغه، درپوش موتور، گلگیرهای جلو و بخشی از گلگیر عقب وجود داشت، در کابین هم رنگ اصلی باشد. در نتیجه در بلایر مورد نظر ما نیز کابین با رنگ سبز بدنه تزئین شده است.
از جمله خلاقیتهای طراحان در کابین استفاده از طرحی همچون یکسوم دایره برای نمایش سرعت و دیگر اطلاعات مورد نیاز راننده است. به این صورت که کیلومترشمار همچون یک کمان درون این بخش قرار گرفته است و از صفر تا 180 کیلومتربرساعت را نشان میدهد. همچنین در زیر این قسمت پیمایش خودرو به نمایش درآمده است. کمی بالاتر هم نمایشگر سوخت و دمای آب قرار دارند.
از کولر خبری نیست اما در سمت راست فرمان و کنار سوئیچ، اهرمهای تنظیم فن نصب شدهاند که میتوانید به کمک آنها انتخاب کنید هوا از خارج از خودرو به داخل گردش کند. ساسات برف پاککن و چراغها هم از سمت چپ فرمان کنترل میشوند. برای هر چه هارمونیکتر شدن طراحی درون کابین، دقیقا در سمت دیگر داشبورد هم همین شکل هندسی نمایش آمپرها طراحی شده است. با این تفاوت که در آن نوشته Bel Air روی یک توری مشکی قرار دارد و اگر کمی به آن دقت کنید، خواهید دید این قسمت در واقع بلندگو رادیو 6 موج خودرو است. البته زیر این بخش هم یک ساعت آنالوگ قرار دارد که جذابیت کابین را دوچندان میکند. ضمنا یک پلیت کرومی عرض کل داشبورد را اشغال کرده که اگر کمی به آن دقت کنید، خواهید دید با لوگوهای بیشمار شورولت پوشیده شده است. کابین بلایر همچون بدنه این خودرو واقعا زیباست. کلمه زیبا بدون شک اولین چیزی است که با دیدن کابین این خودرو به ذهن شما خطور میکند. فرمان سهشاخه با یک حلقه کرومی که روی پایههای کرومی نصب شده از دیگر جذابیتهای این کابین است. ظرافت بهکاررفته در طراحی کابین تا آنجا پیش رفته که با استفاده از رنگ روشن بخشی از رودریها را به عقب از فضای سبز رنگ داشبورد جدا میکند تا همچون نمای بیرونی خودرو کابین هم با مرزبندی دورنگ باشد. صندلی نیمکتی نرم و شیفتر گیرباکس روی ستون فرمان هم از سرجهازیهای خودروها در این سالهاست. اگر به درهای جلو نگاه کنید، بر 3 اهرم را خواهید دید! تعجب نکنید، اتفاق خاصی نیفتاده، فقط نکته اینجاست که شورولت شیشههای لچکی را طوری طراحی کرده که بتوانید با اهرمی گردان آنها را باز کنید. پس با این حساب و کتاب، 2 اهرم دیگر برای باز کردن در خودرو حرکت دادن شیشه اصلی کناری بهکار میروند.
شورولت در این نسل از 4 پیشرانه استفاده کرد. 2 نمونه 215 و 135 اینچی 6 سیلندر قبلی بهعنوان نمونههای پایه در بلایر نصب شدند. اما 2 پیشرانه 265 و 283 با 8 سیلندر و معروف به Small-Block هم در لیست انتخاب وجود داشتند. همچنین یک گیرباکس 3 سرعته دستی به همراه گیرباکس 2 سرعته پاور گلاید که از نسل قبل میهمان این خودرو بود، میتوانست با پشرانه کوپل شود. البته گیرباکس 3 سرعته اتوماتیک موسوم به Turbo Glide هم میتوانست مورد انتخاب خریداران باشد.
جالب است بدانید در یکی از تستهای مجله معتبر Motor Trend در سال 1955، یک نمونه از شورولت بلایر با پیشرانه 8 سیلندر توانست شتاب صفر تا 100 برابر با 12.9 ثانیه را ثبت کند. این خودرو در ادامه تستها نیز موفق عمل کرد و از سوی این مجله بهعنوان بهترین هندلینگ در کلاس خودش دست پیدا کرد. ضمن این که در یک نظرسنجی از سوی مکانیکها و مصرفکنندهها در بخشهای تعمیرات، هندلینگ، دید به اطراف و راحتی کابین بهعنوان خودرویی ایدهآل با امتیاز بالا انتخاب شد.
در سال 1956 سیستم تهویه مطبوع بهصورت استاندارد در این خودرو مورد استفاده قرار گرفت. جلوپنجره و سپر گستردهتر شدند و راهنمای جلو هم دوباره به مجموعه کرومکاری بازگشت. همینطور زههای کناری سطح بیشتری از بدنه را با رنگ دوم پوشش دادند. بلایر در سال 1957 که آخرین سال تولید نسل دوم بود، با تغییراتی بسیار در ظاهر خودرو روانه بازار شد. از سپر گرفته تا زهها و چراغها همگی تغییر کردند و زمینه برای ورود به نسل سوم آماده شد. البته در این نوشتار با نسلهای بعدی کاری نداریم چرا که همانطور که از عکسهای صفحات پیداست، بهطور خاص درباره یک بلایر 1955 صحبت میکنیم. اما بهتر است بدانید شورولت تولید این خودرو را تا 8 نسل و سال 1981 ادامه داد. در این سال بلایر از خطوط تولید رخت بر بست تا اینکه در سال 2002 شورولت با معرفی یک کانسپت با همین نام زمزمههای تولید دوباره بلایر را سر زبانها انداخت. هرچند بلایر هیچگاه دیگر تولید نشد. نکته جالبتوجه در مورد نسل دوم این خودرو اینکه بسیاری از تیونرهای جهان و بهخصوص آمریکاییها، علاقه زیادی به تیونینگ این خودرو دارند. تا جاییکه بلایر نسل دوم و اول را میتوانید در مسابقات درگ تا پیستهای اتومبیلرانی در رشته سالنکار ببینید. قابلیتهای شاسی این خودرو بهگونهای است که دست تیونرها را برای ایجاد تغییرات باز میگذارد و حتی گاهی تنها از اتاق آن به علت زیبایی در پروژههای تیونینگ استفاده میشود.
این خودرو همانطور که گفتیم در سال 1955 متولد شده و توسط مالک مورد بازسازی قرار گرفته است. این خودرو بهخصوص در بخش کابین در شرایط بسیار ایدهآلی قرار دارد. ضمنا رنگ سبز مغزپستهای آن در ترکیب با سفید از جمله ترکیب رنگهایی است که بیشترین تیراژ را در تولید نسل دوم به خودش اختصاص داده است. تجربه ملاقات با شورولت بلایر 1955 آن هم درحالیکه سرحال است، شبیه به دیدار با یک موزیسین معروف و کهنسال است که شاید نتواند در این سنوسال در گامهای بالا همچون جوانی آواز بخواند اما، بدون شک از این دیدار برای دوستان تعریف میکنید و عکسهای یادگاریای که با او گرفتید را در اینستاگرام منتشر میکنید. زیرا با کسی که شبیه هیچکس نیست ملاقات کردهاید، آقای شورولت بلر متولد 1955.
دیدگاه خود را بنویسید